••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ لِابْنِهِ الْحَسَنِ ع لَا تُخَلِّفَنَّ وَرَاءَكَ شَيْئاً مِنَ الدُّنْيَا- فَإِنَّكَ تَخَلِّفُهُ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ- إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ- فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ- وَ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ- فَشَقِيَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ- فَكُنْتَ عَوْناً لَهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ- وَ لَيْسَ أَحَدُ هَذَيْنِ حَقِيقاً أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ- قَالَ الرَّضِيُّ وَ يُرْوَى هَذَا الْكَلَامُ عَلَى وَجْهٍ آخَرَ وَ هُوَ- أَمَّا بَعْدُ- فَإِنَّ الَّذِي فِي يَدِكَ مِنَ الدُّنْيَا- قَدْ كَانَ لَهُ أَهْلٌ قَبْلَكَ- وَ هُوَ صَائِرٌ إِلَى أَهْلٍ بَعْدَكَ- وَ إِنَّمَا أَنْتَ جَامِعٌ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ- رَجُلٍ عَمِلَ فِيمَا جَمَعْتَهُ بِطَاعَةِ اللَّهِ- فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ- أَوْ رَجُلٍ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ- فَشَقِيتَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ- وَ لَيْسَ أَحَدُ هَذَيْنِ أَهْلًا أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ- وَ لَا أَنْ تَحْمِلَ لَهُ عَلَى ظَهْرِكَ- فَارْجُ لِمَنْ مَضَى رَحْمَةَ اللَّهِ- وَ لِمَنْ بَقِيَ رِزْقَ اللَّهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: (به فرزندش امام مجتبی عليه السّلام خطاب کرد:) چيزی از دنيای حرام برای پس از مرگت باقی مگذار، زيرا آنچه از تو می‌ماند نصيب يکی از دو تن خواهد شد، يا شخصی است که آن را در طاعت خدا به کار گيرد، پس سعادتمند می‌شود به چيزی که تو را به هلاکت افکنده است. و يا شخصی که آن را در نافرمانی خدا به کار گيرد، پس هلاک می‌شود به آنچه که تو جمع آوری کردی، پس تو در گناه او را ياری کرده‌ای، که هيچ يک از اين دو نفر سزاوار آن نيستند تا بر خود مقدّم داری. (اين حکمت به گونه ديگری نيز نقل شده) پس از ستايش پروردگار آنچه از دنيا هم اکنون در دست تو است، پيش از تو در دست ديگران بود، و پس از تو نيز به دست ديگران خواهد رسيد، و همانا تو برای دو نفر مال خواهی اندوخت، يا شخصی که اموال جمع شده تو را در طاعت خدا به کار گيرد، پس به آنچه که تو را به هلاکت افکند سعادتمند می‌شود، يا کسی است که آن را در گناه به کار اندازد، پس با اموال جمع شده تو هلاک خواهد شد، که هيچ يک از اين دو نفر سزاوار نيستند تا بر خود مقدّمشان بداری، و بار آنان را بر دوش کشی، پس برای گذشتگان رحمت الهی، و برای بازماندگان روزی خدا را اميدوار باش.
 (اخلاقی، اقتصادی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع لِقَائِلٍ قَالَ بِحَضْرَتِهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ- ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ أَ تَدْرِي مَا الِاسْتِغْفَارُ- الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّيِّينَ- وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ- أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى- وَ الثَّانِي الْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ إِلَيْهِ أَبَداً- وَ الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ- حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ- وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى كُلِّ فَرِيضَةٍ عَلَيْكَ- ضَيَّعْتَهَا فَتُؤَدِّيَ حَقَّهَا- وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ‏
الَّذِي نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ- فَتُذِيبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ- وَ يَنْشَأَ بَيْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِيدٌ- وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِيقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ- كَمَا أَذَقْتَهُ حَلَاوَةَ الْمَعْصِيَةِ- فَعِنْدَ ذَلِكَ تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ

 

و درود خدا بر او، فرمود: (شخصی در حضور امام عليه السّلام بدون توجه لازم گفت: استغفر اللَّه، امام فرمود) مادرت بر تو بگريد، می‌دانی معنای استغفار چيست استغفار درجه والا مقامان است، و دارای شش معنا است، اوّل- پشيمانی از آنچه گذشت، دوّم - تصميم به عدم بازگشت، سوم- پرداختن حقوق مردم‌ چنانکه خدا را پاک ديدار کنی که چيزی بر عهده تو نباشد، چهارم- تمام واجب‌های ضايع ساخته را به جا آوری، پنجم- گوشتی که از حرام بر اندامت روييده، با اندوه فراوان آب کنی، چنانکه پوست به استخوان چسبيده گوشت تازه برويد، ششم- رنج طاعت را به تن بچشانی چنانکه شيرينی گناه را به او چشانده بودی، پس آنگاه بگويی، استغفر اللَّه 
(اعتقادی، اخلاقی) 

 

 

 

 

 

 
+ نوشته شده در دو شنبه 12 خرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اقتصادی,اعتقادی,مال دنیا,ارث,وارت,میراث,همسر,فرزند,استغفرالله, ساعت 9:39 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع شَتَّانَ مَا بَيْنَ عَمَلَيْنِ- عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقَى تَبِعَتُهُ- وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَئُونَتُهُ وَ يَبْقَى أَجْرُهُ

و درود خدا بر او، فرمود: چقدر فاصله بين دو عمل دور است: عملی که لذّتش می‌رود و کيفر آن می‌ماند، و عملی که رنج آن می‌گذرد و پاداش آن ماندگار است 
(اخلاقی) 
 
 
 

وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا يَضْحَكُ فَقَالَ- كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ- وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ- وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ- نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ- ثُمَّ قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ-
 
 و درود خدا بر او، فرمود: (در پی جنازه‌ای می‌رفت و شنيد که مردی می‌خندد.) گويی مرگ بر غير ما نوشته شده، و حق جز بر ما واجب گرديد، و گويا اين مردگان مسافرانی هستند که به زودی باز می‌گردند، در حالی که بدن‌هايشان را به گورها می‌سپاريم، و ميراثشان را می‌خوريم. گويا ما پس از مرگ آنان جاودانه‌ايم آيا چنين است، که اندرز هر پند دهنده‌ای از زن و مرد را فراموش می‌کنيم و خود را نشانه تيرهای بلا و آفات قرار داديم.
(اخلاقی، اجتماعی)

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 10 دی 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,عمل,رنج,مرگ,میراث, ساعت 11:47 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً و قد يؤول ذلك على معنى آخر ليس هذا موضع ذكره

 و درود خدا بر او، فرمود: هر کس ما اهل بيت پيامبر صلّی اللّه عليه و آله و سلّم را دوست بدارد، پس بايد فقر را چونان لباس رويين بپذيرد. (يعنی آماده انواع محروميّت‌ها باشد) 
«اين کلمات را به معانی ديگری تفسير می‌کنند که اينجا جای ذکر آن نيست» 
(اعتقادی، سياسی)




وَ قَالَ ع لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ- وَ لَا عَقْلَ كَالتَّدْبِيرِ وَ لَا كَرَمَ كَالتَّقْوَى- وَ لَا قَرِينَ كَحُسْنِ الْخُلُقِ وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ- وَ لَا قَائِدَ كَالتَّوْفِيقِ وَ لَا تِجَارَةَ كَالْعَمَلِ الصَّالِحِ- وَ لَا رِبْحَ كَالثَّوَابِ وَ لَا وَرَعَ كَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ- وَ لَا زُهْدَ كَالزُّهْدِ فِي الْحَرَامِ وَ لَا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ- وَ لَا عِبَادَةَ كَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ- وَ لَا إِيمَانَ كَالْحَيَاءِ وَ الصَّبْرِ وَ لَا حَسَبَ كَالتَّوَاضُعِ- وَ لَا شَرَفَ كَالْعِلْمِ وَ لَا عِزَّ كَالْحِلْمِ- وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: سرمايه‌ای از عقل سودمندتر نيست، و تنهايی ترسناک‌تر از خودبينی، و عقلی چون دورانديشی، و بزرگواری چون تقوی، و همنشينی چون اخلاق خوش، و ميراثی چون ادب، و رهبری چون توفيق الهی، و تجارتی چون عمل صالح، و سودی چون پاداش الهی، و پارسائی چون پرهيز از شبهات، و زهدی چون بی‌اعتنايی به دنيای حرام، و دانشی چون انديشيدن، و عبادتی چون انجام واجبات، و ايمانی چون حياء و صبر، و خويشاوندی چون فروتنی، و شرافتی چون دانش، و عزّتی چون بردباری، و پشتيبانی مطمئن‌تر از مشورت کردن نيست.
(اخلاقی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْعَجْزُ آفَةٌ وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ- وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ- وَ نِعْمَ الْقَرِينُ الرِّضَى


 و درود خدا بر او، فرمود: ناتوانی، آفت و شکيبايی، شجاعت و زهد ثروت و
پرهيزکاری سپر نگه دارنده است: و چه همنشين خوبی است راضی بودن و خرسندی.
 
(اخلاقی، تربيتی)




وَ قَالَ ع الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ- وَ الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: دانش، ميراثی گرانبها،
و آداب، زيورهای هميشه تازه، و انديشه، آيينه‌ای شفّاف است.
(اخلاقی، سياسی، اجتماعی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا يَضْحَكُ فَقَالَ - كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ - وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ - وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ - نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ - ثُمَّ قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ -

 و درود خدا بر او، فرمود: (در پی جنازه‌ای می‌رفت و شنيد که مردی می‌خندد.) گويی مرگ بر غير ما نوشته شده، و حق جز بر ما واجب گرديد، و گويا اين مردگان مسافرانی هستند که به زودی باز می‌گردند، در حالی که بدن‌هايشان را به گورها می‌سپاريم، و ميراثشان را می‌خوريم. گويا ما پس از مرگ آنان جاودانه‌ايم آيا چنين است، که اندرز هر پند دهنده‌ای از زن و مرد را فراموش می‌کنيم و خود را نشانه تيرهای بلا و آفات قرار داديم.
(اخلاقی، اجتماعی)
 


وَ قَالَ ع غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: غيرت زن، کفر آور، و غيرت مرد نشانه ايمان اوست.
(علمی، اخلاقی)