حکمت نهج البلاغه
وَ قَالَ ع أَقَلُّ مَا يَلْزَمُكُمْ لِلَّهِ- أَلَّا تَسْتَعِينُوا بِنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِيهِ
♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥
وَ قَالَ ع أَقَلُّ مَا يَلْزَمُكُمْ لِلَّهِ- أَلَّا تَسْتَعِينُوا بِنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِيهِ
داستان عاشقانه و جذاب این لکلکها، کلپتان و مالنا، همه مردم جهان را تحت تاثیر قرار داده است. کلپتان، لک لک نر وفادار، امسال برای شانزدهمین بار ۱۳۰۰۰ کیلومتر پرواز کرد تا نزد جفت ناتوان خود بازگردد که دیگر نمیتواند پرواز کند.
طولانیترین حیوان دنیا در اعماق آبهای استرالیا کشف شده و بر اساس ویدیوهای منتشر شده، به نظر میرسد که این موجود تنها گوشهای از شگفتیهای اعماق اقیانوسها باشد. طولانیترین حیوان دنیا موجودی آبزی در نزدیکی سواحل غربی کشور استرالیا بوده که در جریان اکتشافات اقیانوسی و جستجو اعماق آبها در این منطقه پیدا شده است. در بررسی این کشف شگفتانگیز با ما همراه باشید.
این موجود عجیب و فوقالعاده طولانی آبزی سیفونوفور آپولمی (siphonophore Apolemia) نام دارد و تخمین زده شده که طول آن در حدود ۴۶ متر است. محققان استرالیایی در جریان اکتشافات دریایی خود به اعماق آبهای استرالیا رفتند و علاوه بر این جاندار عجیب و غریب، گونههای جانوری متنوع و شگفتانگیزی کشف کردند.
تحقیقات دانشمندان تحت نظر موسسه اقیانوسی اشمیت (Schmidt Ocean Institute) بود و گفته شده که در طول پروسه یک ماهه این اکتشافات اقیانوسی، ۳۰ گونه جانوری آبزی جدید کشف شده است؛ با این وجود سیفونوفور آپولمی در میان تمامی موجودات ریز و درش ثبت شده، از همه عجیبتر به نظر میرسد.
سیفونوفورها به صورت معمول بسیار بلند هستند و با ظاهر شفاف خود، در قسمتهای مسطح کف اقیانوسها شناور میشوند؛ برای جذب طعمه، این حیوانات نوعی درخشش خاص را به وجود میآورند و حرکت سیفونوفور هم معمولا به شکل جهش و کشش است.
البته نکته جالبتوجه اینجاست که طولانیترین حیوان دنیا یک ارگانیسم واحد نبوده و در عوض، به صورت کلنی چند ارگانیسم وابسته و متصل به هم به وجود میآید؛ این ارگانیسمها شامل جانورانی هستند که به گونه عروس دریایی و جانداران مشابه شباهت دارند و با شرکت در کلنی مورد نظر، یک سیفونوفور را تشکیل میدهند که نوعی ارگانیسم گروهی است. در این زندگی گروهی و جمعی وابسته به یکدیگر، هر قسمت از کلنی یک وظیفه را بر عهده میگیرد و در حالی که بخشی از جانداران زیرگروه مسئول به جلو راندن کل بدن هستند، ارگانیسمهای جزئی دیگری مسئولیت تولیدمثل و یا هضم غذا را بر عهده دارند.
برای تولید مثل، سیفونوفورها نیازی به جاندار دیگری ندارند و به گونهای، یک زنجیره گسترده از بدنهای مخصوص را به وجود میآورند که از لحاظ ژنتیکی با جاندار مادر تطابق کامل دارد. با وجود درازی این موجود آبزی، قطر سیفونوفور تنها به اندازه قطر یک شلنگ معمولی بوده و حالت مارپیچی جاندار که در ویدیو بالا دیدیم به وضعیت تغذیه و تامین انرژی طولانیترین حیوان دنیا مربوط میشود.
از جانداران کشف شده در پروژه موسسه اقیانوسی اشمیت
دکتر نریدا ویلسون (Nerida Wilson)، سرپرست تیم تحقیقاتی این اکتشافات یک ماهه میگوید که برخلاف انتظار، رنج گسترده و فوقالعاده متنوعی از حیوانات ناشناخته در جستجوها پیدا شد و او و همکارانش اصلا انتظار نداشتند که در ماموریتی برای افزایش سطح آگاهی در مورد جانداران آبزی، چنین اکتشافات حیرتانگیزی ثبت شوند.
به کمک کاوشگر دریایی “SuBastian” ویلسون و تیمش تعداد ۲۰ اکتشاف زیر آب که در کل ۱۸۱ ساعت طول کشید را انجام دادند و به عمقهایی بیشتر از عمق میانگین اقیانوسهای جهان که ۴ کیلومتر اندازهگیری شده، رسیدند. نکته جالبتوجه در مورد تحقیقات این تیم مربوط به دسترسی سایر پژوهشگران حوزه اقیانوسی به اطلاعات جمعآوری شده، بدون پرداخت هزینه بوده و از طرف دیگر ویلسون و همکارانش اعلام کردهاند که در آینده تمامی دادههای به دست آمده در تحقیقات را در اختیار عموم مردم قرار میدهند.
منبع: slashgear
وَ قَالَ ع إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ- فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ- فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ- وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ
دانستنیهای جالب دربارهی هرچیزی که دانستن آنها خالی از لطف نیست! باشد که سرگرمکننده باشند.
طراحی از بهنام رائین
در این مطلب ماجراهای باورنکردنی از افرادی را میخوانید که توانستند زندگی خودشان را در عرض یک سال تغییر دهند.
یک روز سیندی ۴۹ ساله تصمیم گرفت با موهای خاکستری خود بیرون برود که توجه یکی از نمایندههای دولچه و گابانا را که به دنبال مدل میگشت، جلب کرد. از اینجا بود که سیندی حرفه خود به عنوان مدل را آغاز کرد. او مدل برندهای مختلف بود، اما تصمیم گرفت کسب و کار خودش را راه بیندازد و تولید محصولات پوستی و آرایشی را آغاز کرد که بدون وعدههای رویایی جوانسازی، پوست را سالم نگه میدارد. سیندی معتقد است راز زیبایی واقعی در توانایی لذت بردن از کسی که هستید و دانستن قدر سن و عمر نهفته است.
سال پیش یک تتوکار اهل مسکو به نام رینات کریمف، یک صفحه اینستاگرام ایجاد کرد. صفحه او نام عجیبی داشت: «وبلاگ عکس من درباره مبتلا شدن به سرطان لنفوم و شکست دادن آن» او ۵۱ هفته با سرطان مبارزه کرد و دو ماه پیش به ۸۶ هزار فالوور خود گفت در مبارزه با این بیماری وحشتناک پیروز شده است.
جاستین و لورن شلتون زندگی شادی داشتند. آنها فکر میکردند همه چیز کاملا خوب است، حتی وزنشان که روی هم بیش از ۳۴۰ کیلوگرم بود. اما بعد از بیمار و بستری شدن جاستین زندگی این زوج تغییر کرد. پزشکان فکر میکردند او دچار عفونت کلیه شده، اما دستگاه عکسبرداری که برای تشخیص این بیماری نیاز بود، وزن جاستین را پشتیبانی نمیکرد. به همین دلیل جاستین و لورن تصمیم به تغییر گرفتند. جاستین ۴۵ کیلوگرم از وزنش را بعد از شش ماه رژیم غذایی و ورزش کم کرد. در نهایت جاستین بعد از یک سال ۱۷۵ کیلوگرم و لورن ۷۸ کیلوگرم کم کردند.
سونیا ساگیتووا در ۵۵ سالگی بازنشسته شد و تصمیم گرفت سفر را آغاز کند. او به بزرگراه رفت، دستش را بالا گرفت و ماجرایش آغاز شد. سونیا به بیش از ۴۰ کشور و تقریبا همه مناطق روسیه سفر کرده است. او بیماریهای زیادی دارد، اما هیچ چیز مانع آرزوهایش نمیشود.
در مه ۱۹۹۶، زن موفقی به نام هایدماری شورمر همه پولهایش را به افراد نیازمند اهدا کرد و فقط یک چمدان و لوازم ضروری برای خودش نگه داشت. او تصمیم گرفت یک سال بدون پول زندگی کند. هایدماری از شستن پنجرهها، بیرون بردن سگها و نظافت خانهها در ازای غذا و جای خواب شروع کرد. اکنون او ۷۰ سال دارد و در مورد زندگی بدون داراییهای باارزش مشاوره و سخنرانی میدهد. او ابتدا میخواست فقط یک سال بدون پول زندگی کند، اما زندگی جدیدش آنقدر جالب بود که تصمیم گرفت هرگز به قبل بازنگردد.
یوجین در ۶۰ سالگی تصمیم گرفت غواص حرفهای شود. او پیش از رقابتهای بین المللی تمرینات خود را آغاز کرد. خانواده او موافق نبودند، اما نوه اش از تصمیمش حمایت و به او کمک کرد. یک فصل طول کشید تا یوجین به هدفش برسد، سپس برای مسابقات قهرمانی اروپا به اتریش سفر کرد و توانست مقام اول را کسب کند.
یک روز مادر ۴۰ سالهای به نام شری شمیلزر از فرزندانش پرسید که آیا دوست دارند یک کاردستی جالب درست کنند. همه آنها فکر میکردند فرو کردن چیزهای جالب و بامزه در سوراخهای کفش کراکس ایده خوبی است. همسر شری پیشنهاد کرد یک وبسایت درست کنند و طرحهای کوچکشان را در آن بفروشند؛ و همین جا بود که شرکت جیبیتز در سال ۲۰۰۵ به وجود آمد. تا آگوست ۲۰۰۶ فروش آنها به ۲.۲ میلیون دلار رسید. بعد از یک سال و نیم کسب و کار آنها با سرعت رشد کرد و شرکت کراکس، جیبیتز را ۱۰ میلیون دلار خرید.
اوکسانا کسب و کار خانوادگی و شغل خود به عنوان وکیل را رها کرد تا یک کارمند ساده اورژانس روی آب در مسکو باشد. همه چیز از وقتی شروع شد که به یک مدرسه شیرین کاری رفت و در آن سقوط آزاد، تیراندازی، اسب سواری و موتورسواری را یاد گرفت. بعد از آن تصمیم گرفت به صورت داوطلبانه به نجات افراد گمشده در جنگل کمک کند و خیلی زود این هدف زندگیش شد.
تاتیانا در ۱۴ سالگی ۱۰۰ کیلوگرم وزن داشت و بسیار چاق بود. او اکنون ۲۴ ساله است، اما تنها ۵۰ کیلوگرم وزن دارد. زندگی او در یک چشم به هم زدن عوض نشد، اما در سال اول قدمهای بزرگی به سوی زندگی جدید برداشت. امروزه تاتیانا یک زن جوان زیبا، شاد و فعال، یک بلاگر و نویسنده کتاب «چطور ۵۵ کیلوگرم وزن کم کنم؟» است و مشاورههای زندگی سالم میدهد.
جولیا یک زندگی عادی داشت. او دیوانه مد بود و در دیور کار کرد و دوره انترنی را در پاریس میگذراند. زندگی که بیشتر زنان آرزوی آن را دارند. اما یک روز، در ۲۷ سالگی یکی از آروزهای همیشگی خود را به یاد آورد، یک کوله پشتی خرید و به نپال رفت. در آنجا با آنتون آشنا شد و اکنون با هم زندگی و سفر میکنند. آنها یک شرکت به نام «دختران در سفر» راه انداختند که سفرهای دخترانه را سازماندهی میکند.
منبع: brightside
وَ قَالَ ع: الْعُمُرُ الَّذِي أَعْذَرَ اللَّهُ فِيهِ إِلَى ابْنِ آدَمَ سِتُّونَ سَنَةً
وَ قَالَ ع اتَّقُوا مَعَاصِيَ اللَّهِ فِي الْخَلَوَاتِ- فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ
وَ رُوِيَ: أَنَّهُ ع لَمَّا وَرَدَ الْكُوفَةَ- قَادِماً مِنْ صِفِّينَ مَرَّ بِالشِّبَامِيِّينَ- فَسَمِعَ بُكَاءَ النِّسَاءِ عَلَى قَتْلَى صِفِّينَ- وَ خَرَجَ إِلَيْهِ حَرْبُ بْنُ شُرَحْبِيلَ الشِّبَامِيِّ- وَ كَانَ مِنْ وُجُوهِ قَوْمِهِ فَقَالَ ع لَهُ- أَ تَغْلِبُكُمْ نِسَاؤُكُمْ عَلَى مَا أَسْمَعُ- أَ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هَذَا الرَّنِينِ- وَ أَقْبَلَ حَرْبٌ يَمْشِي مَعَهُ وَ هُوَ ع رَاكِبٌ- فَقَالَ ع ارْجِعْ فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِي- فِتْنَةٌ لِلْوَالِي وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ
سوئدیها مترو استکهلم را «tunnelbana» صدا میزنند؛ طولانیترین نمایشگاه هنری جهان که در آن هیچ اغراقی نیست. اگر یک گردشگر بودید و از ویروس کووید-۱۹ نمیترسیدید؛ این فرصت را داشتید تا ایستگاههای هنری این شبکه متروی شهری را با آرامش و بدون حضور انبوه جمعیت بازدید کنید. البته، در نیمه شب هم فرصت خوبی برای قدم زدن و لذت بردن از این مترو است.
کاری که «دیوید آلترات» سال گذشته انجام داده و اکنون عکسهای آن پیادهروی طولانی هنری را منتشر میکند. از سال ۱۹۵۹ که ساخت و ساز این شبکه مترو آغاز شد؛ بیش از ۲۵۰ هنرمند روی ۹۴ ایستگاه متروی زیرزمینی به مساحتی ۶۸ مایلی کار کردند. در یک مقایسه، باید بدانید نمایشگاه و موزه لوور تنها ۹ مایل است.
بسیاری از این ایستگاهها شبیه به غارهایی طراحی شدهاند که فقط یک ترول در آنها میتواند زندگی کند. دیوارهای این ایستگاهها که با انفجار کنده شدهاند؛ شامل یک لایه نازک بتنی هستند و بعد نقاشیهای پیچیدهای روی آنها انجام شده است.
این نقاشیها غالبا طرحهای برجستهای دارند و سه بعدی به نظر میرسند. برخی مجسمهها با چراغهای LED تزئین شدهاند و شکلهای عجیبی به خود گرفتند که واقعا یک اثر هنری محسوب میشوند.
در ایستگاه Mbyrby Centrum یک سقف سفید یخزده با کاشیهای آب نبات رنگی میبینیم که چشماندازی از قطب شمال است:
در ایستگاه Solna Centrum نقاشیهای دیوارهها قرمز شعلهور شده هستند و جهنم را یادآوری میکنند. البته، جهنمی بسیار زیبا و آسمانی که دلانگیز است. کف این ایستگاه به حدی براق و تمیز است انگار دوست دارید روی آن بنشینید یا آن را بخورید:
ایستگاه T-Centralen دارای نقاشیهای روشن آبی و سفید با سه خط مترو است. انسان احساس میکند وارد یک دنیای جادویی انیمیشنی شده است؛ چیزی که تا پیش از آن هرگز ندیده است:
سال گذشته «آلترات» عکاس با دوستش از هامبورگ آلمان وارد کشور سوئد شدند و مستقیم سر از این ایستگاه مترو درآوردند و همانجا بود که فهمید شبکه مترو استکهلم چقدر زیبا است.
این عکاس تصمیم گرفت همه برنامههای گردشگری خود را لغو کند و برای دو شب متوالی از ساعت ۱ نیمه شب تا ۵ صبح در ایستگاههای مترو استکهلم قدم بزند و عکاسی کند و محو هنر به کار گرفته شده در این ایستگاهها شود.
لنزهای دوربین بسیاری از این آثار هنری را نمیتوانند به تصویر بکشند و ترجمهای دو بعدی از یک اثر هنری سه بعدی نمایش دهند. دیوارههای دارای تصاویر سهبعدی و قابهای منحنی، لبههای کج یا حالتی که این طور به نظر میرسد و برای گرفتن تصاویر آنها باید دوربین را چند درجه چرخاند.
«آلترات» بسیاری از تصاویر ایستگاههای متور استکلهم را بعدا با فتوشاپ به صورت پانوراما درآورده است که ترکیبی از چند تصویر جداگانه هستند.
وَ قَالَ ع لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ- سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً- فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ- وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ شَبِيهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ
گاهی اوقات در یک نقاشی مضامینی بسیار بیشتر از آنچه در یک نگاه دیده میشود پنهان شده است. به عنوان مثال، ون گوگ به زیست شناسان کمک کرد تا جهش آفتابگردان را مطالعه کنند و میکل آنژ در «جدایی نور از تاریکی» ساختار نخاع را مستند ساخت.
دیگر سازندگان به طرز ماهرانه خود یا عزیزان خود را روی بوم کشیده اند.
۱. تابلو گلهای آفتابگردان اثر نقاش
وینسنت ون گوگ
آیا تاکنون توجه کرده اید که برخی از گلهای آفتابگردان روی بوم نقاش معروف ون گوگ دارای هسته تاریک هستند، در حالی که برخی دیگر اینگونه نیستند؟ این دیدگاه نقاش نیست بلکه یک جهش است که بعضی اوقات در گل رخ میدهد. دو نوع گل آفتابگردان وجود دارد: گلهای همیشگی و جهش یافتهها که عملاً هیچ هستهای ندارند و گلبرگهای زرد بیشتری از حد لازم دارند.
گلهای جهش یافته به خوبی تولید مثل نمیکنند، زیرا گرده افشانی در مرکز تاریک گیاه رخ میدهد، اما باعث جذب حشرات میشود؛ بنابراین، این اختلال در شرایطی اتفاق میافتد که گیاه در منطقه جدیدی واقع شود که تعداد کمی از حشرات گرده افشانی وجود دارد. برای بررسی جهش و درک اصل ظاهر آن توسط زیست شناسان، شاهکار ون گوگ کمک کرد.
۲. تابلو اتوبوس اثر نقاش فریدا کاهلو
این نقاشی تصویری از نابرابری اجتماعی تلقی میشود، زیرا مادر فقیر با یک کودک و یک کارگر، یک زن خانه دار و یک تاجر در اتوبوس نشسته اند. اما این همچنین اشارهای به حادثهای است که فریدا در جوانی در اتوبوس داشت. در سال ۱۹۲۵ اتوبوسی که فریدا کالو حرکت میکرد با یک تراموا برخورد کرد. شکستگی استخوانهای لگن، ستون فقرات، دندهها و اندامها - او به طور معجزه آسایی زنده مانده و، اما متعاقباً نتوانست فرزندی داشته باشد.
Kahlo، بر روی بوم چند لحظه قبل از حادثه ناگوار یک اتوبوس را نقاشی کرد. فریدا گفت: در زندگی من ۲ تصادف جدی رخ داده است: وقتی اتوبوس به یک تراموا برخورد کرد و دومی دیگو ریورا (همسرش) بود.
۳. نقاشی دیواری جدایی نور از تاریکی اثر
نقاش میکل آنژ
میکل آنژ ساختار بدن انسان را مورد مطالعه قرار میداد، بنابراین دانش گستردهای در مورد آناتومی بدن انسان داشت. او برخی از آنها را در نقاشی کلیسای سیستین به تصویر کشید. به ویژه، در نقاشی دیواری جدایی نور از تاریکی.
محققان دانشگاه جان هاپکینز اظهار داشتند که استاد به طرز ماهرانهای اندامهای سیستم عصبی را نشان داده است
۴. تابلو ملانکولیا اثر نقاش البرشت دورر
حکاکی معروف البرشت دورر معانی پنهان بسیاری دارد که یکی از آنها در یک مربع با شماره رمزگذاری دیده میشود. اعداد به یک دلیل گرفته میشوند: جمع در هر ستون و سطر ۳۴ است. این میتواند سمبل هر دو اصل شخصیت نقاش، ارتباط بین مالیخولیا و نبوغ باشد.
ترکیب اعداد در قسمت پایین شکل - ۱۵ و ۱۴ - نشانگر سال خلق اثر است.
۵. یان وان ایک پرتره زوج آرنولفینی
یکی از مشهورترین نمونههای استفاده از بازتاب آینه در آثار هنری، نقاشی یان وان ایک در پرتره زوج آرنولفینی است. اگر از نزدیک به آینه کوچک روی میز همسران نگاه کنید، تصویر کوئنتین مسیسی تغییر یافته با همسرش معنای عمیق تری را نشان میدهد. در بازتاب او میتوانید چهره ناراحت کننده را تشخیص دهید.
۶. هنوز هم زندگی با تخته شطرنج اثر نقاش
لوبن بوژن
این یک زندگی عادی و معمولی روی بوم نقاشی نیست، بلکه یک پیام رمزگذاری شده است که منتقدان هنری چندین دهه در آن میجنگند. رایجترین توضیحات این است که نقاشه ۵ اندام حسی را بر روی بوم ترسیم کرده است: شنوایی نمایانگر یک ساز است، بینایی یک آینه را نشان میدهد، چشایی نشان دهنده نان و شراب، حس لامسه کارت و یک کیف پول است و گلها مطابق با حس بویایی هستند.
مطابق نسخه مذهبی، در پیش زمینه استاد به طور تمثیل وسوسهها را نشان میداد؛ و اشیاء مربوط به پاکیزگی (گلدان آب - علامتی از صداقت)، در پس زمینه قرار داده شده است. همچنین عقیدهای وجود دارد که لوبن بوژن به سادگی نیازهای واقعی بورژوای آن دوره را به تصویر میکشد؛ و رمز و راز دیگری وجود دارد که هنوز حل نشده است: معنی اشیاء هشت ضلعی چیست؟ آینه و جام هنوز یک راز است.
۷. تابلو موج بزرگ کاناگاوا اثر نقاش
کاتسوشیکا هوکوسای
سرنخهایی در ۹ نقاشی که تمام مدت جلو چشم ما بود ما متوجه آنها نشدیم خیلیها در کار خود از نسبت طلایی استفاده میکردند، اما در این نقاشی، کاتسوشیکا هوکوسای دو بار این اصل را به کار برد. این موج در یک مارپیچ طلایی حک شده است و قله کوه فوجی در تقاطع خطوط بخش واقع شده است. به همین دلیل است که تصویر به این ترتیب توجه بیننده را به خود جلب میکند.
۸. ژاکوپو پنتورمو نزول از صلیب
عقیدهای وجود دارد: مهم نیست که هنرمند چه کسی را ترسیم کند، چهره شخصیتهای او همیشه مانند خودش خواهد بود. جاکوپو دا پونتورمو این قانون را کاملاً توجیه میکند. این نقاش ایتالیایی اغلب قهرمانان بومهای خود را از روی چهره خودش میکشید، بنابراین برای بسیاری ازچهرهها به نظر میرسدکه شبیه هم هستند.
در تصویر خاکسپاری در گوشه سمت راست بالا از چهره خودش استفاده کرده است.
۹. چهره هنرمند برناردینو کامپی سوفونیسبا
آنگوئیسولا
او از نخستین هنرمندان زن شناخته شده و اولین هنرمند زن بود که شهرت بین المللی پیدا کرد. روی بوم Sophonisba Angwissola نحوه نقاشی پرتره خود توسط معلمش برناردینو کامپی را نقاشی میکند. اما نکته جالب توجه این است که در این پرتره این هنرمند ۲ دست چپ دارد.
فکر میکنید وقتی هنرمندان نقاشیهای بوم خود را با معنای پنهان تحقق میبخشیدند، آیا به راه حلی برای کشف آن امیدوار بودند یا اینکه آیا احساسات خود را از این طریق ابراز میکردند؟
محققان دانشگاه مرکزی لانکاشایر موفق شدند واضحترین تصاویر خورشید را به ثبت برسانند. این تصاویر حقایق جدیدی از خورشید را آشکار کرده است.
طی همکاری محققان دانشگاه مرکزی لانکاشایر (Lancashire) با مرکز پروازهای فضایی مارشال، تصاویر بسیار واضحی از خورشید به ثبت رسید. این محققان که تصاویر جدید خورشید را با تلسکوپ Hi-C ناسا به ثبت رساندند اعلام کردند اتمسفر این ستاره بیش از آنچه که تصور میشد پیچیده است.
نگاهی به جزئیات واضحترین تصاویر خورشید
دانشمندان با بررسی واضحترین تصاویر خورشید دریافتند که درون قسمتهایی از اتمسفر این ستاره که در گذشته تصور میشد تاریک و خالی هستند، رشتههایی از گازهای الکتریکی گرم وجود دارد که وسعت آنها بیش از ۳۱۱ مایل است. محققان این پروژه میگویند دمای هر کدام از این رشتهها به ۱.۸ میلیون درجه فارنهایت میرسد و طول آنها بیشتر از فاصله بین لندن تا بلفاست (پایتخت ایرلند شمالی) است.
تلسکوپ Hi-C ناسا در این ماموریت موفق شد رشتههای مغناطیسی بزرگی را در بخشهای تاریک شناسایی کند که طبق اعلام محققان این رشتهها از جنس پلاسمای بسیار گرم ساخته شدهاند و دمای آنها به میلیونها درجه میرسد. البته همچنان نحوه ساخت این رشتهها برای محققان این پروژه نامشخص است و ستارهشناسان در حال بررسی آنها هستند.
منبع: dailymail
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، حل پازل، معما و چیستان تصویری در دورهمیها همیشه سرگرمکننده بوده است. حالا در کنار اعضای خانواده و دوستان خود سعی کنید این معماها را حل کنید.
حتما شما میتوانید ظرف یک دقیقه یا کمتر آنها را حل کنید. یادتان نرود که با دوستان خود جوابها را مقایسه کنید تا مشخص شود کدام یک از شما درست پاسخ دادهاید.
در این مورد خاص از سرگرمیهای دوران قرنطینه، کیفیت به اندازه کمیت اهمیت دارد. به عبارت دیگر، برنده کسی خواهد بود که بیشترین پاسخ درست را در کمترین زمان ممکن بدهد.
ما امروز در روزیاتو میخواهیم با این معماها حسابی ذهن کاربران خود را به چالش بکشیم. تایمر خود را آماده کنید و یادتان باشد که برای پاسخ دادن به تمام معماها فقط یک دقیقه وقت دارید. در انتهای مطلب میتوانید پاسخهای صحیح را ببینید.
معمای اول: چند تا مربع میتوانید پیدا کنید؟
معمای دوم: چند پنج ضلعی میتوانید بشمارید؟
معمای سوم: ۳ چوب کبریت را بردارید تا ۴ مثلث مساوی داشته باشید.
معمای چهارم: دو راه پیدا کنید که با برداشتن ۲ تا از کبریتها یک مربع درست کنید.
معمای پنجم: چند تا مربع میتوانید پیدا کنید؟
معمای ششم: چند تا مثلث میبینید؟
معمای هفتم: چند تا مربع میتوانید پیدا کنید؟
معمای هشتم: چند تا مثلث میبینید؟
معمای نهم: چند تا مربع میتوانید پیدا کنید؟
معمای دهم: ۲ چوب کبریت را بردارید تا ۳ مثلث درست شود.
پاسخ معماها:
معمای اول
معمای دوم
معمای سوم
معمای چهارم
معمای پنجم
معمای ششم
معمای هفتم
معمای هشتم
معمای نهم
معمای دهم
آیا به تمامی معماها پاسخ درست دادید؟
منطقه جنوبگان یا «قاره سفید» بیشتر به مناظر شکوهمند و یخ بندانهای عظیم و سوررئالش شناخته میشود، اما ما اطلاعات جالب و شگفتانگیز دیگری هم درباره این منطقه داریم. به عنوان مثال ما میدانیم که جنوبگان خانه میلیونها پنگوئن و بزرگترین منبع آب شیرین جهان است و آتشفشانهای فعال و دریاچههای غیرمنجمد زیادی دارد.
هرچند کاوشگرانی همچون «ارنست شاکلتون» و «روئال آموندسن» با سختیهای زیادی خودشان را به قطب جنوب رساندند تا به این قاره سفر کنند، اما این روزها دیگر امکان سفر به این مکان دگرجهانی و لذت بردن از زیباییهای طبیعی آن برای همه افراد فراهم است، هرچند کمتر کسی به بازدید از آنجا تمایل دارد. آب و هوای ناملایم و مشکلات منطقهای باعث شدهاند بازدید از این قاره بسیار مشکل شود و این قاره با هزار نفر سکنه، کم جمعیتترین قاره جهان لقب بگیرد. در خور ذکر است که این قاره سردترین جای زمین است و تقریبا همه سطح آن با یخ پوشیده شده است. در پرونده امروز، شما را با چند حقیقت و دانستنی جالب درباره این قاره، شگفتزده خواهیم کرد.
کوهییخی به طول ۱۱ هزار کیلومتر مربع
قطعات یخی غولپیکری که در آبهای در حال انجماد قطب جنوب شناور هستند، منظرهای مسحور کننده را در برابر چشمان هر بینندهای ایجاد میکنند، اما آیا میدانستید که یک کوه یخی فقط وقتی به طور رسمی کوه یخی شناخته میشود که طول آن بیشتر از ۵ متر باشد؟ قطعات یخی کوچکتر، «برگی بیت» یا «گرالر» به معنی غران، نامیده میشوند. دلیل این نام گذاری این است که با خارج شدن هوای به دام افتاده در این قطعات کوچک یخی هنگام ذوب شدن شان، صدایی از آنها خارج میشود که شبیه صدای غرش یک حیوان است.
بزرگترین کوه یخی شناور مسطح که در منطقه قطب جنوب به ثبت رسیده، کوه یخی ۱۵-B است که در سال ۲۰۰۰ از «صخره یخی راس» جدا شد. طول کوه یخی ۱۵-B بیشتر از طول کشور جامائیکا و معادل ۱۱ هزار کیلومتر مربع است. البته به تازگی، یکی از عکسهای جدید ناسا نشان میدهد که بزرگترین کوه یخی قطبجنوب پس از گذشت ۲۰ سال از جدا شدنش از یخچال طبیعی، در مراحل نهایی حیات خود به سر میبرد و در حال نابودی است.
۹۰ درصد آبهای شیرین جهان برای هزار نفر
ورقه یخی وسیع قطب جنوب، ۸۰ تا ۹۰ درصد آبهای شیرین جهان را درون خود جای داده است در حالی که تنها هزار نفر در این منطقه زندگی میکنند! ورقه یخی قطب جنوب بزرگترین ورقه یخی کره زمین است که به شکلی باورنکردنی ۱۴ میلیون کیلومتر مربع از رشته کوههای قطب جنوب، درهها و ارتفاعات این منطقه را پوشانده است؛ بنابراین تنها یک درصد از منطقه قطب جنوب باقی میماند که به طور دایمی خالی از یخ است. یخهای قطب جنوب در عمیقترین نقاط آن ۵/۴ کیلومتر ضخامت دارند. این میزان ضخامت به اندازه نصف ارتفاع کوه اورست است! اگر همه این یخها ذوب شوند، سطح آب دریاهای جهان حدود ۶۰ متر بالا میآید!
در گذشته این قاره، سرسبز و معتدل بوده
با توجه به اینکه سردترین دما روی زمین تاکنون در قطب جنوب به ثبت رسیده است، تصور اینکه قطب جنوب در گذشته منطقهای معتدل بوده باشد، سخت است. اما دانشمندان میگویند قطب جنوب همیشه یک سرزمین یخزده که در چنگال یک لایه بزرگ یخی گرفتار شده باشد، نبوده است. برآوردهای محققان نشان میدهد که ۴۰ تا ۵۰ میلیون سال پیش، دما در سراسر قطب جنوب به ۱۷ درجه سانتی گراد میرسیده است. دانشمندان همچنین فسیلهایی را پیدا کردهاند که نشان میدهند قطب جنوب در گذشته پوشیده از جنگلهای سرسبزی بوده که دایناسورها در آن زندگی میکردهاند!
۲ میلیون سال است که در این قاره باران نباریده
با آنکه یخچالهای قطب جنوب دربردارنده بخش عمده آبهای شیرین جهان هستند، اما منطقه جنوبگان یک قاره کویری در نظر گرفته میشود. هرچند تصور افراد بسیاری از کویر، ناحیهای با تلهای شنی و دمای بسیار بالاست، اما از نظر فنی یک کویر نباید حتما منطقهای گرم یا شنی باشد بلکه کویری بودن به میزان بارندگی منطقه به شکل باران، برف و مه بستگی دارد. هر منطقهای که میزان بارندگی سالانه بسیار کمی (کمتر از ۲۵۴ میلی متر) را به خود اختصاص دهد یک کویر است.
متوسط بارندگی سالانه در قطب جنوب طی ۳۰ سال گذشته چیزی بیش از ۱۰ میلی متر بوده است و میتوان گفت بیش از دو میلیون سال است که در درههای خشک قطب جنوب باران نباریده است؛ بنابراین هرچند منطقه جنوبگان از یخ پوشیده شده است، اما به دلیل بارندگی بسیار کم، وسیعترین بیابان جهان شناخته میشود که ۴۵ میلیون سال باورنکردنی را برای تشکیل یخهایی به ضخامت فعلیشان پشت سر گذاشته است. قطب جنوب همچنین به عنوان یکی از خشکترین، سردترین، بادگیرترین و مرتفعترین قارههای جهان شناخته میشود.
متوسط دما در این قاره ۸۳- درجه سانتیگراد
هرچند احتمالا از شنیدن این موضوع که قطب جنوب یکی از سردترین نقاط کره زمین است، شگفت زده نمیشوید، اما شاید ندانید که این منطقه رکورد سردترین نقطه کرهزمین را به خود اختصاص داده است. در سال ۲۰۱۰، دادههای ماهوارهای ناسا دمای ۱۳۶- درجه فارنهایت (۹۳- درجه سانتی گراد) را برای این منطقه به ثبت رساند. ناسا این کشف را در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد. متوسط دما در قطب جنوب ۸۳- درجه سانتی گراد (۱۲۷- درجه فارنهایت) اعلام شده است، بنابراین سردترین درجه به ثبت رسیده تفاوت زیادی نسبت به دمای معمول در طول سال در این منطقه ندارد.
گرد و غباری از الماس در هوا
اگرچه در قطب جنوب میزان بارش کم است، اما شگفتیهای هواشناسی زیادی در این منطقه وجود دارد و گرد و غبار الماس یکی از آنهاست! این گرد و غبار در واقع ذرههای آبی هستند که در لایههای بالایی جو به شکل کریستال یخ میزنند و به زمین میریزند. گرد و غبار الماس در واقع شبیه مه است که در نزدیکی سطح زمین تشکیل شده است و میتواند به مدت چند روز بدون وقفه تداوم داشته باشد.
لایه مه تشکیل شده از کریستالهای یخی اغلب بسیار نازک است و ممکن است هیچ تاثیری روی دید نداشته باشد، اما در برخی موارد ضخامت این لایه به شکل قابل توجهی افزایش مییابد و ممکن است به چندین متر برسد. کریستالهای کوچک یخ با انعکاس نور خورشید به چشم، تصویری زیبا ایجاد میکنند به گونهای که به نظر میرسد تعداد زیادی از الماسهای کریستالی کوچک در هوا معلق شدهاند.
وجود آبهای قرمز به صورت آبشاری
در سال ۱۹۱۱ در یخچال دوردستی در قطب جنوب، پدیده عجیبی مشاهده شد. آبهای قرمز رنگی که به صورت آبشاری از عمق یخچالها جاری شده بود، روی یخهای سفید نیلوفری یخچال طبیعی «تیلور»، لکههایی به رنگ قرمز تیره ایجاد کرده بود. این رنگ قرمز سالها برای دانشمندان به صورت یک معمای حل نشده باقی ماند.
در ابتدا دانشمندان فکر کردند دلیل ایجاد این رنگ در آبهای جاری شده از یخچالها باید وجود جلبکهای خاصی در آنها باشد، اما این فرضیه هیچ وقت تایید نشد. در نهایت دانشمندان پس از یک قرن و در سال ۲۰۱۷ توانستند معمای «آبشارهای خون» در قطب جنوب را حل کنند. آنها بعد از انجام آزمایشهایی به این نتیجه رسیدند که اکسیداسیون آهن باعث شده تا آب حالت زنگزدگی پیدا کند. هنگامی که آب آهندار به اکسیژن برخورد میکند، دچار زنگزدگی میشود و در نتیجه به رنگ سرخ درمیآید.
سرعت گرمایشی در اینجا، بیشتر از دیگر
نقاط زمین است
شبه جزیره قطب جنوب با سرعت بیشتری نسبت به بسیاری از مناطق دیگر روی کرهزمین در حال گرم شدن است. به عبارت دیگر، این منطقه یکی از مناطقی است که سرعت گرم شدن بالایی دارد. در طول ۵۰ سال گذشته، میانگین دما در سراسر شبه جزیره قطب جنوب ۳ درجه سانتی گراد افزایش یافته است. این میزان افزایش دما پنج برابر متوسط افزایش دما در کره زمین است. این شرایط دمایی منجر به برخی تغییرات از جمله تغییر در زمان و مکان تشکیل کلونی توسط پنگوئنها و نیز زمان و مکان تشکیل یخهای دریا شده است. همچنین این شرایط به معنای طولانیتر شدن فصل رشد خزههای سبز شبه جزیره قطب جنوب خواهد بود.
ویژگیهای منحصربهفرد آتشفشانهای این
قاره
قطب جنوب چندین آتشفشان دارد که دو مورد از آنها فعال هستند. قله آتشفشانی اربوس، دومین آتشفشان بزرگ در قطب جنوب و جنوبیترین آتشفشان فعال روی زمین است. این آتشفشان یخی که در جزیره راس قرار دارد، دارای چندین ویژگی منحصر به فرد است. بخارافشانهای یخی و پیکرههای یخی پیچ خوردهای که در اطراف گازهای خارج شده از منافذ نزدیک دهانه آتشفشان تشکیل میشوند از جمله این ویژگیها هستند. دومین آتشفشان فعال قطب جنوب یک دهانه آتشفشانی در جزیره «فریب» واقع در جزایر «شتلند جنوبی» است که آخرین فوران آن در سال ۱۹۶۹ صورت گرفت و امروزه مکانی جذاب برای بازدید جهانگردانی است که قطب جنوب را به عنوان مقصد خود انتخاب میکنند.
منطقهای فقط با جهت شمال
اگر در قطب جنوب بایستید، در جنوبیترین نقطه کرهزمین قرار دارید. فرقی نمیکند رو به کدام طرف ایستاده باشید، هر جهتی که به آن نگاه میکنید جهت شمال است؛ بنابراین چگونه است که ما شبه جزیره قطب جنوب را به دو منطقه شرقی و غربی تقسیم میکنیم؟ این کار با توجه به نصف النهاراصلی صورت میگیرد. نصفالنهار اصلی یک خط تخیلی است که از گرینویچ در انگلیس و از صفر درجه طول جغرافیایی عبور میکند. اگر در قطب جنوب بایستید و رو به گرینویچ قرار بگیرید، همه چیز در سمت چپ شما قطب جنوب غربی و همه چیز در سمت راست شما قطب جنوب شرقی خواهد بود.
محل زندگی ۱۲ میلیون پنگوئن
حتما میدانید که پنگوئنها در قطب جنوب زندگی میکنند، اما به احتمال زیاد تا امروز، اطلاعاتی درباره تعدادشان نشنیدهاید. شاید برایتان جالب باشد که بدانید طبق اعلام محققانی مثل «ران ناوین» که در تابستانهای قطب جنوب به شمارش جمعیت پنگوئنها پرداختهاند، تعداد این حیوانات دوست داشتنی در قاره جنوبگان به ۱۲ میلیون میرسد. پنگوئن زیبای امپراتور و پنگوئن آدلی دوگونه پنگوئن حقیقی قطب جنوب هستند که تغییرات آب و هوایی بقای آنها را تهدید میکند.
وَ قِيلَ لَهُ بِأَيِّ شَيْءٍ غَلَبْتَ الْأَقْرَانَ- فَقَالَ ع مَا لَقِيتُ رَجُلًا إِلَّا أَعَانَنِي عَلَى نَفْسِهِ قال الرضي- يومئ بذلك إلى تمكن هيبته في القلوب
فرود انسان روی ماه برای اولین بار در سال ۱۹۶۹ اتفاق افتاد، اما از آن زمان تاکنون هنوز برخی معتقدند که سفر بشر به ماه واقعا رخ نداده است. در این مطلب به بررسی صحبتهای مطرح شده خواهیم پرداخت.
فرود انسان روی ماه در ۲۰ جولای ۱۹۶۹ برای اولین بار، در جریان ماموریت آپولو ۱۱ ناسا رخ داد. با این وجود از همان ابتدای موفقیت این دستاورد شگفتانگیز، بسیاری از طرفداران تئوریهای توطئه در داخل و خارج آمریکا ادعا کردند که سازمان فضایی ایالات متحده در یک فریبکاری بزرگ سفر انسان به ماه را صحنهسازی کرده است؛ اما آیا واقعا چنین ادعایی میتواند درست باشد؟
جنجالهای فرود انسان روی ماه
بیل کایسینگ (Bill Kaysing) در سال ۱۹۷۶، کتابی را با نام «ما هرگز به ماه نرفتیم: کلاهبرداری ۳۰ میلیارد دلاری آمریکا» منتشر کرد که همانند آنچه از اسم کتاب برداشت میکنیم، سفر انسان به قمر سیاره زمین را در اواخر دهه ۶۰ میلادی تکذیب میکند. کایسینگ یک افسر سابق نیروی دریایی آمریکا بود و به علاوه، به عنوان نویسنده تخصصی برای یکی از کمپانیهای سازنده موشکهای پروژه ارسال انسان به ماه هم کار میکرد.
به واسطه دستیابی به اطلاعات موشکهای مأموریتهای آپولو و سایر دادههای سری مربوط به پروژه، کایسینگ ادعا کرد که فرود انسان روی ماه یک دروغ بزرگ بوده و از آن زمان تاکنون، بسیاری بر این باور هستند که ناسا توانایی عملی کردن وعده قرار دادن فضانوردان بر روی ماه تا پایان دهه ۶۰ را نداشت و به همین دلیل، فیلم ثبت شده توسط اعضای ماموریت آپولو ۱۱ روی قمر زمین، در واقع در یک استودیو فیلمبرداری ضبط شده است.
طرفداران نظریه فریبکاری ناسا به تصاویر ثبت شده روی ماه اشاره میکنند و به نکاتی میپردازند که نشان دهنده جعلی بودن ویدیوست؛ این نکات به صورت گسترده توسط کارشناسان بررسی شدهاند و صحت ویدیو بارها و بارها تایید شده است. با این وجود یک نظرسنجی جدید در آمریکا نشان داد که بین ۵ تا ۱۰ درصد مرد نسبت به اطلاعات منتشر شده توسط دولت در این رابطه بیاعتماد هستند.
در سال ۲۰۱۲ نظرسنجی دیگری در بریتانیا مشخص کرد که ۱۲ درصد مردم این کشور معتقدند که فرود انسان روی ماه اتفاق نیفتاده است! میزان طرفداران تئوری توطئه در ایتالیا ۲۰ درصد بوده و در روسیه، رقیب اصلی آمریکا در رقابتهای فضایی و تلاش برای ارسال انسان به ماه، چیزی در حدود ۵۷ درصد معتقدند که ایالات متحده در این رابطه دروغ گفته و فریبکاری کرده است.
دلایل شروع تئوریهای توطئه
در زمانی که کتاب کایسینگ منتشر شد، نوعی بحران بیاعتمادی بین مردم آمریکا نسبت به دولت به وجود آمده بود؛ در سال ۱۹۷۱ گزارشهایی به بیرون درز کرد که از دروغگویی دولت در مورد جنگ ویتنام خبر میدادند و از طرف دیگر، ماجرای کار گذاشتن شنود در دفاتر رقیب انتخاباتی نیکسون، رئیس جمهوری وقت آمریکا، در هتل واترگیت توجه بسیاری را جلب کرده بود. به علاوه صحبتهای دیگری در مورد توطئههای مربوط به ترور جان اف کندی در داخل دولت مطرح شده بود. به همین دلیل فضای دهه هفتاد میلادی برای انتشار کتابی که یکی از بزرگترین دستاوردهای تاریخ بشر را به کلی زیر سوال میبرد، کاملا مناسب بود.
همانطور که اشاره شد، از زمان انتشار کتاب تئوریهای فریبکاری فرود انسان روی ماه همچنان مورد توجه قرار میگیرند و برای بررسی دلایل گوناگون دوام این تئوریها و نظریههای توطئه آمیز دیگری که در مورد اتفاقات تاریخی بزرگ دیگر مطرح میشوند، باید جنبههای گوناگونی از جمله جنبه فرهنگی و روانشناسی را مدنظر داشت.
زیر سوال بردن ماموریت آپولو ۱۱ این فکر را به ذهن بسیاری انداخت که حادثههای دیگری مثل حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر و یا تیراندازیهایی که در مدارس آمریکا رخ دادهاند، توسط دولت صحنهسازی شدهاند و مردمی که در فیلمها و عکسهای گوناگون به عنوان شاهدان و افراد آسیب دیده نشان داده میشوند، بازیگرانی هستند که برای دراماتیک کردن ماجرا استخدام شدهاند.
در سال ۱۹۷۸ هم فیلمی به نام “Capricorn One” منتشر شد که به نوعی تئوریهای توطئه کتاب کایسینگ را بازگو میکرد و در آن موضوع صحنهسازی فرود انسان بر روی سیاره مریخ، مخاطبان را به یاد ایدههای مطرح شده توسط کایسینگ و دیگران میانداخت.
از طرف دیگر بسیاری از کسانی که فرود انسان روی ماه را دروغ میدانند، معتقدند که کارگردان فقید آمریکایی، استنلی کوبریک (Stanley Kubrick) فیلم فضانوردان روی ماه را ساخته و با انتشار فیلم دیگری از کوبریک به نام “۲۰۰۱ A Space Odyssey”، یک سال قبل از ماموریت آپولو ۱۱، این باور به وجود آمده بود که تکنیکهای جلوههای ویژه به حدی پیشرفت کردهاند که حتی توهم حضور اشخاص بر روی یک جرم آسمانی دیگر را به وجود آورند.
به هر حال با وجود صحبتهای گوناگون مطرح شده و تئوریهایی که به اشکال مختلف سفر انسان به ماه و یا واقعیتهای دیگری مثل گرد بودن زمین را زیر سوال میبرند، به نظر میرسد که گاهی قانع کردن عدهای از مخاطبانی که بر روی باوری غلط پافشاری میکنند، غیرممکن است. از طرف دیگر با وجود این بحث که هر واقعیتی که ما در قاب تلویزیون و یا از طریق رسانههای گوناگون میبینیم، میخوانیم و میشوریم، پتانسیل جعلی و دروغ بودن را دارند، اثبات واقعی بودن فرود انسان روی ماه از آنچه تصور میکنیم، سختتر میشود.
منبع:livescience
جاذبههای گردشگردی در جهان اگر جان داشتند، مطمئنا از وضعیت کنونی خود انگشت حیرت به دهان میگرفتند. اکثر اماکن و جاهای دیدنی در جهان با توجه به بحران کرونا در خاموشی مطلق فرو رفتهاند و بیصبرانه در انتظار روزهایی بهترند.
مونیخ؛ میدان مارین
میدان مارین که بنای تاریخی شهرداری مونیخ یکی از جاذبههای آن است به یک تئاتر در فضای باز میماند، اما این روزها تماشاگری سراغ آن نمیرود. تنها یک خودروی پلیس مونیخ در این میدان دیده میشود که وظیفه آن نظارت بر رعایت محدودیتهای رفت وآمد است. ازدحام جمعیت در این میدان معولا بالاست. توریستی نیست که در سفرش به مونیخ از این میدان دیدن نکند.
رم؛ پلههای اسپانیایی
رم، پایخت ایتالیا جاذبههای توریستی فروانی دارد. پلههای اسپانیایی یکی از آنهاست و به یکی از نمادهای رم بدل شده است. فواره "دلا بارکاسیا" که به سبک معماری باروک ساخته شده، به یادآورنده اراده شهروندان رم و مقابله با سیلزدگی در این شهر در سال ۱۵۹۸ میلادی است. پلههای اسپانیایی به ویژه یکی از اماکن مورد علاقه جوانان است.
بارسلون؛ خیابان رامبلا
خیابان معروف رامبلا در بارسلون تا همین مدتی پیش شاهد تجمع معترضانی بود که قصد داشتند، مخالفت خود را با خطرات و پیامدهای شمار بیش از حد گردشگران خارجی بیان کنند. در دوران بحرانی کرونا تنها چند کبوتر هستند که در این خیابان پرسه میزنند و از گرمای آفتاب لذت میبرند.
پاریس؛ شانزلیزه
شانزلیزه که معروفترین بولوار پاریس محسوب میشود و از پررفتوآمدترین خیابانهای پایتخت فرانسه است، مدتی است که در خاموشی کامل غرق شده است. تنها طاق پیروزی است محکم در جای خود ایستاده است. به غیر از خودروهای پلیس به ندرت دیده میشود که خودرویی در حال عبور از این بلوار باشد.
لندن؛ پل برج
رود تیمز در لندن نیز در این روزها با آرامشی کمسابقه در جریان دارد و از کشتیها و قایقهای توریسیتی که در این رود در رفتوآمد هستند، خبری نیست. بازار تاور بریج (پل برج) نیز در دوران بحرانی کرونا کساد است و در مقایسه با گذشته به ندرت شاهد گذر عابران یا خودروها است.
استانبول؛ ایا صوفیه
ایا صوفیه یکی از معروفترین جاذبههای توریستی استانبول به شمار میرود. در روزهای عادی محوطه جلوی این بنای تاریخی پر است از گردشگران و فروشندگان دورهگرد. ایا صوفیه که سنگ بنای آن در قرن ششم میلادی گذاشته شده، در این روزها در سکوت فرو رفته، اما بیصبرانه انتظار پایان بحران را میکشد تا بتواند بار دیگر گنجینههای خود را به نمایش گذارد.
مسکو، بولوار تورسکایا
بولوار تورسکایا از مهمترین خیابانهای مسکو و از مسیرهای اصلی پایتخت روسیه است. حتی پطر کبیر هم از این خیابان گذشته بود. در این روزها تنها خودروهای ویژهای به چشم میخورند که سرگرم ضدعفونی کردن این بولوار معروف هستند.
قاهره؛ اهرام ثلاثه
تنها کسانی که در این روزهای بحرانی از اهرام ثلاثه مصر دیدن میکنند، مأمورانی هستند که وظیفهشان ضدعفونی کردن است. این بنای تاریخی که از عجایب هفتگانه جهان است، تا کنون بحرانهای متعددی را پشت سرگذاشته و مطمئنا از پس بحران کنونی نیز برخواهد آمد.
کعبه؛ مراسم حج
هر ساله حدود ۳ میلیون مسلمان برای حضور در مراسم حج راهی مکه میشوند. در عربستان سعودی نیز محدودیتهای متعددی به خاطر شیوع کرونا وضع شده و رفتوآمد شهروندان سخت محدود شده است. در این روزهای بحرانی از زائران خبری نیست و تنها شماری مأمور و نظافتچی هستند که وظیفه تمیزسازی و ضدعفونی کردن محوطه کعبه را برعهده دارند.
آگرا؛ تاج محل
تاج محل، یکی از نمادهای گردشگردی هند، در این روزها کاملا سکوت اختیار کرده و در اطرف آن تنها کسانی که به چشم میخورند، سربازانی هستند که از تاج محل محافظت میکنند و در راستای اجرای محدودیتها مانع از آن میشوند که عدهای تجمع کنند.
نیویورک؛ میدان تایمز
نیویورک در این روزها از کانونهای اصلی شیوع ویروس جدید کرونا است و تا کنون شاهد مرگ هزاران نفر بر اثر بیماری کووید ۱۹ بوده است. به نظر میرسد که همه چیز در این کلانشهر خوابیده باشد از جمله میدان معروف تایمز که قلب تپنده نیویورک محسوب میشود؛ شهری که میگویند هرگز نمیخوابد.
ریو دو ژانیرو؛ کوپاکابانا
ساحل چند کیلومتری شهر ریو که در روزهای عادی جایی برای سوزن انداختن ندارد، در این روزها به مکانی متروک بدل شده است. تنها صدای موجهای اقیانوس اطلس است که سکوت ساحل را میشکند.
سیدنی؛ تالار اپرا
بحران کرونا به ویژه رویدادهای فرهنگی و ورزشی را تحت شعاع قرار داده است. در این روزهای بحران از برنامههای موسیقی و تئاتر خبری نیست. درهای تالارهای معروف بسته است؛ از جمله تالار اپرا در سیدنی استرالیا که شهرتی جهانی دارد. مسئولان اپرای سیدنی، اما برای مقابله با این روند کنسرتهایی را به صورت زنده از طریق اینترنت پخش میکنند یا یکی از رویداهای مهم از آرشیو خود نمایش میدهند.
دیوار چین
بازدید و گشتوگذار روی دیوار معروف چین در پی شیوع پرشتاب ویروس جدید کرونا ممنوع شد. از اواخر ماه مارس، اما قسمتهایی از این دیوار بازگشایی شده است.
منبع: dw
ایده ساختن استخرهایی در ارتفاع، که یک ضلع آنها آزاد و به سمت بیرون باشد، ایده جالبی است. در سراسر دنیا شماری از هتلهای و آپارتمانهای لوکس و سواحل توریستی، مجهز به چنین استخرهایی هستند. این فقط یکی از ایدههای جذاب معماری است. در این مطلب با چهار ساختمان آشنا میشوید که معماری شگفت انگیزی دارند.
اما بد نیست در اینجا عکسهایی از یک خیابان سرپوشیده در میلان را ببینید. این خیابان با یک سقف قوسدار شیشهای بسیار زیبا پوشیده شده است، این خبابان موسوم به Galleria Vittorio Emanuele II است و در مرکز میلان قرار دارد.
۲. استخری در آسمان رو به ابدیت
۴. خانههایی روی یک مرکز خرید
وَ قَالَ ع أَنَا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَالُ يَعْسُوبُ الْفُجَّارِ
در این مطلب نقشههای متفاوتی از جهان را میبینید، نقشههایی که بر اساس موضوعات مختلف تنظیم شده اند و دیدتان را نسبت به دنیا بازتر میکنند.
۱. امید به زندگی
این نقشه دنیا را بر اساس امید به زندگی نشان میدهد. طبق دادهای سازمان بهداشت جهانی، آفریقا تنها قارهای است که کشوری با میانگین امید به زندگی زیر ۶۰ سال دارد و تعداد این کشورها ۲۸ تاست! کمترین طول عمر در سیرا لئون و ۴۶ سال است. مردم ژاپن بیشترین امید به زندگی، یعنی به طور میانگین ۸۴ سال دارند. آندورا، استرالیا، سوئیس، ایتالیا، سنگاپور و سن مارینو با ۸۳ سال در رده بعدی قرار دارند.
۲. کجا امن است؟
این نقشه، کشورها را بر اساس میزان امنیتشان نشان میدهد. سازمان امور خارجه بریتانیا معتقد است کشورهایی که با رنگ سبز نشان داده شدهاند، امن و کشورهای قرمز رنگ ناامن هستند. همچنین توصیه میشود به بخشهایی از کشورهایی که با رنگ زرد نشان داده شده اند، سفر نکنید.
۳. تراکم جمعیت
این نقشه، بیشترین و کمترین تراکم جمعیت را در میان کشورهای جهان براساس آخرین آمار بخش جمعیت سازمان ملل نشان میدهد. اگر تنهایی را دوست دارید، از بیشتر کشورهای شرق و غرب اروپا اجتناب کنید و به گرینلند، مغولستان، نامیبیا، استرالیا، ایسلند، سورینام یا بوتسوانا فکر کنید.
۴. مصرف الکل
این نقشه سرانه مصرف الکل را نشان میدهد. بلاروس بالاترین سرانه مصرف الکل را دارد، یک فرد بالغ معمولی در این کشور، سالانه ۱۷.۵ لیتر الکل خالص مصرف میکند. مولداوی، لیتوانی، روسیه، رومانی و اوکراین در ردههای بعدی قرار دارند. در مقابل، کشورهای مسلمان کمترین سرانه مصرف الکل را دارند. در پاکستان، موریتانی، لیبی و کویت، شهروندان به طور متوسط ۱۰۰ میلی لیتر الکل در سال مصرف میکنند.
۵. برابری جنسیتی
انجمن اقتصاد جهانی در بخشی از گزارش تبعیض جنسیتی جهانی سالانه خود، ۱۵۰ کشور را از نظر برابری جنسیتی طبقهبندی کرد. طبق این گزارش ایسلند کمتر از هر کشوری در دنیا تبعیض جنسیتی دارد و بعد از آن نروژ و فنلاند قرار دارند. شاید این در کشورهای اسکاندیناوری عجیب نباشد، اما احتمالا تعجب میکنید اگر نام کشورهای رواندا و نیکاراگوئه را در میان ده کشور برتر ببینید و جالبتر اینکه بریتانیا در جایگاه پانزدهم قرار دارد!
۶. فراوانی پرواز
این نقشه طبق دادههای منتشر شده توسط بانک جهانی در سال ۲۰۱۴، نشان میدهد که کدام کشورها بیشترین تعداد پرواز را دارند و ایالات متحده با توجه به ثروت و ابعادش، در رده اول قرار دارد و هر سال ۹۵۵۳۲۱۴ سفر هوایی از فرودگاههای آن انجام میشود. چین با ۳۳۵۶۷۵۶ در رده دوم قرار دارد. سایر کشورهایی که بیشترین پرواز را دارند عبارتند از: کانادا (۱۲۹۰۴۲۰ پرواز)، انگلستان (۱۰۶۹۴۲۰ پرواز)، برزیل (۹۳۷، ۴۳۷)، ژاپن (۹۲۷، ۴۳۷)، آلمان (۹۱۳، ۱۵۶)، روسیه (۷۴۷، ۸۰۴)، ترکیه (۷۲۳۲۰۷ پرواز) و هند (۷۲۰۰۵۰ پرواز). کمترین نرخ پرواز در سال گذشته هم در چاد و تنها ۷۵ پرواز بوده است.
۷. بلایای طبیعی
این نقشه نشان میدهد که کدام کشورها بیشتر در معرض زلزله، طوفان، سیل یا خشکسالی هستند. اروپا (به جز هلند، آلبانی و صربستان) همچنین آمریکا و کانادا کمتر از همه در معرض خطر هستند. آفریقا و کشورهای حاشیه اقیانوس آرام بیشترین خطر را دارند.
۸. شهرنشینی
این نقشه جهان را براساس درصد جمعیت شهری نسبت به کل جمعیت نشان میدهد. کشورهایی که با آبی تیره نشان داده شده بیشترین جمعیت شهری را دارند و هرچه رنگ روشنتر میشود جمعیت شهری کمتر میشود. هفت جا وجود دارد که ۱۰۰% جمعیت در شهر زندگی میکنند: هنگ کنگ، سنگاپور، برمودا، ماکائو، جزایر کیمن، سنت مارتان و موناکو. سایر کشورهایی که بیشترین جمعیت شهری را دارند عبارتند از: قطر، کویت، بلژیک، مالتا و اروگوئه. کمترین جمعیت غیرشهری عمدتا در آسیا، آفریقا و حوزه کارائیب قرار دارند و ترینداد و توباگو، بروندی، پاپوآ گینه نو، اوگاندا، مالاوی، نپال و سریلانکا بیشترین جمعیت روستایی را دارند.
۹. سبزترین کشورهای جهان
این نقشه کشورها را براساس درصد مناطق جنگلی آنها نشان میدهد. سرزمینهای گرمسیری آمریکای جنوبی، کارائیب، آفریقا، جنوب شرقی آسیا و اقیانوس آرام جنوبی در صدر قرار دارند. اما برخی کشورهای شمالی هم درصد بلایی از مناطق جنگلی دارند: فنلاند (۷۲.۹ درصد) در جایگاه یازدهم، سوئد (۶۹.۲ درصد) در جایگاه پانزدهم و ژاپن (۶۸.۶ ردصد) در جایگاه هفدهم قرار دارند؛ و کدام کشورها کمترین درخت را دارند؟ چهار کشور هستند که هیچ جنگلی ندارند: سن مارینو، قطر، گرینلند و عمان و ۱۲ کشور دیگر کمتر از یک درصد جنگل دارند.
۱۰. راه آهن
این نقشه، کشورهای جهان را براساس راه آهن نشان میدهد. کشورهای آبی تیره طولانیترین شبکه راه آهن را دارند. جای تعجب نیست که بزرگترین و شلوغترین کشورها مثل آمریکا، چین، روسیه، هند و کانادا در صدر باشند. جالب است بدانید که رومانی با ۲۲۲۹۸ کیلومتر خط آهن در رده پانزدهم قرار دارد با اینکه ۸۱اُمین کشور بزرگ دنیاست. بسیاری از کشورها اصلا راه آهن ندارند که بیشتر به علت شرایط سخت و کوهستانی یا جنگلی زمینهایشان است. از جمله ایسلند، گرینلند، یمن، عمان، بوتان، لیبی و پاپوآ گینه نو.
۱۱. تلفات جادهای
این نقشه براساس تعداد تلفات جادهای سالانه در هر ۱۰۰ هزار نفر تنظیم شده است. ۱۰ کشور آخر از جمله اریتره، لیبی (۴۰.۵)، عراق (۳۱.۵)، تایلند (۳۸.۱) و آفریقای جنوبی (۳۱.۹) مرگبارترین رانندگی را دارند. در اکودار، ویتنام، برزیل، پاراگوئه، کنیا و لائوس نیز جادهها نسبتا خطرناک هستند. امنترین مکانها برای رانندگی مالدیو (۱.۹ مرگ) نروژ (۲.۹)، دانمارک (۳)، سوئد (۳) و سوئیس (۳.۴) هستند.
۱۲. بیشترین جادهها
این نقشه کشورهای جهان را بر اساس مجموع طول شبکه جادهای آنها نشان میدهد. بیشک آمریکا که در آن اتومبیل پادشاهی میکند، با ۶۵۸۶۶۱۰ کیلومتر جاده در صدر قرار دارد. پنج کشور بعدی عبارتند از: هند، چین، برزیل و روسیه. سورینام، اردن، لسوتو و السوادور نیز کمترین طول جاده را دارند. از همه کمتر تووالو در اقیانوس آرام با تنها هشت کیلومتر شبکه جادهای است.
۱۳. سرعت شبکه اینترنتی
این نقشه کشورهای جهان را بر اساس میانگین سرعت اینترنت نشان میدهد. جزیره نروژی سوالبارد و یان ماین با میانگین سرعت اینترنت ۳۶.۵ مگابیت بر ثانیه در صدر قرار دارد. کره جنوبی، ایرلند، هنگ کنگ، سوئد، هلند، ژاپن، نروژ، لتونی و فنلاند و سوئیس ۱۰ کشور برتر هستند. آمریکا در رده بیستم، استرالیا در جایگاه ۵۰اُم و چین ۱۱۱اُم قرار دارند.
منبع: telegraph
پلیس مریلند روز پنجشنبه جسد گیدون مککین هشت ساله، نتیجه رابرت کندی را پیدا کرد. پلیس مریلند روز پنجشنبه اعلام کرد که جسد گیدون مککین هشت ساله، نتیجه رابرت کندی را یافته است که با مادرش به قایقسواری رفته بود. هفته گذشته، میو کندی مککین ۴۱ ساله و پسرش گیدون هنگام قایقسواری در خلیج چسپیک گم شدند.
جان اف. کندی، ژاکلین کندی و پسر نوزادشان جان اف. کندی جونیور
جسد خانم مککین روز دوشنبه در فاصله دو هزار پایی (حدود ۶۰۰ متر) از محل یافته شدن جسد گیدون، پیدا شد. این مادر و پسر که به دلیل انتشار ویروس کرونا خود را در منطقه خلیج چسپیک قرنطینه کرده بودند، پس از رفتن به قایقسواری ناپدید شدند. رابرت اف. کندی پدربزرگ خانم کندی در سال ۱۹۶۸ ترور شد و مرگ او بخشی از آنچه که به عنوان «نفرین کندی» شناخته میشود، تلقی شده است.
خاندان کندی طی ۷۰ سال گذشته چندین مصیبت، به خود دیده است، از جمله ترورها و تصادفهای مرگباری که باعث شده این خاندان آمریکایی، علیرغم جایگاه ممتازش در تاریخ قرن بیستم آمریکا، خانوادهای پر از تراژدی تلقی شود.
اعضای این خانواده در عرصه سیاست و قضا و زمینههای دیگر موفق بودهاند. معروفتر از همه جان اف. کندی رییسجمهور آمریکا بود که در دوره ریاست جمهوریاش ترور شد. در اینجا فهرستی از اعضای خانواده کندی را میآوریم که با مرگ نابهنگام از دنیا رفتند.
کتلین «کیک» کندی
کتلین کندی در ۲۸ سالگی و در تاریخ ۱۳ مه ۱۹۴۸ بر اثر سقوط هواپیما جان باخت. هواپیمای او و شریک زندگیش، ارل هشتم فیتزویلیمام، در حالی که به مقصد جنوب فرانسه پرواز میکردند، سقوط کرد.
خانم کندی خواهر جان اف. کندی بود که پس از مرگ خواهرش رییسجمهور شد. شوهر سابق او ویلیام کاوندیش، مارکی هارتینگتون، پیشتر در میدان جنگ جهانی دوم در آلمان کشته شده بود. کتلین کندی در آمریکا و بریتانیا زندگی کرد و زمانی که در آمریکا بود برای خدمت در صلیب سرخ ایالات متحده داوطلب شد. او نقد فیلم و تئاتر مینوشت.
پتریک بوویر کندی
پتریک بوویر کندی تنها دو روز پس از تولد زودرس خود، مرگی غمانگیز داشت. پسر ژاکلین کندی و جان اف. کندی که آن زمان رییسجمهور آمریکا بود، در هفتم اوت ۱۹۶۳ متولد شد و در نهم اوت همان سال فوت کرد. علت مرگ سندرم زجر تنفسی نوزادان بود. تنها سه ماه پس از مرگ این نوزاد دو روزه، پدرش جان افکندی از دنیا رفت.
جان اف. کندی
رئیس جمهور سابق ایالات متحده، جان اف. کندی، در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ و به دست لی هاروی اوزوالد ترور شد. مرگ او بیش از همه مورد تحقیق و ثبت قرار گرفته است.
او وقتی که همراه با همسرش برای یک سفر سیاسی به دالاس تگزاس رفته بود، در جریان رژه کاروان اتومبیلهای ریاست جمهوری، هدف حمله قرار گرفت و بر اثر شلیک دو گلوله جان باخت. رییسجمهور فقید آمریکا هنگام مرگ ۴۶ ساله بود و هزار و ۳۶ روز در این سمت خدمت کرده بود. رابرت کندی برادر او، مسیر او را در عرصه سیاست دنبال کرد، اما او نیز به همان سرنوشت دچار شد.
خانواده بزرگ جوزف کندی سینیر (چپ) سایستمدار آمریکایی، پدر رئیس جمهور جان اف. کندی و سناتور روبرت کندی
رابرت اف. کندی
رابرت اف. کندی در پنجم ژوئن ۱۹۶۸ در کالیفرنیا ترور شد، در همان روزی که در انتخابات مقدماتی کالیفرنیا برای نامزدی حزب دموکرات برای ریاست جمهوری پیروز شد. سناتور نیویورک در هتل امبسدور لسانجلس، هدف حمله فردی به نام «سیرهان سیرها» قرار گرفت و یک روز بعد جان باخت. ترور او و برادرش با تئوری توطئههای فراوانی گره خورده است.
دیوید ای. کندی
دیوید ای. کندی در ۲۵ آوریل ۱۹۸۴ در ۲۸ سالگی بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر در فلوریدا درگذشت. گفته میشود اعلام خبر ترور پدرش رابرت اف. کندی در تلویزیون وقتی که ۱۱ ساله بود، سلامت روانی او را به شدت تحت تاثیر قرار داده بود. او از مواد مخدر استفاده میکرد و پس از گذراندن دوره بهبود در بیمارستان، در سال ۱۹۸۴، برای شرکت در یک گردهمایی خانوادگی به فلوریدا رفت. اما چند روز بعد جسد بیجانش پیدا شد.
مایکل لیموین کندی
مایک لیموین، یکی از ۱۱ فرزند رابرت اف. کندی در ۳۹ سالگی و در حادثه اسکی در اسپن در ایالت کلرادو جان باخت. او در زمینه حقوق و سیاست فعال بود و در سال ۱۹۹۴ به سازماندهی کمپین عمویش تد کندی برای راهیابی به سنا همکاری کرد. در همان سالی که درگذشت، از همسرش جدا ومتهم به تجاوز به پرستار فرزندش شده بود.
جان اف. کندی جونیور
جان اف. کندی جونیور، پسر جان اف. کندی در ۱۶ ژوئیه ۱۹۹۹ وقتی که هواپیمای خصوصیاش در اقیانوس اطلس سقوط کرد، جان باخت. او پایهگذار نشریه سیاسی جورج بود و به شکل تفننی بازیگری نیز میکرد. همسرش کرولاین بست-کندی و خواهر همسرش لارن بست همراه او در هواپیما بودند.
مایکل لهموین کندی
در سالهای پس از مرگ جان اف. کندی جونیور، مری ریچاردسون کندی خود کشی کرد و سوایرس رویزین کندی هیل بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر جان باخت.
این خاندان همچنین شاهد مرگهای غم انگیز افراد سرشناس دیگری نیز بود، از جمله مرگ مری جو کوپچنی که بر اثر یک حادثه رانندگی، در آب غرق شد. علت مرگ این بود که اتومبیل تد کندی - برادر جان و رابرت- در جزیره چاپاکوئیدیک به درون آب پرت شد و باعث مرگ مری شد. تد کندی یک هفته بعد در یک نشست خبری گفت: «شاید واقعا نفرینی بر خاندان کندی سایه افکنده باشد.»
مرگ میو کندی مککین و گیدون مککین تراژدی دیگری در تاریخ طولانی مرگهای نابهنگام یکی از معروفترین خانوادههای آمریکا به شمار میرود.
منبع: independentpersian
وقتی از ترور آن هم از نوع بیولوژیکیاش صحبت به میان میآید همه تاریخ معاصر و مشهورترین نمونههای آن را به یاد میآورند، درحالی که این نوع قتل یا حذف فیزیکی رقیب و دشمن از قرنها پیش رواج داشته است؛ بهطور مثال در کتاب «سینوهه پزشک مخصوص فرعون» راوی داستان یعنی سینوهه از اقدام به ترور رهبر جوان کشور «هیتی» توسط خودش پرده برمیدارد و هورمهَب، فرعون مصر را آمر این قتل معرفی میکند.
روش سینوهه برای قتل رهبر هیتیها چنین توصیف شده است که در جشن ترتیب داده شده توسط حاکم هیتی، سینوهه با کوزهای که نوشیدنی به اصطلاح مخصوص او در آن قرار داشت راهی جشن شد و فقط از کوزه خود نوشید. این کار توجه رهبر جوان هیتیها را جلب کرد و از سینوهه خواست از نوشیدنی خود به او هم بدهد. سینوهه با اکراه پذیرفت و از کوزهای که خود از آن نوشیده بود به مرد جوان نوشاند. غافل از اینکه پیشتر محتویات کوزه با زهر آلوده شده است، اما، چون سینوهه قبل از آمدن به جشن مقدار زیادی روغن کرچک نوشیده بود -که جذب سم توسط بدن را به تأخیر میاندازد- زهر به خود او اثر نکرد. از طرفی وقتی حال حاکم جوان هیتی رو به وخامت گذاشت و درنهایت با درد و رنج بسیار مُرد، کسی به سینوهه شک نکرد، چون او خود نیز در مقابل دیدگان همه از محتویات کوزه نوشیده بود و حالش هم دگرگون نشده بود؛ اما این میان هیچکس نمیدانست سینوهه بعد از پایان جشن با فرو بردن انگشت در حلق خود نوشیدنی آغشته به زهر را بالا آورد.
این قتل را شاید بتوان یکی از بدویترین انواع ترور بیولوژیک در جهان باستان قلمداد کرد که شیوه اجرایش البته هوشمندانه و حسابشده بود. اما امروزه ترورهای بیولوژیک نه با زهر که به وسیله مواد رادیو اکتیو انجام میشود؛ بمبهای بیصدایی که به مرور زمان عمل و بدون لو دادن فرد مرتکب، قربانی خود را ذرهذره آب میکنند.
از کودتا تا ورود به سیاست
هفت سال پیش در چنین روزی، برابر پنجم مارس ٢٠١٣ میلادی، هوگو چاوز، رئیسجمهوری وقت ونزوئلا بر اثر عوارض ناشی از بیماری سرطان در کاراکاس درگذشت. آنهایی که ونزوئلا و مختصات این کشور را نمیشناختند برای نخستین بار نام هوگو چاوز را در سال ١٩٩٢ شنیدند؛ آن زمان که تلاش او برای انجام کودتای نظامی بر ضد دولت به شکست انجامید و به زندان افتاد.
این ژنرال خوشتیپ و جوان، اما کودتاچی، آنقدر طرفدار و هواخواه داشت که دو سال بعد رئیسجمهوری جدید فرمان عفوش را نوشت و به نوعی راه سیاست و نه کودتا را برای در آغوش گرفتن قدرت به ژنرال چاوز نشان داد. هوگو چاوز هفت سال پس از اقدام نظامی نافرجام برای به دست گرفتن قدرت، یعنی در سال ١٩٩٩ میلادی موفق شد رقیب خود را در عرصه انتخابات شکست دهد و با بیرون آمدن نامش از صندوقهای رأی بهعنوان پنجاهوسومین رئیسجمهوری ونزوئلا سوگند یاد کند. اما چاوز چپگرا به هیچ عنوان مورد علاقه قدرتهای جهانی خصوصا ایالات متحده نبود و با حضور او روابط ونزوئلا و جهان غرب روزبهروز تیرهتر شد.
مرگی سخت و غیر طبیعی
در خبرها دلیل مرگ چاوز عوارض ناشی از سرطان لگن عنوان شد و اینکه غدهای بدخیم طی دو سال چراغ زندگی یکی از مشهورترین رهبران تاریخ معاصر آمریکای جنوبی را خاموش کرد. رئیسجمهوری محبوب ونزوئلا چهار عمل جراحی سخت را پشت سر گذاشت و نظر همه پزشکان این بود که بیماری او نمیتواند ناشی از عاملی طبیعی باشد. تازه از اینجا به بعد بود که پرتوسنجی از وسایل، لباسها، محل زندگی و هر منطقه و مکانی که در بازه زمانی یکساله مورد استفاده هوگو چاوز قرار گرفته بود، آغاز شد و همه آزمایشها از وجود مقدار زیادی ماده رادیواکتیو در این مکانها، اشیا و حتی البسه او خبر میداد. اینکه آیا چاوز واقعا قربانی ترور بیولوژیکی شد یا خیر، به قول معاون رئیسجمهوری ونزوئلا شاید دورهای ٥٠ساله برای خارج شدن برخی اسناد از فایلهای طبقهبندی شده و محرمانه لازم داشته باشد. ناگفته پیداست در این ادعا کنایهای غیرمستقیم به دولت آمریکا نهفته است. میگویند آخرین جملات چاوز پیش از مرگ این بود: «من نمیخواهم بمیرم، لطفا نگذارید که من بمیرم»؛ اما آیا زمانی خواهد رسید که قاتلان احتمالی او رسوا شوند؟
منبع: «سینوهه پزشک مخصوص فرعون» نشر آگاه و «فرمانده» نشر ثالث
وَ قَالَ ع رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ- فَإِنَّ الشَّرَّ لَا يَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ
بوی باران یکی از دلپذیرترین رایحههایی است که تقریبا تمامی ما از آن لذت میبریم؛ اخیرا تحقیقات جالبی در مورد این حس لذتبخش انجام شده است.
بوی باران در مناطق کم رفت و آمد و جاهایی که کمتر توسط انسان تسخیر شدهاند، بسیار دلپذیر است و حتما پیش آمده که شما هم با پاشیده شدن کمی آب بر روی خاک خشک رایحهای را تنفس کردهاید که هیچوقت از یاد شما نمیرود؛ در رابطه با مشخص شدن مکانیسم پدیده مورد نظر و به وجود آمدن این حس بینظیر، محققان دست به کار شدهاند و اطلاعات جالبتوجهی در این رابطه به دست آمده است.
تحقیقات در مورد بوی باران
رایحه مورد نظر با نام پتریکور (Petrichor) هم شناخته میشود و جالب است بدانیم که تنها انسانها نیستند که از این بو لذت میبرند. بررسیها نشان میدهند که بوی باران به دلیل آزاد شدن ترکیبی ارگانیک با نام ژئوسمین از میکروبهایی مثل “Streptomyces” به وجود میآید و این میکروبها در هنگام مرگ ترکیب ژئوسمین را تولید میکنند. تیمی بینالمللی از دانشمندان هم به تازگی با قصد مشخص کردن دلیل تولید ترکیب مورد نظر و همچنین، واکنش موجودات مختلف به ژئوسمین تحقیقات جالبتوجه خود را انجام دادند.
برای این منظور نقش ژئوسمین و سایر ترکیبات تولید شده توسط Streptomyces با استفاده از تلههایی که در اکوسیستم خاکی محیط آزمایش ایجاد شده بودند، بررسی شد؛ تحقیقات نشان داد که بندپایانی به نام دمفنری (Springtail) که اکثرا ساکن محیط کف جنگلها هستند، به ترکیب به وجود آورنده بوی باران واکنش نشان میدهند و شدیدا به ژئوسمین جذب میشوند.
دمفنریها ترکیب ژئوسمین را با شاخکهای خود حس میکنند و معمولا پس از بو کشیدن ترکیب، باکتری سازنده آن را میخورند؛ اما چرا یک باکتری بویی دلپذیر را به وجود بیاورد که باعث میشود بندپایی مثل دمفنری آن را بخورد؟
بررسیها نشان میدهند که باکتری Streptomyces این کار را با هدف تضمین بقای نسل خود انجام میدهد؛ این باکتری از خیلی جهات مانند قارچها عمل میکند و تولیدمثل آن هم مانند قارچ، از طریق ساختن و پخش کردن هاگ انجام میشود؛ اما باکتری مورد نظر برای گستراندن هاگهایی که نسل بعدی آن را تضمین میکنند، نیازمند یک واسطه است و دمفنری هم بهترین واسطه ممکن برای هاگ افشانی باکتری ما به شمار میرود. دمفنری پس از خوردن Streptomyces از طریق مدفوع و روشهای دیگر هاگها را در قسمتهای مختلف خاک پخش میکند و به این ترتیب چرخه زندگی باکتری ما تضمین میشود؛ بنابراین دفعه بعدی که از بوی باران و پاشیدن آب بر روی خاک لذت بردیم، به باکتری فکر خواهیم کرد که برای تولیدمثل و حفظ چرخه حیات خود ترکیبی فوقالعاده خوشبو و لذتبخش را به وجود میآورد.
منبع: sciencealert
وَ قَالَ ع إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً- فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ- وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ
۷۱درصد از زمین پوشیده از آب است، یعنی کل خشکیهایی که روی آن زندگی میکنیم فقط ۲۹درصد از این سیاره را تشکیل میدهند. اما اگر جای آب و خشکی عوض شود، زمین تبدیل به جای کاملا متفاوتی میشود. دمای زمین به شدت افزایش مییابد و منجر به افزایش جمعیت گوشتخواران میشود. اما آیا بشر زنده خواهد ماند؟ در این مطلب نگاهی به تغییراتی داریم که در صورت جابجایی زمین و خشکی ایجاد میشود.
دمای زمین به شدت افزایش مییابد
آب گرمای زیادی را جذب میکند بدون اینکه افزایش دمای قابل توجهی از خود نشان دهد. به همین دلیل، وجود مقدار زیاد آب در اقیانوسها به خنک نگهداشتن زمین کمک میکند. همچنین تبخیر آب اقیانوسها و رودخانهها به تنظیم دمای زمین کمک میکند. اگر آبها و خشکیها جابجا شوند، دمای زمین بسیار سریع افزایش مییابد و داغتر میشود. بخشهای بزرگی از خشکیها هم خشک و بیابانی میشود.
میزان اکسیژن موجود در جو کاهش مییابد
گیاهان دریایی حدود ۷۰درصد از اکسیژن موجود در جو ما را تامین میکنند. بدون مقدار زیادی آب روی این سیاره، بسیاری از گیاهان آبزی به سرعت از بین میروند که باعث کاهش اکسیژن موجود در اتمسفر میشود. همچنین آب کربندیاکسیدی که ما در جو رها میکنیم را جذب میکند؛ بنابراین اگر مقدار آب روی سیاره کاهش یابد، هم اکسیژن کاهش مییابد و هم کربندیاکسید افزایش مییابد و، چون کربن دی اکسید یک گاز گلخانهای است، باعث گرمایش جهانی شدید میشود.
جانوران زمین تغییر میکنند
جابجایی آب و خشکی تاثیر زیادی روی اشکال حیات روی زمین دارد. همان طور که گفتیم دما به شدت افزایش مییابد، مقدار اکسیژن اتمسفر کاهش و کربندیاکسید افزایش مییابد. همه اینها زندگی روی این سیاره را سخت میکند و حیوانات و گیاهان برای زنده ماندن، مجبورند خودشان را تغییر دهند و سازگار کنند. به دلیل کاهش گیاهان، سرعت انقراض گیاهخواران بیشتر از گوشتخواران خواهد بود. همچنین در این شرایط آب و هوایی حیوانات خونسرد راحتتر از حیوانات خونگرم زنده میمانند.
حملونقل زمینی آسانتر میشود
با وجود خشکیهای زیادی که بدون قطع شدن توسط هیچ آبی به هم متصل هستند، حمل و نقل زمینی راحتتر، اما حمل و نقل دریایی سختتر میشود. همچنین کشورهایی که به صادرات غذاهای دریایی وابسته هستند دچار مشکل میشوند.
اقتصاد و تمدن بشر فراتر از تصور ما تغییر میکنند
آب منبع حیات است. با کم شدن آب، کشورها باید مصرف آب را تا حد امکان کنترل کنند. این تلاش ممکن است باعث یک جنگ تمام عیار شود. اقتصادهایی که برای بقا به حیات دریایی وابسته هستند تحت تاثیر قرار میگیرند، و اقتصادهایی که قبلا به حیات دریایی وابسته نبودند ممکن است آن را تنها منبع بقایشان بدانند.
دیگر اورست بلندترین قله روی زمین نخواهد بود
همه ما میدانیم که اورست با ۸۸۴۰ متر ارتفاع بلندترین قله روی زمین است، درواقع بلندترین قله از سطح دریاست. اما اگر همه کوههای زیر آب را هم در نظر بگیریم، مائونا کیا با ۱۰هزار متر ارتفاع بلندترین قله روی زمین است؛ بنابراین اگر جای آب و خشکی عوض شود، اورست زیر آب میرود و کوه مائونا کیا روی زمین ظاهر میشود و بلندترین قله از سطح دریا خواهد بود.
منبع: brightside
شاید باور کردنش برای شما دشوار باشد، ولی شرایط سخت یا دیوانگی و شیدایی افرادی را بر آن داشته است که خودشان را عمل جراحی کنند. بعضی از این افراد پزشک بودند، بعضیها هم هیچ سررشتهای از طبابت نداشتند و فقط میل به بقا در شرایطی سخت، آنها را وادار به چنین کار باورنکردنیای است.
این ماجراهای دهگانه را بخوانید:
۱۰. دکتر جری نیلسون
نوع جراحی: بیوپسی (تکهبرداری)
دکتر «جری لین نیلیسون»، یک پزشک آمریکایی باتجربه است. در سال ۱۹۹۸ او به عنوان پزشک یک ایستگاه در قطب جنوب، موسوم به ایستگاه آموندسن- اسکات، استخدام شد. در طی فصل زمستان، او تنها پزشک مقیم در این ایستگاه بود. در مارس سال ۱۹۹۹، او متوجه شد که تودهای در پستان راستش دارد به همین خاطر از طریق ایمیل و ویدئوکنفرانس مشاورهای با پزشکان آمریکایی انجام داد و از توده، بیوپسی (تکهبرداری) انجام داد.
نتیجه بیوپسی، دقیق نبود، چون موادی که برای بیوپسی لازم هستند و در ایستگاه نگهداری میشدند، تاریخگذشته بودند و دقت تشخیصی را پایین میآوردند. از آنجا که در زمستان دسترسی به ایستگاه به هیچ عنوان وجود ندارد و هواپیماها هم جای مناسبی برای فرود ندارند، تصمیم گرفته شد که با یک هواپیمای نظامی و از طریق چتر نجات، اسباب و مواد لازم برای این پزشک فرستاده شود. خانم نیلسون یک بیوپسی دیگر انجام داد و وقتی تصویر لامها برای پزشکان فرستاده شد، مشخص شد که سلولهای توده، سرطانی هستند. نیلسون مجبور شد که با کمک ساکنان ایستگاه، در همان ایستگاه شیمیدرمانی را شروع کند تا اینکه در ماه اکتبر هواپیمایی برای بازگرداندن وی فرستاده شد.
بعد از رسیدن به آمریکا، چندین جراحی روی خانم نیسلون انجام شد و عمل ماستکتومی (قطع پستان) روی وی انجام شد.
جالب اینجاست که بعد از بهبود، خانم نیسلون کتابی در مورد تجربهاش با عنوان Ice Bound نوشت. بعدها با استفاده از مطالب این کتاب، یک فیلم تلویزیونی با بازی «سوزان ساراندون» ساخته شد:
سوزان ساراندون
۹. آماندا فیلدینگ
نوع جراحی: شکافتن جمجمه
«آماندا فیلدینگ»، یک پزشک نیست، او یک هنرمند و کارگردان فیلمهای علمی است. در یک بازه زمانی این زن دچار ناراحتی روحی شد، طوری که تصور میکرد باید حتما عمل شکافتن جمجمه رویش انجام شود تا بهبود پیدا کند. او مدتها دنبال پزشک قابل اطمینانی میگشت که حاضر به این عمل باشد، ولی کسی را پیدا نمیکرد. افرادی که به خاصیت درمانی شکافتن جمجمه عقیده دارند، عقیده دارند که ایجاد یک شکاف کوچک در جمجمه باعث گردش راحتتر خون در مغز میشود.
سرانجام او تصمیم گرفت که خودش دست به کار شود. فیلدینگ وقتی ۲۷ ساله بود یک درل (مته) دندانپزشکی خرید که با فشار پا، کنترل میشد، سپس یک عینک تیره هم به چشم زد تا خونی که از سرش میآید، جلوی دیدش را نگیرد. با چاقوی جراحی شکافی در پوست سرش داد و بعد شروع کرد به متهکاری!
در طی این کار هراسانگیز، او یک لیتر خون از دست داد، اما او از نتیجه جراحی خودش راضی بود. در طی ۴ ساعت بعد از عمل، او احساس خوشحالی و آرامش میکرد. خودش میگوید: «(بعد از عمل) بیرون رفتم و برای شام گوشت کبابی خوردم، بعد از آن هم به مهمانی رفتم.»
جالب اینجاست که او فیلم کوتاهی در مورد شکافتن جمجمه هم تهیه کرد که البته فقط برای افرادی که دعوت کرده بود، نمایش داده شد. او آنقدر به خاصیت درمانی شکافتن جمجمه عقیده داشت که دو بار به پارلمان رفت تا تقاضا کند تحقیقات علمی برای جستجوی خواص درمانی شکافتن جمجمه انجام شود!
۸. دبورا سامپسون (۱۷۶۰ تا ۱۸۲۷)
نوع جراحی: خارج کردن گلوله
داستان این زن هم در نوع خود شنیدنی است. در سال ۱۷۸۲، این زن برای اینکه بتواند وارد ارتش شود، خودش را به عنوان مرد جا زد و با نام «رابرت شاتلفت» در هنگ چهارم ارتش نامنویسی کرد. از آنجا که که او قویبنیه و بلندقد بود و ظاهر چندان زنانهای نداشت، کسی شک نمیکرد که او در واقع یک مرد است.
همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه او در جریان یک درگیری نزدیک نیویورک، مجروح شد. برای خارج کردن گلوله، او به بیمارستانی برده شد. اما او از بیم اینکه حین عمل جنسیتش مشخص شود، خودش گلوله را از محل اصابتش که در رانش بود، خارج کرد و بعد زخم را با یک سوزن خیاطی دوخت. وقتی که زخمهای او بهبود پیدا کرد، او دوباره به ارتش برگشت.
تا سال ۱۷۸۳ که سامپسون یک جراحت دیگر برداشت، کسی متوجه جنسیت واقعی نشد. وقتی ارتشیها متوجه شدند که او یک زن است، مرخصش کردند، ولی از آنجا که در جریان خدمت نظامی زخمی شده بود، مقرریای برایش در نظر گرفتند. در سال ۱۸۳۸، کنگره موافقت کرد که به ورثه او هم مستمری پرداخت شود.
۷. دکتر اوان اونیل کین (۱۸۶۲ تا ۱۹۳۳)
نوع جراحی: برداشتن آپاندیس و ترمیم فتق کشاله ران
دکتر اوان اونیل کین، یک جراح پیشرو و پزشک برجسته یکی از بیمارستانهای نیویورک بود. او تصمیم گرفت که به همه ثابت کند که برای جراحیهای کوچک نیازی به بیهوشی عمومی نیست. برای این کار، او تنها با بیهوشی موضعی، آپاندیس خودش را برداشت!
در حالی که او روی تخت عمل دراز کشیده بود و با استفاده از یک آینه جای عمل را میدید، سه پزشک دیگر به او کمک میکردند. او خودش برش لازم برای جراحی را روی شکمش ایجاد کرد و آپاندیسش را برداشت و و کار بخیه را به دستیارانش سپرد.
دکتر اونیل کین، در سال ۱۹۳۲ و در ۷۰ سالگی دست به ماجراجویی پیچیدهتری زد، این بار تصمیم گرفت که فتق کشاله رانش را عمل کند. به خاطر نزدیکی شریان رانی به محل عمل، این عمل، کار ظریفی است.
اما دکتر اونیا کین، موفق شد، عمل را در کمتر از دو ساعت با موفقیت به پایان برساند. همان طور که در تصویر بالا میبینید، این پزشک در طی عمل خودش کاملا آرامش داشت و حتی در حالی که تیغ جراحی چند میلیمتر تا شریان حساس، فاصله داشت با اطرافیان شوخی میکرد!
۶. Joannes Lethaeus
نوع جراحی: برداشتن سنگ مثانه – سال ۱۶۲۰
تصور کنید کسی جراح نباشد و ۴۰۰ سال پیش دچار رنج و عذاب سنگ مثانه باشد و بعد تصمیم بگیرد، خودش، سنگ مثانهاش را بردارد.
دکتر «نیکولاس تولپ»، جراح هلندی و شهردار وقت آمستردام -که در تصویر زیر تابلویی را که «رامبراند» از او در حین تشریح کشیده، میبینید-، در صفحاتی از کتاب «ملاحظاتی در پزشکی» ماجرای این کار جنونآمیز را اینچنین توصیف میکند:
نعلبندی به نام «جوناس لتائوس» تصمیم گرفت، خودش سنگ مثانهاش را دربیاورد. برای همین، همسرش را به بهانه خرید ماهی به بیرون خانه روانه کرد و بعد با کمک برادرش مشغول کار شد. او ابتدا سنگ را با دستانش لمس کرد و بعد پوست و بافت روی سنگ را در محل پرینئوم (قسمت زیر لگن در بین دو ران) را با چاقویی که مخفیانه تهیه کرده بود، برش داد. او به تدریج برش را طویلتر کرد، آنقدر که اندازهاش برای عبور سنگ مناسب شود.
اما سنگ خیلی بزرگ بود، طوری که او مجبور شد، محل برش را از دو طرف با فشار انگشتانش، گشادتر کند و با نیروی زیاد زور بزند تا سنگ خارج شود. سرانجام سنگ با پاره کردن مثانه، خارج شد. سنگ بسیار بزرگ بود و حدود ۱۱۰ گرم وزن داشت. واقعا تعجبآور بود که چگونه کسی بدون استفاده از ابزار مناسب توانسته، چنین سنگی را خارج کند.
۵- سامپسون پارکر – نوع جراحی: قطع کردن
دست راست – سال ۲۰۰۷
پارکر، کشاورزی اهل کارولینای جنوبی است، در سپتامبر سال ۲۰۰۷، هنگامی که او مشغول دروی غله مزرعهاش بود، متوجه شد که ماشین خرمنکوب به خاطر گیر کردن ساقه گیاهان، از حرکت بازایستاده. او تصمیم گرفت با خارج کردن آنها، ماشین را به کار بیندازد. اما ماشین را با بیاحتیاطی خاموش نکرد و در نتیجه دستش در ماشین گیر کرد. متأسفانه کسی در اطرافش نبود که به کمکش بیاید و تقلای یک ساعته او هم نتیجهای نداشت و هر لحظه قسمت بیشتری از دستش در ماشین فرو میرفت.
او ابتدا با یک میله آهنی، به صورت موقت مانع حرکت چرخدندههای دستگاه شد و بعد با دست دیگرش که هر لحظه بیحستر میشد یک چاقوی جیبی را درآورد و شروع به بریدن انگشتهایش کرد. اما اوضاع بعد از مدتی اوضاع برای او بدتر شد، چرا که ماشین داشت آتش میگرفت. هراس آتش، او را از شوک ناشی از قطع کردن انگشتهایش در آورد. او میدانست اگر دستش را آزاد نکند، زنده زنده خواهد سوخت. برای همین وقتی چاقو به استخوانش رسید، وزنش را روی دستش انداخت، تا استخوانش را بشکند.
سرانجام پارکر خودش را آزاد کرد و و با وسیله نقلیه کشاورزی در طول جاده راند، تا بلکه بتواند جلوی اتوموبیلی را بگیرد. خوشبختانه او به موتورسیکلتی در جاده برخورد، بعد از اطلاع، هلیکوپتر امداد از راه رسید و او را به بیمارستان برد. پارکر قبل از اینکه به خانه برود، ۳ هفته تمام در بخش سوختگی بستری بود. در این مدت ۲۵ نفر از همسایگانش، کار دروی مزرعه را برایش انجام دادند.
۴- دکتر لئونید روگوزوفن
نوع جراحی: برداشتن آپاندیس
سال ۱۹۶۴، دکتر روگوزوف، در ۲۷ سالگی مقیم ایستگاهی در قطب جنوب بود. در این زمان او تشحیص داد که مبتلا به آپاندیسیت حاد شده است. شرایط او داشت بدتر میشد و به خاطر شرایط آب و هوایی، هواپیمایی نمیتوانست فرود بیاید. به همین خاطر او تصمیم گرفت، خودش را عمل کند.
او با بیهوشی موضعی عمل را شروع کرد، در حین عمل، هواشناس ایستگاه، ریتراکتور (وسیلهای که دو سوی برش جراحی را میگیرد و برش را باز نگه میدارد) را برایش نگه داشت، راننده ایستگاه آینه را برای او نگه داشته بود، دانشمندی هم وسایل عمل را به او میداد.
دکتر روگوزوف در حالت خمشده به جلو، عمل را انجام داد و گرچه یک بار طی عمل از حال رفت، توانست عمل را کمتر از دو ساعت انجام دهد. بعد از دو هفته او کاملا بهبود پیدا کرد و به سر کارش در ایستگاه برگشت.
۳- دوگلاس گودال
نوع جراحی: قطع کردن دست راست
سال ۱۹۹۸، دوگلاس گودال ماهیگیر ۳۵ سالهای که خرچنگ صید میکرد، به دریا رفته بود تا خرچنگهایی را که به دام افتاده بودند، در قایقش بار بزند. اما موج بزرگی ناگهان تعادل قایق او را به هم زد و باعث شد، دستش در بالابر کوچکی که در قایق داشت و برای بالا آوردن تلهها از آن استفاده میکرد، گیر بیفتد.
او تنها بود و تنها راه نجاتش این بود که خودش دستش را قطع کند، برای همین او با چاقویی دستش را قطع کرد. هوا و امواج سرد دریا، باعث میشد که شدت خونریزی او کم شود.
سرانجام او موفق شد به ساحل برگردد. او پس از بهبودی از کارش دست برنداشت و قایقش را هم تعمیر کرد.
۲. آرون رالستون
نوع عمل: قطع کردن دست راست
رالستون یک مهندس مکانیک آمریکایی است، او که عاشق کوهنوری است، کارش را به عشق کوهنوری رها کرده بود و قصد داشت به قلل مرتفع صعود کند. در یکی از همین کوهنوردیها در سال ۲۰۰۲، تختهسنگی روی دست راست او افتاد. ۵ روز تمام او تلاش کرد که تختهسنگ را جابجا کند، اما موفق نشد. گرسنگی و تشنگی توان را از او گرفت و سرانجام او تصمیم گرفت با چاقویی، دستش را قطع کند.
او چاقوی کندی در اختیار داشت و با زجر بسیار بافت نرم دستش را برید، کار قطع کردن تاندونها دشوارتر بود و او مجبور شد با آنها را پاره کند. اما قطع کردن دست، هم پایان کار نبود، او با وسیله نقلیهاش ۸ مایل فاصله داشت و مجبور بود با خونریزی و درد ۸ مایل را هم راه برود. سرانجام او به کوهنوردان دیگری برخورد که نجاتش دادند.
اما این واقعه تلخ، باعث نشد او دست از کوهنوردی بردارد، او با استفاده از یک دست مصنوعی همچنان کوهنوردی میکند و از آن لذت میبرد.
او کتابی هم در مورد این حادثه و بازگشتش به کوهنرودی با عنوان Between a Rock and a Hard Place نوشته است. او قصد دارد سال ۲۰۱۰ به کوه اورست صعود کند. هدف او از این صعود، آگاهی دادن به مردمان زمین در مورد خطرات تغییر آب و هوا است.
۱. اینس رامیرز
نوع عمل: سزارین
رامیرز در دهکده کوچکی با تنها ۵۰۰ نفر جمعیت و یک خط تلفن زندگی میکند. سال ۲۰۰۰ او برای هشتمین بار باردار شده بود تا صاحب فرزند هشتم شود! او در ان زمان ۴۰ سال سن داشت.
در یکی از روزها، زمانی که اینس رامیرز در خانهاش تنها بود، درد زایمانش شروع شد. بعد از ۱۲ ساعت تحمل رنج، پیشرفتی در زایمان او حاصل نشد و او متوجه شد که آخرین بارداری او ممکن است واقعا به قیمت جانش تمام شود. به همین خاطر تصمیم گرفت، بچهاش را با سزارینی به سبک خود، خارج کند. مقداری الکل نوشید و بعد با چاقویی شروع به بریدن شکمش کرد، بعد از یک ساعت او به رحمش رسید و نوزاد پسرش را سالم خارج کرد. بند ناف را هم با چاقویی برید و از حال رفت.
وقتی به هوش آمد، پارچهای دور شکم خونآلودش پیچید و از پسر شش سالهاش خواست که کمک بیاورد. چند ساعت بعد، او به بیمارستان منتقل شد، در آنجا عمل شد تا آسیبی که به رودهاش در طی سزارین شخصیاش انجام داده، ترمیم شود. سرانجام او از بیمارستان مرخص شد و کاملا بهبود پیدا کرد.
رامیرز تنها زنی در تاریخ است که توانسته است، خودش خودش را سزارین کند. داستان او آن قدر جالب و باورنکردنی بود که در شماره مارس ۲۰۰۴، مجله بینالمللی مامایی و بیماریهای زنان به چاپ رسید.
در عکس چاقوی جراحی خانم رامیرز را مشاهده میکنید!
ﺧﺠﺴﺘﻪ ﺑﺎﺩ میلاد ﻣﻮﻟﻮﺩ ﻧﺠﺎﺕ...
وَ قَالَ ع لَا يَصْدُقُ إِيمَانُ عَبْدٍ- حَتَّى يَكُونَ بِمَا فِي يَدِ اللَّهِ- أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِهِ
وَ قَالَ ع مَوَدَّةُ الْآبَاءِ قَرَابَةٌ بَيْنَ الْأَبْنَاءِ- وَ الْقَرَابَةُ إِلَى الْمَوَدَّةِ أَحْوَجُ مِنَ الْمَوَدَّةِ إِلَى الْقَرَابَةِ
در این مقاله هشت مورد از عجیبترین سلاحهای خلاقانهای که در طول تاریخ ساخته شده است برای شما ارائه میدهیم. همه آنها به نظر میرسد ابزارهای ساده یا معمولی هستند، اما اسلحهای مخفی را برای خلاص شدن از شر قربانی هستند، سادهترین روش کشتن و بدون درهم و برهمی.
۱. اسلحهای شبیه رژ لب
این اسلحه که به آن «بوسه مرگ» گفته میشود در جنگ سرد به دست جاسوسان اطلاعات شوروی «کگب» به شکل رژ لب عادی طراحی شد و برای این بود که زن اهل شوروی از خودش دفاع کند و بتواند به فردی که به او نزدیک میشود و قصد آزار و اذیت او را دارد، یک گلوله ۴.۵ کالیبر شلیک کند.
۲. موشهای انفجاری
در طول جنگ جهانی دوم، یک مأمور عملیات ویژه در انگلیس با مخفی کردن اجساد موشهای انفجاری درون کومههای زغال سنگ آلمانی، نقشه هوشمندانهای برای منفجر شدن صفوف دشمن طراحی کرد، طراحان میدانستند دشمن با دیدن موشها در میان زغالها، اجساد این موشها را برداشته و پرتاب میکنند تا از شر آنها خلاص شوند که بلافاصله پس از پرتاب، منفجر میشد! آلمانیها موفق به کشف حقه شدند، اولین محموله این مواد منفجره را مصادره کردند و به واحدهای نظامی خود در کشور درباره آن هشدار دادند.
۳. آتشپرت کنهای دستی
یک علاقهمند به اختراع اسلحههای تخیلی (سایبرپانک) به نام پاتریک پریبی، وسیلهای دستی ساخته که میتواند آتش پرتاب کند، این اسلحه فقط با چهار باتری لیتیوم یونی، گاز بوتان و یک تراشه برقی NE ۵۵۵ و یک مبدل برای شکلیک مستقیم از کف دست طراحی شده است و اگر این سلاح در دوره جنگ سرد ساخته میشد، وارد تاریخ میشد!
۴. چترهای سمی
نویسنده مخالف بلغاری جورج مارکوف یک روز قبل از مرگ در سال ۱۹۸۷ در لندن، احساس کرد ران پایش سوزن سوزن میشود، و هنگامی که به بالا نگاه کرد مردی را دید که در حال ور رفتن با چتر خود در کنار او است؛ اما شگفتی ماجرا هنگامی رخ داد که این چتر نجات سمّ بسیار خطرناک را آزاد میکرد که دو برابر از زهر مار کبرا خطرناکتر بود. سم به گونهای طراحی شده بود که در هنگام برخورد با دمای بدن ذوب و در سرتاسر جریان خون پخش میشد. در مورد قاتلی که سم را شلیک کرده، گفته میشود که این مرد عضو پلیس مخفی بلغارستان بوده است، اما متأسفانه هیچوقت دستگیر نشد.
۵. شکلاتهای انفجاری
نخست وزیر انگلیس وینستون چرچیل از طرفداران نازیها نبود و نازیها نیز همین احساسات را نسبت به او داشتند. نامهای که توسط لرد ویکتور روچلید، افسر اطلاعاتی انگلیس در طول جنگ جهانی دوم نوشته شده بود نشان میداد که یکی از آنها سعی کرده بود وینستون چرچیل را با شکلات انفجاری ترور کند. به طوری که او نوشت: ما اطلاعاتی دریافت کردیم که دشمن از قرار دادن انواع خاصی از تخته شکلاتهای سفت استفاده میکند و داخل آن مواد منفجره قرار میدهد. خوشبختانه ما قبل از اینکه کسی بتواند آنها را مزه کند این بمبها را کشف کردیم.
۶. دستکشهای کشنده
اختراع دیگری از اطلاعات شوروی در طول جنگ سرد، که این اختراع به صاحبش امکان میدهد به محض حرکت انگشت شلیک کند و قبل از شلیک گلولهب کشنده، یک میدان خالی پیدا کند.
۷. سیگارهای سمی
در شانزدهم آگوست سال ۱۹۶۰ میلادی یکی از افسران سازمان سیا، جعبهای حاوی سیگار مورد علاقه فیدل کاسترو رئیس جمهور کوبا را دریافت کرد. روی جعبه درباره وجود سمی کشنده هشدار داده شده بود که از سم خطرناک بوتولینوم botulinum تهیه شده بود و آنقدر خطرناک بود که میتوانست به محض روشن شدن سیگار منجر به مرگ شود، اما نمیدانیم که این سیگار به دست کاسترو رسید یا نه!
۸. اسلحه سیا برای حمله قلبی
در اواسط دهه هفتاد قرن گذشته، از سلاح جدیدی که توسط سیا تهیه شده بود رونمایی شد. این سلاح یک تپانچه بود که میتوانست باعث حمله قلبی به قربانی شود، زیرا تیری آزاد میکرد که میتوانست در لباسها نفوذ کند و یک علامت کوچک شبیه نیش پشه روی پوست به جا بگذارد.
این پیکان مجهز به سم کشنده بود و در هنگام کالبدشکافی این گونه به نظر میرسید که قربانی بر اثر دلایل طبیعی درگذشته است، ما نمیدانیم که آیا سیا باز هم از اسلحه حمله قلبی استفاده میکند یا نه؟!
شما کیفیت برگ چای را بررسی میکنید، چقدر از نظر مزه قوی است، چه نوع طعمی دارد، و سپس بهترین را انتخاب میکنید، حتی اگر مجبور باشید کمی بیشتر پول پرداخت کنید.اگر چه حتی این کمی اضاف پول پرداخت کردن ممکن است بیش از چند دلار باشد. چایهایی در بازار است که از نظر قیمت بسیار گران فروخته میشوند.آنها نادر و بسیار گران هستند و ما در این مقاله ۱۰ تا از گرانترین و نادرترین آنها را معرفی خواهیم کرد.
۱۰. چای گل Tienchi
اگر چه این چای در این لیست ارزان قیمتترین است، اما نه تنها در محل کشت آن، چین، بلکه در سراسر جهان مشهور است. این یکی از سالمترین چایهایی است که تا به حال دیدهاید. همچنین این چای به سبب خواص داروییاش محبوب است. چای گل Teinchi برای درمان بیماریهای مختلف مانند بیخوابی و آلرژی مورد استفاده قرار میگیرد و همچنین دارای ویژگیهای سم زدایی عالی است. طعم و مزه آن کاملا شبیه به گل کلم بروکلی کوچک است. قیمت هر ۱ کیلو از این چای معادل ۱۷۰ دلار است.
۹. Gyokuro
Gyokuro یک از انواع چای سبز است که عطر و طعم جادویی دارد. Gyokuro در منطقه یوجی ژاپن معمول است که بدون آسیاب کردن برگهایش ان را دم میکنند. چای دارای طعم شیرین است و عطر متفاوتی دارد و در جای سایهدار کشت میشود. تقریبا ۲ تا ۳ هفته برای آماده شدن برای برداشت زمان میبرد و هر کیلوگرم آن ۶۵۰ دلار قیمت دارد.
۸. Poo Poo Pu-Erh Tea
این چای از استان یونان چین میآید و شامل مدفوع حشرات میشود که برای جمع آوری آن بسیار دقت میشود. اگرچه ممکن است کمی چندش باشد و به نظر کاری دیوانهوار بیاید، اما واقعیت این است که این چای سیاه طعم خوبی دارد، و در سراسر جهان برای خواص شفاییاش شناخته میشود. فکر میکنید چایی که حاوی مدفوع حشرات قیمتش چقدر است، دوباره فکر کنید. قیمت هر کیلوگرم از این چای ۱۰۰۰ دلار است.
۷. چای امپریال Silver Tips
این چای گرانترین چای است که در دارجیلینگ تولید میشود. این چای در دارجیلینگ، بنگال غربی، در مزارع چای Makaibari، که متعلق به یک شرکت به نام Luxmi است، کشت میشود. چای Luxmi دارای اولین مزرعه چای در جهان است. چای دارای طعم، عطر و بوی عالی است و هرچند که با قیمتهای بالایی فروخته میشود، اما قیمت معمول آن ۴۰۰ دلار برای هر کیلوگرم است. در سال ۲۰۱۴، خریدارانی از آمریکا، انگلستان و ژاپن این چای گران قیمت را با قیمت بالای ۱۸۵۰ دلار خریداری کردند.
۶. Tieguanyin
این یک چای سیاه در چین است و به خاطر ادای احترام به الهه رحمت، Guanyin نامیده شده است. دو افسانه مرتبط با Tieguanyin وجود دارد. یکی در مورد جانسپاری Wei، دهقان فقیر، به الهه Guanyin است و اینکه چگونه او با یک شات از چای پاداش گرفت. پس از اینکه Wei شروع به کاشت این چای کرد، نه تنها سرنوشت وی تغییر کرد، بلکه سرنوشت کل روستا نیز دستخوش تغییر شد. داستان بعدی درباره وانگ محقق است، که گیاه را زیر سنگ Guanyin کشف کرده است. او این گیاه چای را به Emperor Quilong داد و بعد از آن به عنوان چای Guanyin شناخته شد. هر یک کیلوگرم از بهترین نوع چای Guanyin تا ۳۰۰۰ دلار قیمت دارد.
۵. Yellow Gold Tea Buds
این چای به خاطر این گران است، زیرا برگهای آن از طلای ۲۴ عیار پوشیده شده است. این یک نوع بسیار نادر چای است، زیرا فقط در یک مکان خاص برداشت میشود و برداشت آن تنها یک روز از سال است. هنگامی که برگ برداشت میشوند، چای که از آن ساخته میشود رنگ طلایی دارد و گفته میشود که برای سلامتی خوب است. سنگاپور تنها مکانی که میتوانید این چای را بیابید. بخاطر وجود طلا در این چای کاملا طبیعی است که محصول گران باشد بنابراین هر یک کیلوگرم از این چای ۳۰۰۰ دلار ارزش دارد.
۴. چای Narcissus Wuyi Vintage Oolong
این چای Oolong بعد از کشته شدن نارسیس، شخصیت اساطیر یونانی که در کوههای ووئی کشته شده نام گذاری شد. این چای تا حدود ۶۰٪ اکسید شده که با کهنه شدن طعم و مزه آن بهتر میشود. برای اطمینان از اینکه چای سالم در معرض آسیب قرار نگیرد، در هر دو سال برداشت میشود و این باعث میشود که رطوبت اضافی چای خشک شود. به لطف طعمهای مختلف آن، از قبیل گل، شکلات و چوب، این چای بسیار گران است و برای هر یک کیلوگرم این جای ۶۵۰۰ دلار باید پرداخته شود.
۳. چای Panda Dung
چین در فصل برداشت عجیبترین و گران قیمتترین چای جهان را برداشت میکند. چای پاندای دونگ در استان سیچوان چین به قیمت ۷۰،۰۰۰ دلار برای هر کیلوگرم فروخته میشود. نام این چای به این دلیل پاندا است، زیرا برای کاشت گیاه چای از مدفوع پانداها به عنوان کود استفاده میشود. آن یانشی، هنرمند چینی، اولین بار کشت این چای را خودش بومی کرد و برای تولید آن حق کپیرایت قرار داده است. هنگامی که این چای برای اولین بار در سال ۲۰۱۲ به طور رسمی وارد بازار شد، به نظر میرسید که گرانترین چای دنیا بشود.
۲. چای Dà Hóng Páo
این چای مخصوص است، زیرا چای سلطنتی است. این چای در کوههای Wuyi چین رشد میکند و به عنوان بخشی از خانواده Oolong شناخته میشود. محبوبیت این چای از زمانی آغاز شد که مردم پی به خواص دارویی آن بردند. این چای باعث شد تا کسالت حاکم Ming برطرف شود. پادشاه چنان تحت تأثیر قرار گرفت که دستور داد تمام بوتههای Dà Hóng Páo توسط روپوشهای قرمز سلطنتی پوشیده شوند. به همین دلیل است که این چای همچنین با نام Imperial Red Robe نیز شناخته میشود و هر یک کیلوگرم آن ۱٫۲ میلیون دلار فروخته میشود.
۱. چای کیسهای الماس ساخته شده توسط PG Tips
در سال ۲۰۰۵، شرکت بریتانیایی، PG Tips، این چای را معرفی کرد. حدود ۲ گرم از چای معروف Silver Tips Imperial Tea در هر کیسه چای که توسط Boodles Jewelers مشهور طراحی شده است محصور شده است. علاوه بر این، هر یک از این کیسهها دارای ۲۸۰ الماس با بهترین کیفیت است که به همین دلیل قیمت آن را به بیش از ۱۵۰۰۰ دلار میرساند.
اگر هر یک از چایهای ذکر شده در این مقاله را مزه کرده باشید بسیار خوش شانس هستید، زیرا این چایها نه تنها گران هستند بلکه باید گفت که بسیار نادر هستند. از خوردن این چایها لذت ببرید و به این فکر کنید که از انسانهای خوش شانس این کره خاکی هستید.
لبخند مرا بس بود آغوش لهم مي کرد
در نیمه دوم قرن نوزدهم، مسافرانی که وارد ایستگاه راهآهن اویتنهاگ (Uitenhage) در آفریقای جنوبی میشدند، میمونی را میدیدند که با اهرمهای جعبه علائم کار میکند. نام او جک بود، متصدی علائمی که به صورت قانونی برای راهآهن کیپ کار میکرد.
وَ قَالَ ع كَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً
در بیشتر موارد، «نابینایی» به این معنا نیست که فرد اصلا نمیتواند ببیند. نابینای کلی به کسی که میگویند که هیچ چیز نمیبیند. اما نابینای قانونی به کسی میگویند که از ضعف بینایی رنج میبرد. آنها میتوانند ببینند، اما بینایی آنها بسیار ضعیف است. افرادی که در اثر آب سیاه، آب مروارید و دیابت، چشمشان آسیب دیده اغلب در این دسته قرار میگیرند. در این مطلب روی افرادی تمرکز داریم که یک یا هر دو چشم آنها دچار نابینایی کلی است.
هیچ چیز
«چه میبینی؟» این سوالی است که نابینایان از پاسخ دادن به آن خسته میشوند. جواب این سوال «هیچ چیز» است. وقتی میگوییم هیچ چیز، منظورمان واقعا هیچ چیز است نه سیاه و نه هیچ چیز دیگری. توضیح مفهوم دیدن هیچ چیز به کسی که میتواند ببیند، مثل توضیح مفهوم رنگ به یک نابیناست. میتوانید به کسی که از بدو تولد نابینا بوده توضیح دهید رنگ چیست؟ خیر. به همین ترتیب، فرد نابینا هم نمیتواند «هیچ چیز» را برای شما توضیح دهد.
اما روشی برای دیدن هیچ چیز وجود دارد. ابتدا یک چشم را ببندید. سپس با چشم دیگرتان روی چیزی تمرکز کنید. مطمئن شوید که تمرکز کرده اید. حالا نمیتوانید با چشم بسته هیچ چیزی ببینید، حتی همان رنگ سیاهی که هنگام بستن هردو چشم میدیدید. این هیچ چیزی که با چشم بستهتان میبینید همان هیچ چیزی است که نابینایان میبینند.
نور
در سال ۱۹۲۳، کلاید کیلر، دانشجوی دانشگاه هاوارد، متوجه شد که مردمک موشهای نابینا وقتی در مقابل نور قرار میگیرند جمع میشود. در آن زمان میدانستیم که انسانها و موشها نور را با دو گیرنده نور تشخیص میدهند که داخل شبکیه قرار دارد. اما در موشهای نابینا گیرندههای نور غیرفعال هستند. به زودی کیلر متوجه شد که انسانها و موشها گیرنده نور سومی دارند که برخلاف گیرندههای نور شبکیه، اطلاعات نور را به بخش پردازش تصویر مغز نمیفرستد، بلکه به بخش دیگری از مغز میفرستد که در بینایی نقشی ندارد.
در یک تحقیق دیگر، گروهی از محققان دانشگاه مونترآل سه فرد نابینا را آزمایش کردند. آنها را در یک اتاق نگه داشته و چراغ را خاموش و روشن کردند. سپس از آنها پرسیدند چراغ خاموش است یا روشن. در بیشتر موارد نابینایان پاسخ صحیح دادند.
حالات صورت
به طور کلی احساسات افراد به یکدیگر منتقل میشود. این پدیدهای است که به موجب آن فرد به حالات صورت یا رفتار شخص دیگری واکنش نشان میدهد. به طور مثال، از خمیازه یک نفر دیگر خمیازهمان میگیرد یا از لبخند او لبخند میزنیم. نابینایان هم این پدیده را تجربه میکنند. شاید آنها نبینند، اما میتوانند حالات صورت را تشخیص و واکنش نشان دهند.
مارکو تامیتو آزمایشی روی دو فرد نابینا انجام داد که هریک از آنها به دلیل آسیب قشر بینایی، بینایی یک چشمشان را از دست داده بودند. قشر بینایی قسمتی از مغز است که اطلاعات بصری گرفته شده از چشمها را پردازش میکند. تامیتو تصاویری از افراد خندان و اخمو به آنها نشان داد و آن را بین چشم بینا و نابینای آنها جابجا و مشاهده کرد نسبت به تصاویری که مقابل چشم آسیب دیدهشان بود سریعتر از چشم سالمشان واکنش نشان میدهند؛ بنابراین اگر به یک فرد نابینا لبخند زدید و او هم به شما لبخند زد تعجب نکنید.
تجربه نزدیک به مرگ
هر آنچه از تجربه نزدیک به مرگ میدانیم بر اساس گفتههای کسانی است که یک بار مرگ را تجربه کردهاند. برخی از آنها میگویند خودشان را دیده اند که در یک تونل تاریک به سمت نور میروند و برخی دیگر ادعا میکنند افراد غریبه و آشنا را دیدهاند. دسته سوم هم میگویند از جسمشان خارج شده و حتی میتوانستهاند جسمشان و کسانی که دورشان جمع شده بودند را ببینند و برای اثبات اینکه دروغ نمیگویند، حتی محیط اطرافشان وآانچه اتفاق افتاده را توصیف کردند.
برخی افراد نابینا در دسته سوم قرار میگیرند. بسیاری از آنها بعد از ترک جسم، بیناییشان را بازیافته اند. در دهه ۱۹۹۰، دکتر کنت رینگ، در این باره تحقیقاتی انجام داد. پانزده مورد از ۲۱ مورد که همگی نابینا بودند، ادعا کردند بینایی خود را بعد از مرگ بازیافته اند. سه نفر گفتند هیچ چیز ندیدند و سه نفر هم مطمئن نبودند چیزی دیده یا ندیده اند.
کابوس
کابوس نتیجه استرس و احساساتی است که در بیداری تجربه میکنیم. طبق تحقیقات، افرادی که از بدو تولد نابینا هستند چهار برابر افراد معمولی کابوس میبینند، چون استرس و احساسات بیشتری تجربه میکنند. در این تحقیق خواب ۵۰ نفر تحلیل شد. ۲۵ نفر نابینا و ۲۵ نفر بینا بودند. ۱۱ نفر نابینای مادرزادی و ۱۴ نفر در طول زندگی نابینا شده بودند. طبق نتایج این تحقیق، نابینایان مادرزادی ۲۵ درصد مواقع، اما سایر نابینایان ۷ درصد و افراد بینا ۶ درصد مواقع کابوس میدیدند.
هم چنین تفاوتهایی بین رویاهای این سه گروه مشاهده شد. بیشتر نابینایان اغلب خواب موقعیتهای اجتماعی دشوار و تصادف میدیدند. اما افرادی نابینای مادرزاد هیچ خوابی از دیدن با چشمانشان نمیدیدند. بیشتر خوابهای آنها شامل سایر حواس مثل صدا، مزه، بو و لمس میشد. افراد بینا بیشتر خوابشان را با چشمشان میدیدند. افرادی که بعدا در زندگی نابینا شده بودند هم خوابهایی میدیدند که شامل دیدن با چشمشان باشد، اما به مرور زمان کم میشد.
حرکت
میلنا چانینگ در ۲۹ سالگی بعد از سکته مغزی نابینا شد تا اینکه هنگام حمام کردن دخترش متوجه شد میتواند حرکت آب را ببیند. چانینگ به پزشکش اطلاع داد، اما فکر کرد دچار توهم شده است. او با گذشت زمان متوجه شد میتواند بارش باران، بخاری که از فنجان قهوه داغ بلند میشود و تکان خوردن موی دخترش را ببیند. اما نمیتوانست دخترش، فنجان قهوه یا هیچ چیز دیگری را ببینند. شاید به این دلیل بود که سکته مغزی به بخشی از مغزش که مسئول پردازش اشیای متحرک بود صدمه نزده بود. چانینگ متوجه شد که بینایی او در حال حرکت بهتر میشود بنابراین یک صندلی راک خرید.
توهم بصری
نابینایان سندروم چارلز بونت را تجربه میکند که نام دیگر توهم بصری است. این توهم هم مثل توهمات معمولی است با این تفاوت که نابینایان میدانند یا در نهایت میفهمند که چیزهایی که میبینند وجود ندارد. این بیماری در میان کسانی که تازه بینایی خود را از دست داده اند رایج است و تا یک سال و نیم پس از نابینا شدن ادامه دارد. اما برخی افراد تا ۵ سال بعد از نابینایی هم آن را تجربه میکنند.
رنگ
اگرچه نابینایان مادرزادی هیچ چیز نمیبینند، اما افرادی که بعد از مدتی نابینا میشوند ممکن است چیزهایی مثل رنگ را ببینند. به طور مثال دیمون رز، حدود ۳۱ سال پیش در کودکی نابینا شد. این روزها او رنگهای زیادی میبیند. در واقع آنقدر رنگ میبیند که دیوانهاش کرده است. او میگوید رنگها مثل نور میدرخشند، شکلهای مختلفی دارند و به سرعت هم تغییر میکنند. تنها چیزی که هرگز نمیبیند، تاریکی است.
همه چیز
برخی نابینایان یاد گرفته اند از اکولوکیشن برای پیدا کردن راهشان استفاده کنند. آنها صدایی تولید میکنند و منتظر میمانند با امواج صدا با موانع برخورد کند و بازگردد. سپس با صدای بازتاب شده، میتوانند اندازه و موقعیت مانع را تشخیص داده و از آن اجتناب کنند. این همان روشی است که خفاشها و دلفینها استفاده میکنند.
منبع: listverse
حشرات وزوزویی که شما را نیش میزنند یا توی غذایتان میپرند، آزارندهاند، اما بهتر است پیش از آنکه مگسکش را بردارید و بر سر آنها بکوبید، کمی فکر کنید، چون جمعیت حشرات در سراسر جهان به سرعت در حال کاهش است.
بنا بر تحقیقات، در کالیفرنیا، جمعیت شاهپروانهها یا پروانههای مونارک با کاهش ناگهانی ٪۸۶ در سال ۲۰۱۸ مواجه شد
حشرات نقش تعیینکنندهای در تولید غذا و حفظ زیستبومها برای ما دارند. دکتر اریکا مکآلیستر، مدیر ارشد موزهٔ تاریخ طبیعی لندن به بیبیسی گفت:"اگر همهٔ حشرات را در جهان نابود کنیم، خودمان هم نابود خواهیم شد".
ما نابود میشویم
حشرات ساختارهای زیستی موجودات را متلاشی میکنند که باعث تجزیهٔ سریعتر آنها میشود. این کار باعث غنی شدن دوبارهٔ خاک میشود.
حشرات با تسریع تجزیهٔ زبالههای زیستی، به پاکیزه ماندن زمین کمک میکنند
دکتر مکآلیستر میگوید: " تصور کنید که حشرات نبودند تا ما را از شر فضولات خلاص کنند... خیلی وضعیت ناجوری پیش میآمد. بدون وجود حشرات، در میان مدفوع و بقایای جسد جانوران شناور میشدیم". حشرات همچنین غذای پرندگان و خفاشها و پستانداران کوچک هستند.
هنوز از کمکی که حشرات به ما میکنند، غافل هستیم
دکتر فرانسیسکو سانچزـ بایو از دانشگاه سیدنی میگوید:" حدود ۶۰ درصد مهرهداران برای بقای خود نیازمند حشرات هستند، بسیاری از گونههای پرندگان، خفاشها، قورباغهها و ماهیهای آب شیرین بدون وجود حشرات نابود میشوند". او به بیبیسی گفت:" چرخهٔ موادغذایی بهشدت به فعالیت میلیونها حشرهای که زیر زمین و در پهنههای آبی و اقیانوسهای کرهٔ زمین زندگی میکنند، بستگی دارد".
خدمت رایگان
حشرات علاوه بر اینکه منبع ارزشمند موادغذایی برای گونههای دیگر هستند و با فعالیت بازیافتی خود زیستبومهای کرهٔ زمین را نجات میدهند، خدمت مهم دیگری هم میکنند: گردهافشانی که نقش مهمی در تولید غذا دارد.
پژوهشی برآورد کرده است که ما انسانها حدود ۳۵۰ میلیارد دلار از خدمات رایگان حشرات سود میبریم. دکتر سانچز- بایو میگوید:"حشرات در گردهافشانی بیشتر گیاهان گلدار، از جمله در ٪۷۵ از محصولات کشاورزی، نقش دارند".
دکتر مکآلیستر میگوید:" برای تولید شکلات به ۱۷ گردهافشان نیاز دارید که ۱۵ تا از آنها موجودات ریزهمیزهای هستند که گاز میگیرند و همه از آنها متنفرند. یکی از آنها نوعی مورچهٔ خیلی کوچولوست و یکی دیگر هم نوعی بید خیلی ریز است، اما ما چیز زیادی از آنها نمیدانیم".
فقط میدانیم که در خیلی از کشورها، تعداد گونههای گردهافشان مثل زنبورهای عسل وحشی در حال سقوط است. بعضی از انواع معروف پروانهها از جمله شاهپروانهها یا پروانههای مونارک که در گردهافشانی بسیاری از گلهای وحشی نقش دارند هم در حال کاهش هستند. آیا ما در خطر بیتوجهی به این مشکل نیستیم، در حالی که مدام در حال نابود کردن حشرات هستیم و ناگهان خواهیم دید که کار از کار گذشته است؟
رقمهای بزرگ
جهان حشرات برای خیلی از ما بزرگتر از آن است که بتوانیم آن را دریابیم. بنا بر آمار مؤسسهٔ اسمیتسونین در ایالات متحده، وزن کل حشرات روی زمین ۱۷ برابر وزن کل انسانهای روی زمین است.
مردی بر بالای پشتبام تلاش میکند ملخها را دور کند در حالی که انبوهی از ملخها برفراز شهر صنعا، پایتخت یمن، در پروازند
این مؤسسه برآورد کرده است که درهر مقطع زمانی حدود ۱۰ کنتیلیون حشره بر روی زمین وجود دارد (کنتیلیون یعنی میلیارد میلیارد پس یعنی ۱۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ حشره)
حافظان محیط زیست هنوز در مورد تعداد گونههای حشرات بر روی زمین اتفاق نظر ندارند و چیزی بین ۲ تا ۳ میلیون گونه تخمین میزنند. برخلاف پستانداران، تحقیقات طولانیمدت بر روی حشرات به طور محدودی انجام شده است. بنا بر آمار مؤسسهٔ اسمیتسونین، ما فقط ۹۰۰،۰۰۰ گونهٔ مختلف حشرات را میشناسیم، اما همین رقم هم به معنای حدود ٪۸۰ گونههای موجودات زمین است.
انقراض عظیم
با این حال نه تعداد و نه گوناگونی شگفتانگیز حشرات جلوی انقراض عظیم آنها را نگرفته است.
دانشمندان میگویند ما اطلاعات کمی از حشراتی که برای ما مفید هستند، داریم.
برای مثال حشراتی که در گردهافشانی قهوه نقش دارند
حشرات نابود میشوند، پیش از آنکه حتی شناخته و طبقهبندی شوند. دکتر مکآلیستر میگوید:"ما نمونههایی از دههٔ ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ داریم که هنوز شناسایی نشدهاند، اما زیستگاههای آنها اکنون مدتهاست نابود شده است".
پیشبینیهای غمانگیز
گزارشی که در مجلهٔ بیولوژیکال کانسرویشن در فوریهٔ ۲۰۱۹ منتشر شد، دورنمای غمانگیزی را ترسیم میکند.
خیلی از پرندگان و جانوران از حشرات تغذیه میکنند
در این گزارش آمده است که زیستتوده یا بیومس حشرات در آلمان، بریتانیا و پورتوریکو، سه کشوری که تعداد حشرات به طور مداوم در طول ۳۰ سال اخیر بررسی شده است؛ نشاندهندهٔ ۵. ٪۲ کاهش در هر سال است. دکتر سانچزـ بایو، یکی از تهیهکنندگان این گزارش میگوید:"جمعیت ٪۴۱ از گونههای حشرات در همهٔ مکانهای بررسیشده تاکنون رو به کاهش بوده است".
"نسبت مشابهی از گونهها تغییری در تعدادشان نداشتهاند، چون درصد کوچکی از گونهها افزایش پیدا کردهاند و فراوانتر شدهاند و شاید جای خالی آن گونههایی که نابود شدهاند را پر کردهاند".
کاهش هشداردهنده
تحقیقی در سال ۲۰۱۷ نشان داد که حشرات پرنده طی ۳۰ سال گذشته، در ۶۰ منطقهٔ حفاظتشدهٔ آلمان، بیش از ٪۷۵ کاهش پیدا کردهاند.
در بسیاری از کشورها، جمعیت زنبورهای عسل وحشی رو به کاهش است
پژوهشگران ایالات متحده در جزیرهٔ کارائیب، پورتوریکو، دریافتند که تعداد حشرات در طول چهار دههٔ گذشته کاهش عظیم ٪۹۸ داشته است. با این سرعت بسیاری از گونهها نابود خواهند شد. دکتر سانچزـ بایو میگوید: "اگر جریان فعلی متوقف نشود، ما در همین قرن، شاهد نابودی میزان بالایی از گونههای حشرات خواهیم بود (بیش از متوسط ٪۴۱ امروزی) ".
نابودگران اصلی
نابودی زیستگاهها به دلیل کشاورزی صنعتی دلیل اصلی از بین رفتن حشرات است، برای مثال مگسهایی که در گردهافشانی درختان کاکائو نقش داشتند، منقرض شدهاند.
بعضی از حشرات دریایی جانشینهایی برای گوشت هستند
دکتر مکآلیستر میگوید:"این مگسهای کوچک برای دوران بزرگسالی خود به این درختان نیاز دارند تا آنها را بارور کنند. لارو آنها در برگهای خشک درخت زندگی میکند. اگر شروع به کشاورزی تککشتی کنید از درختان سایهگستر که محل زندگی مگسهای بزرگسال است، خبری نخواهد ماند و همچنین از زیستگاهی که لارو آنها برای رشد نیاز دارد هم نشانی نخواهد ماند". افزایش استفاده از آفتکشهای شیمیایی، گونههای مهاجم و گرمایش زمین هم در این کاهش نقش دارند.
سوسکها یا سوسریها
خبر بد این است که حشرات مزاحم مثل سوسکها همان وضعیت سابق خود را حفظ کردهاند، چون آنها توانستهاند در برابر خیلی از حشرهکشها مقاوم شوند.
گرم شدن زمین باعث افزایش جمعیت حشراتی مثل سوسکها میشود، به ویژه در غیاب شکارچیان طبیعی آنها
پروفسور دیو گولسون از دانشگاه ساسکس به بیبیسی گفت:"حشرات موذی با تکثیر سریع خود به دلیل گرمتر شدن محیط باقی میمانند و بسیاری از دشمنان طبیعی آنها که زادآوری کندتری دارند، نابود میشوند". "خیلی احتمال دارد که روزی ما بمانیم با بعضی از حشرات موذی، اما همهٔ حشرات شگفتانگیزی که دوست داریم مثل زنبورها و پروانهها و مگسهای گلزار از بین بروند".
حفاظت از حشرات
پژوهشگران میگویند ما هنوز برای اصلاح این وضعیت فرصت داریم. فرانسیسکو سانچز- بایو میگوید:" برای این کار باید در دشتها درختکاری شود، در اطراف مزرعهها، بوتهها و گلها کاشته شود وآفتکشهای خطرناک از بازار جمع شوند و سیاستهای مفید و مؤثر برای کاهش کربن در پیش گرفته شود".
او میگوید که تصمیمهای فردی برای مصرف مواد غذایی ارگانیک هم شانس بیشتری به بقای جهان حشرات میبخشد. "با این کار کشاورزان تشویق میشوند تا از میزان کمتری آفتکش در مزرعهها استفاده کنند و همین باعث کاهش میزان مواد سمی موجود در محیط زیست میشود".
منبع: bbc
وَ قَالَ ع إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ- فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ- وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّهَ
وینستون چرچیل، «ماریا اسکاربک» را بهترین نفوذی در تشکیلات آلمان نازی میدانست. زنان بسیاری در طول تاریخ، مأموریت کسب اطلاعات و جابهجایی اخبار محرمانه را برعهده داشتهاند، اما ماجرای ماریا اسکاربک طور دیگری است؛ او را باید جسورترین جاسوسه تاریخ بدانیم؛ رویکرد او در کسب اطلاعات و مهارت عجیبش در استتار و مخفیکاری، از اسکاربک یک اسطوره جاسوسی ساخت؛ آنقدر که حتی وینستون چرچیل، نخستوزیر انگلیس، او را بهترین مأمور مخفی و جاسوس بریتانیا در اروپای تحت اشغال نازیها میدانست.
ماریا، با ظاهری معصوم و دوست داشتنی، آنقدر آرام و خجالتی بود که اگر میخواستند در میان شغلهای منتسب به او، جاسوسی را قرار بدهند، بیتردید رتبه آخر جدول را به خود اختصاص میداد! داستان زندگی ماریا اسکاربک که برخی او را بنیان گذار بخش زنان ام. آی.۶ انگلیس میدانند، به اندازه فعالیتهای جسورانهاش، جذاب و خواندنی است. در نوشتار پیشِ رو برآنم تا هر چند به صورت گذرا، روایتی از این داستان پُر رمز و راز را برای شما خوانندگان عزیز خراسان، روایت کنم.
اسکیباز ماجراجو
ماریا کریستینا ژانینا اسکاربک، روز اول ماهمه سال ۱۹۰۸ (۱۱ اردیبهشت ۱۲۸۷) در شهر بارساو لهستان و در یک خانواده اشرافی دیده به جهان گشود. دوران جوانی وی در زادگاهش سپری شد. اسکاربک با وجود خجالتی و کم حرف بودن، در اسکی و سوارکاری، مهارت بسیاری پیدا کرد و در مسابقات مختلف، موفق به کسب مقامهای متعددی شد. در یکی از همین مسابقات بود که با همسر آیندهاش، ژرزی کینسکی آشنایی پیدا کرد و همین آشنایی، در سال ۱۹۳۸، به ازدواج این دو انجامید.
ژرزی یک جوینده طلا و ماجراجوی حرفهای بود که دور دنیا میگشت تا تجربیات تازه کسب و در ضمن، پول خانوادگی خود را در معادن فلزات گرانبها سرمایهگذاری کند. او برای ماریا، یک همسر کاملاً ایدهآل بود، اما جنگ جهانی دوم، همه چیز را به هم ریخت. آن دو در اوج ناامیدی، از لهستانی که نیمی از آن در اشغال شوروی و نیمی دیگر در اشغال آلمان نازی بود، گریختند و بالاخره، سر از لندن درآوردند. ماریا معتقد بود که باید برای لهستان اشغال شده کاری انجام دهد؛ هر چند همسرش حال و حوصله این کار را نداشت؛ اما مانع از ماجراجویی ماریا برای برقراری ارتباط با سرویسهای جاسوسی انگلیس نشد.
ماریا جاسوس میشود
سازمان اطلاعاتی بریتانیا که سخت درگیر فعالیتهای هیتلر در آلمان بود، اعتنایی به درخواست اسکاربک نکرد؛ اما او ول کن ماجرا نبود و توانست با کمک آشنایانش، خود را به عنوان یک میهنپرست لهستانی به سرویس جاسوسی انگلیس بقبولاند. انگلیسیها در دسامبر سال ۱۹۳۹ (آذر ۱۳۱۸) نام وی را در دفاتر سری خود به عنوان جاسوسی که قرار بود در مناطق تحت اشغال آلمان نازی فعالیت کند، ثبت کردند. اسکاربک برای شروع کار به مجارستان رفت.
او در آنجا شبکهای از دوستان اسکیباز خود به وجود آورد که میتوانستند در شرایط کوهستانی سخت، به راحتی جابهجا شوند و در فراری دادن افراد تحت تعقیب نازیها، نقش عمدهای ایفا کنند. اسکاربک با همین شیوه، از مجارستان وارد لهستان اشغالی شد و سعی کرد مادرش را از ورشو به انگلیس منتقل کند، اما نتوانست و مادرش هنگام فرار، اسیر آلمانها شد و در نهایت، در زندان درگذشت.
جسارت سوراخ کردن زبان!
ماریا هنگام حضور در لهستان، دایماً نام خودش را عوض میکرد؛ شبها برای جمعآوری اطلاعات از خانه خارج میشد و حتی با لباس مبدل به داخل پادگانهای نازیها هم نفوذ میکرد. او وسواس عجیبی در تنظیم اطلاعات داشت و حتی متراژ برخی اماکن را هم در اختیار انگلیسیها قرار میداد. این اطلاعات، با اوج گرفتن جنگ هوایی، کاربری بسیاری پیدا کرد و به داد خلبانان انگلیسی رسید.
در سال ۱۹۴۱، یعنی اوج پیروزیهای آلمان نازی، انگلیسیها خواستند که ماریا حوزه عملیاتی خود را به فرانسه و اروپای غربی که خطر کمتری برای او داشت، منتقل کند؛ اما او نپذیرفت و به فعالیتهای جاسوسی خود، حتی در داخل خاک اصلی آلمان ادامه داد. درست در همین زمان بود که گشتاپو، هنگام عبور از مرز، به او مظنون شد و بازداشتش کرد. ماریا بدون آنکه واکنشی نشان دهد، تسلیم شد و کنار چند بازداشتی دیگر نشست تا به مرکز گشتاپو منتقل شود.
در طول راه، موفق شد کاغذ حاوی اطلاعات را ببلعد و با استفاده از سنجاق سرش، زخمی عمیق روی زبان خودش ایجاد کند. ماریا برای آنکه خون ریزی ادامه داشته باشد، مرتب با دندانش روی زخم را خراش میداد. هنگامی که او را به مرکز گشتاپو وارد کردند، در یک لحظه و با مهارتی ویژه، انگشت سبابهاش را وارد گلوی خود کرد و محتویات معده را بالا آورد؛ محتویاتی که خونآلود بودند! وی به آلمانها گفت که سِل ریوی شدید دارد و هر آن ممکن است بمیرد! ماریا دو سه بار غش کرد و مأموران گشتاپو، تصمیم گرفتند او را آزاد کنند؛ آنها معتقد بودند او در حال مردن است و امکان دارد بیماریاش را به آلمانیها منتقل کند! به این ترتیب، رفتار جسارتآمیز اسکاربک، جان او و البته شبکه پرتعداد جاسوسان لهستانی وابسته به انگلیس را نجات داد.
تأسیس شبکه اسکاربک
فعالیتهای تأثیرگذار اسکاربک باعث شد که انگلیسیها وی را برای سازمان دهی جاسوسان خود به فرانسه بفرستند؛ این اتفاق در سال ۱۹۴۴ و زمانی روی داد که ارتش آلمان، در بسیاری نقاط اروپا در حال عقبنشینی بود. تسلط اسکاربک به زبان فرانسوی، باعث شد که خیلی زود بتواند جایگاهش را در میان زنان فرانسوی مشتاق فعالیتهای اطلاعاتی، باز کند. طرحهای محیرالعقول وی و پیشنهادهایش برای عملیات جنگی متفقین، خیلی زود نام شبکه اطلاعاتی او را که حالا «شبکه اسکاربک» نامیده میشد، بر سر زبانها انداخت.
وینستون چرچیل به اطلاعات و طرحهای اسکاربک به شدت علاقهمند بود و آنها را بدون استثنا، مورد توجه قرار میداد. چرچیل معتقد بود که اسکاربک تنها کسی است که میشود روی نفوذ اطلاعاتی او به درون مناطق تحت اشغال نازیها، حساب ویژه باز کرد. پس از جنگ، تمام زنان انگلیسی و فرانسوی همکار اسکاربک، به عنوان افسران اطلاعاتی کشورهای متبوع خود، جذب و به سمتهای مهم گماشته شدند. طرح اسکاربک برای عبور ارتش متفقین از مسیری ویژه و تصرف شهرهای شرقی فرانسه، باعث حیرت ژنرالهای آمریکایی و انگلیسی شد.
پایان کار
اسکاربک در کار خود یک نابغه بود؛ نابغهای که میتوانست از شرایط دشوار، فرصتهای طلایی بسازد. اما پس از جنگ، او درگیر رقابتهایی شد که وزن و جنس جاسوسیهایش را تغییر میداد. اسکاربک به عنوان جاسوس رسمی انگلیس، توانسته بود به درون تشکیلات حزبی کمونیستهای لهستانی نفوذ کند؛ غافل از آنکه روسها، او را به واسطه اقداماتش در جنگ جهانی دوم، به خوبی میشناختند. روز ۱۵ ژوئن سال ۱۹۵۲ (۲۵ خرداد ۱۳۳۱)، جسد اسکاربک را در هتل شلبورن لندن یافتند. به درستی معلوم نیست که وی در آنجا دنبال چه چیزی بوده است؛ اما پس از مرگ وی بود که اطلاعات گستردهای درباره فعالیتهایش منتشر و اسکاربک، به بانوی نامداری تبدیل شد که در فعالیتهای مختلف جاسوسی، حضور پررنگی داشته است.
وَ قَالَ ع مَا الْمُبْتَلَى الَّذِي قَدِ اشْتَدَّ بِهِ الْبَلَاءُ- بِأَحْوَجَ إِلَى الدُّعَاءِ- الَّذِي لَا يَأْمَنُ الْبَلَاءَ
ذهن ناخودآگاه ما تاثیر زیادی روی رفتار و عملکرد و نگاه ما به اطرافمان دارد. ناخودآگاه ما هرچیزی را که میبینیم، احساس میکنیم و با آن مواجه میشویم ذخیره میکند. در عکسهای زیر چند تصویر پنهان است و اولین چیزی که میبینید، نشان میدهد درباره عشق چه نظری دارید. این روش کمک میکند ذهنتان را کشف کنید.
تصویر یک
دو گربه
اگر اول گربه میبینید، شما فرد مصمم و رکی هستید. زندگی شما براساس زیبایی و موفقیت، سلامت و شوخ طبعی است. به همین دلیل قدر عشق را میدانید. شاید برخی افراد بگویند خودخواه هستید، اما شما فقط دوست دارید خودتان باشید و نمیتوانید هیچ کنترل بیرونی را تحمل کنید. گاهی شما میخواهید تنها باشید و حتی نمیخواهید دلیل آن را توضیح دهید.
شخصیت: شما بسیار مستقل و خودکفا هستید و همیشه روی پاهای خودتان میایستید.
رابطه: استقلال شما ممکن است زندگی عشقیتان را کمی دچار مشکل کند، شما در روابط بلندمدت احساس راحتی نمیکنید و اغلب از آن فرار میکنید.
یک سگ
اگر اول سگ را میبینید، نشان دهنده آرامش و خوشبختی شماست. شما به شدت به عشق واقعی اعتقاد دارید و هرچقدر طول بکشد منتظر آن میمانید، حتی اگر تنهایی زیادی تحمل کنید. شما وفادار، مسئولیت پذیر، قابل اعتماد و آرام هستید و معتقدید عشق واقعی ارزش انتظار دارد. شما در هر موقعیتی راهی برای دیدن بهترینها پیدا میکنید و وفاداری و قابلیت اعتماد جزء ویژگیهایی است که شما را توصیف میکند.
شخصیت: عشق، مراقبت، آرامش
رابطه: خانواده مهمترین چیز برای شماست. رابطه برای شما بیشتر اتحاد و دوستی است، همان طور که سگ هم بهترین دوست انسان است. شما نیاز دارید بتوانید به کسی که با او هستید اعتماد کنید.
تصویر دو
روباه
اگر اول روباه میبینید، بسیار مثبت و رمانتیک هستید. این تصویر به دلیل رنگ نارنجی توهم غروب ایجاد میکند، و در نگاه دوم میتوان حیوان را دید. شما ارتباط قوی با طبیعت دارید و در عشق به دنبال کسی هستید که ارزشهای مشابهی با شما دارد. روباه و روحانی است.
شخصیت: شما فرد بسیار محترمی هستید و عقل ابرقدرت طبیعی شماست.
رابطه: آزادی برای شما بسیار مهم است. تا زمانی که احساس نکنید گرفتار شده اید دنبال رابطه بلندمدت نیستید.
دلفین
اگر اول دلفین میبینید، بسیار پیچیده و گاهی خوش شانس هستید. در زندگی عشقی به دنبال فردی آرام و باهوش میگردید. شما بسیار جذاب هستید و مردم شما را دوست دارند و شما این را دوست دارید. شما بسیار باهوش هستید و نگرش متعادلی دارید.
شخصیت: مهربانی، آرامش و هماهنگی
رابطه: شما یک خانواده خیلی بزرگ میخواهید. شما به همه اهمیت میدهید، حتی دخترخالهها، عموها و داییها و عمههای خود و همیشه تولدشان و اینکه چه چیزی دوست دارند را یادتان هست.
تصویر سه
صورت مرد
اگر اول صورت مرد را در درخت دیدید، بسیار هنرمند و خلاق هستید و زندگیتان ماجراجویی دائمی است. هر روز چیز جدیدی برایتان میآورد حتی شاید یک عشق جدید. لیوان شما هیچوقت نصفه نیست، همیشه پر یا لبریز است. ممکن است پر از هوا باشد، اما همیشه چیز جالبی درون آن است.
شخصیت: شما شخصیت سرزندهای دارید که به اطرافیانتان انرژی میدهد.
رابطه: شما فکر میکنید واقعا برای رابطه جدی آماده نیستید، اما یک روز با یک فرد خاص ملاقات میکنید و فراموش میکنید که آماده نبودید.
صورت زن
اگر اول صورت زن را دید، مادر بودن و مهربانی دنیای شماست. شما همیشه به کسانی فکر میکنید که برایتان مهم هستید و از توجه و مراقبت از آنها لذت میبرید. شما هر لحظه آماده کمک به دیگران هستید و همه دوستانتان میدانند که فقط به اندازه یک تماس تلفنی با آنها فاصله دارید.
شخصیت: شما واقعا خونگرم و دوست داشتنی هستید و برای همه اطرافیانتان در قلبتان جا دارید.
رابطه: تریبت، کمال و تعادل در رابطه برایتان مهم است.
صورت کودک
اگر اول صورت کودک را دید، دوست دارید از شما مراقبت شود. در زندگی عشقی دوست ندارید قدم اول یا حتی قدم دوم را بردارید. زندگی عشقی شما باید بر پایه صداقت، معنویت و هماهنگی باشد. شما بسیار آرام هستید و دوست ندارید تصمیمهای بزرگ بگیرید.
شخصیت: زیبایی، فداکاری و وفاداری ویژگیهای اصلی شما هستند.
رابطه: شما وفادار و متعهد هستید تا وقتی محبور نباشید هیچ تصمیمی بگیرید.
یک صورت در آب
اگر اول صورت در آب را میبینید، آزادی چیزی است که در زندگی عشقی خود میخواهید. شما به راحتی دوست میشوید و به احساسات عمیق اعتقاد ندارید. شما در لحظه زندگی میکنید و اصلا نگران فردا نیستید.
شخصیت: شما همه چیز را آسان میگیرید، اما برخی افراد فکر میکنید که فردی سطحی هستید.
رابطه: شما هیچ تعهدی نمیخواهید و ترجیح میدهید دوستان زیادی داشته باشید، اما نمیخواهید کسی زیاد به شما نزدیک شود.
فیگور زن
اگر اول فیگور زن را میبینید، دوست دارید مرکز توجه باشید. شما باهوش هستید و قدر کسانی که هوشتان را میبینند، میدانید، اما برایتان اهمیت ندارد که به ظاهرتان توجه کنند. بسیار اجتماعی هستید و همیشه خنده روی لب دیگران مینشانید. مردم دوست دارند کنار شما باشند، اما گاهی به شما حسادت میکنند.
شخصیت: شما عاشق سرگرمی هستید و معنای زندگی برای شما همین است. هیچ چیز نمیتواند شما را ناراحت یا ناامید کند.
رابطه: شما از رابطه جدی و تعهد کمی میترسید. به همین دلیل ترجیح میدهید از عشق دور باشید.
منبع: brightside
وَ سُئِلَ ع كَيْفَ يُحَاسِبُ اللَّهُ الْخَلْقَ عَلَى كَثْرَتِهِمْ- فَقَالَ ع كَمَا يَرْزُقُهُمْ عَلَى كَثْرَتِهِمْ- فَقِيلَ كَيْفَ يُحَاسِبُهُمْ وَ لَا يَرَوْنَهُ- فَقَالَ ع كَمَا يَرْزُقُهُمْ وَ لَا يَرَوْنَهُ
گاهی اوقات ممکن است با خود فکر کنید که همه رازهای دنیای مدرن را میدانید! علاوه بر این امروزه میتوانید تقریبا پاسخ هر سوالی را در دنیای اینترنت بیابید. اما آیا میدانید که تا سن ۲۱ سالگی بیش از ۱۰۰۰۰ ساعت از وقتتان را با گوشی همراهتان میگذرانید! پس وقتشه که به این موضوع پی ببرید که جهان به این سادگی هم که فکر میکنید نیست. امروز با ما همراه باشید تا مجموعه حقایقی جالب و شگفت انگیز را برایتان بیان کنیم که دانستن آنها خالی از لطف نیست.
۱. این روزها یک فرد معمولی تا سن ۲۱ سالگی به طور میانگین، ۱۰.۰۰۰ ساعت از وقتش را با گوشی همراه خود میگذراند! همچنین حدود ۵.۰۰۰ ساعت را صرف بازیهای ویدیویی میکند. همچنین حدود ۲۵۰.۰۰۰ هزار ایمیل و پیام را نیز از طریق شبکههای اجتماعی ارسال و یا دریافت میکند! حال تصور کنید که این اعداد برای تمام طول عمر ما چقدر خواهد بود!
۲. اختاپوسهای غول پیکر اقیانوس آرام، ۹ مغز، ۳ قلب و خون آبی رنگ دارند. آنها همچنین میتوانند بافت و رنگ پوست خود را برای استتار کردن در کسزی از ثانیه تغییر دهند.
۳. استرالیا بیشتر از ۱۰.۰۰۰ ساحل دارد! اگر تصمیم بگیرید که در هر کدام از این سواحل یک روز را به تفریح بپردازید، ۲۷ سال طول خواهد کشید تا تمام آنها را ببنید!
۴. هنگامی که در اثر خجالت، شرم و یا هر چیز دیگری، صورتتان سرخ میشود، معده تان نیز به رنگ قرمز در میآید!
۵. طولانیترین رشته کوههای جهان در واقع در زیر آب قرار دارند و رشته کوههای میان اقیانوسی "ریدج" نامیده میشوند و ۲۰ برابر طولانیتر از رشته کوههای "آند" که طولانیترین رشته کوههای روی خشکیها میباشند، هستند.
۶. بیشتر از ۴۰ درصد محصولات کشاورزی که هر ساله در جهان پروش داده میشوند، هرگز به فروش نمیروند، چون که به اندازه کافی زیبا و مشتری پسند به نظر نمیرسند!
۷. در اوایل قرن نوزدهم میلادی مردم باور داشتند که گوجه خواص دارویی و درمانی شگفت انگیزی دارد. پزشکان این محصول را به عنوان دارو برای انواع بیماریهای گوارشی تجویز میکردند. حتی سس کچاپ در ابتدا به عنوان یک دارو اختراع شد!
۸. در اواخر قرن ۱۸ میلادی، لابستر به عنوان غذای فقرا مشهور بود. حتی این غذا اغلب به عنوان غذای زندانیان مصرف میشد. به همین خاطر به آن "سوسک دریا" میگفتند. تنها چند دهه بعد، لابستر به عنوان یک غذای اعیانی به سفره ثروتمندان راه یافت که هر کسی توانایی خوردن آن را نداشت.
۹. در جزیرهای در سواحل غربی استرالیا، شما میتوانید دریاچه "هیلر" را مشاهده کنید که به دلیل رنگ صورتی خود معروف است و تنها دریاچه در جهان است که به خاطر رنگ خاص خود شناخته میشود. چیزی که این دریاچه را خاصتر میکند این است که دانشمندان هنوز به درستی نفهمیده اند که چرا رنگ آب این دریاچه صورتی است.
۱۰. درخت "سرخدار" یکی از سمیترین درختان روی زمین است. جالب اینکه تمام قسمتهای این درخت از جمله: پوست، چوب، برگ و شکوفههای آن به شدت سمی هستند، اما میوه آن غیر سمی است.
۱۱. شکلات سفید نامی گمراه کننده دارد. اساسا این ماده شکلات نیست، چونکه هیچ کاکائویی در ساخت آن به کار نرفته است. شکلات سفید در واقع از کره کاکائو، شکر، شیر، وانیل تهیه میشود.
۱۲. موسیقی میتواند به نحوه درک شما از غذا تاثیر بگذارد! صداهایی با فرکانس کم باعث افزایش درک مزه تلخی غذا و صداهایی با فرکانس بالا در حین غذا خوردن باعث افزایش درک مزه شیرینی میشوند.
۱۳. هیچ زمین و خاکی در زیر قطب شمال وجود ندارد. هر چیزی که در قطب شمال به اسم خشکی وجود دارد در واقع یخ و برف منجمد شده است. علاوه بر این کشش گرانشی نیز در قطبها قویتر است به همین دلیلر است که اگر به قطبها سفر کنید، وزن شما در آنجا سنگینتر خواهد بود!
۱۴. "نوتلا" آنچنان محصول محبوبی در سراسر جهان است که بیش از ۲۵ درصد از محصول فندق جهان، توسط این کارخانه صرف تولید نوتلا میشود. با مقدار نوتلایی که فقط در یک سال تولید میشود میتوان دیوار بزرگ چین را ۸ بار پوشاند!
۱۵. به نظر میرسد که مادر طبیعت علاقهای به رنگ سیاه ندارد، چونکه هیچ گل سیاه رنگی در کره زمین وجود ندارد!
۱۶. مک دونالد هرساله حدود ۲.۵ بیلیون همبرگر میفروشد! به عبارت دیگر این عدد برابر با فروش ۷۵ همبرگر در هر ثانیه و ۶.۵ میلیون همبرگر به صورت روزانه است!
۱۷. با اینکه قهوه ترک در جهان بسیار معروف است با این حال ترکیه بزرگترین مصرف کننده چای در جهان است. به طور متوسط هر فرد در ترکیه در سال بیش از ۳ کیلوگرم چای خشک مصرف میکند.
۱۸. فلفلهای تند حاوی مادهای شیمیایی به نام "کاپسیسن" هستند که دهان شما را فریب میدهد و حس سوختن را به آن منتقل میکند، با این حال همه این دردها تنها در سر شما است!
۱۹. بزرگترین ساختار زنده روی زمین، "صخرههای بزرگ مرجانی" در استرالیا هستند. این ساختار عظیم از ۳۰۰۰ صخره مرجانی مجزا تشکیل شده است.
۲۰. گرانترین پنیر جهان محصول صربستان است. "پولی" پنیری است که از شیر میمون و در یک منطقه خاص در صربستان تهیه میشود و هر کیلوگرم آن ۲۰۰۰ دلار قیمت دارد!
۲۱. اقیانوس منجمد جنوبی، به طور متوسط شورترین اقیانوس در میان اقیانوسهای کره زمین است.
منبع: BrightSide
وَ قَالَ ع مَنْ بَالَغَ فِي الْخُصُومَةِ أَثِمَ- وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظُلِمَ- وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ اللَّهَ مَنْ خَاصَمَ
مالیات بر ریش در روسیه، مالیات بر پنجره در انگلستان، و مالیات بر نمک در فرانسه و .. تاریخ تمدن قوانین مالیاتی عجیب زیادی را به خود دیده است! اما امروز هم قوانین مالیاتی عجیب و شاید خنده داری در کشورهای مختلف سراسر جهان وجود دارد. برخی از آن یک دلیل معقول دارند، درحالی که برای بقیه هیچ توضیحی وجود ندارد. در این مطلب با چند قانون مالیاتی عجیب از سراسر جهان آشنا میشوید که قبلا درباره شان نشنیده اید.
مالیات بر گچ، اتریش
کوههای آلپ اتریش مکان فوق العادهای برای دوست داران اسکی است؛ از مبتدی تا حرفهای؛ بنابراین جای تعجب نیست که بسیاری از گردشگران ناآشنا، هنگام اسکی دچار شکستگی و سایر صدمات شده و راهی بیمارستان شوند. به همین دلیل، دولت تصمیم گرفته مالیات ویژهای را برای خدمات پزشکی به مالیات گردشگری اضافه کند. هیچ مقدار ثابتی برای این مالیات وجود ندارد و مستقیما توسط جایی که در آن میمانید دریافت میشود.
مالیات چاپستیک، چین
چینیها هر سال حدود ۴۵ میلیارد جفت چاپستیک یکبار مصرف تولید میکنند. برای تولید چنین حجم عظیمی، حدود ۲۵ میلیون درخت باید از بین بروند؛ بنابراین دولت چین تصمیم گرفته این آسیب محیط زیستی جدی را تا حدودی کنترل کند. به همین منظور چین در سال ۲۰۰۶، ۵% مالیات بر چاپستیکهای چوبی یکبارمصرف وضع کرد تا از جنگلهای خود محافظت کند. مسئولین معتقدند این مالیات مردم را تشویق میکند که از چاپستیکهای پلاستیکی قابل استفاده مجدد استفاده کنند.
مالیات بر نان حلقهای بیگل، نیویورک
نیویورک روی بیگلهایی که به نوعی تغییر کرده باشند، مالیات گذاشته است. یعنی اگر بیگل را بریده یا چیزی به آن اضافه کنید، باید ۸ سنت اضافهتر بپردازید. همچنین خوردن بیگل در فروشگاهی که آن را خریده اید هم شامل مالیات میشود. برای اجتناب از پرداخت این مالیات، میتوانید یک بیگلل تغییرنکرده بخرید، آن را به خانه ببرید و برش داده و همراه با هرچیزی که دوست دارید بخورید.
مالیات چاقی، ژاپن
طبق قانون چاقی ژاپن، دور کمر زنان و مردان ۴۰ تا ۷۵ ساله هر سال اندازه گیری میشود. اگر دورکمر آنها از حد مشخصی بیشتر باشد (۸۵ سانتیمتر برای مردان و ۹۰ سانتیمتر برای زنان) باید جریمه بپردازند. این قانون مالیات بر چاقی ژاپنی برای مبارزه با افزایش نرخ چاقی و گسترش بیماریهایی مثل دیابت و سکته وضع شده است.
مالیات بر آجیل با پوست، انگلستان
در انگلستان خریدن آجیل با پوست شاید پولتان را نجات بدهد. چون آجیلهای بوداده، نمکی و پوست کنده شامل ۲۰% مالیات بر ارزش افزوده میشوند؛ بنابراین بهتر است آجیل را با پوست بخرید و خودتان آن را آماده کنید. اما درباره بادام زمینی استثنایی وجود دارد، تا وقتی بادام زمینی بوداده و نمکی نشود، شامل مالیات نمیشود.
مالیات بر سرگرمی، هند
دیدن فیلم سینمایی در هند ممکن است خرجتان را بالا ببرد. در هند باید برای بلیت سینما، نمایشگاهها، پارک موزهها و سایر فعالیتهای سرگرم کننده مالیات بدهید. این مالیات از ۵ تا ۲۸ درصد بسته به نوع سرگرمی متغیر است.
مالیات بر کارتبازی، آلاباما، ایالات متحده
آلاباما تنها ایالت آمریکاست که برای خریدن کارت باید مالیات بدهید. هر دسته کارتی که میخرید، باید ۱۰ سنتت اضافه بدهید. فروشنده هم باید ۱ دلار بپردازد و مالیات مجوز سالانه ۳ دلار است. اما این مالیات تنها روی بستههایی که ۵۴ کارت یا کمتر دارند اعمال میشود.
مالیات بر تنقلات، مجارستان
مالیات بر تنقلاتی که سرشار از قند و نمک هستند، مثل چیپس، بیسکویت، کیک و حتی نوشیدنیهای انرژی زا و نوشابه از سال ۲۰۱۱ در مجارستان اجرا میشود و طبق آن ۲۰ سنت به هر خوراکی اضافه میشود. دولت مجارستان با این قانون میخواهد رژیم غذایی سالم را ترویج دهد و شهروندانش را مجبور به انتخابهای غذایی بهتر کند. جالب است بدانید که این قانون جواب داده و ۵۹ تا ۷۳ درصد از مشتریان مصرف این محصولات را کاهش دادند.
مالیات برنزه کردن، آمریکا
از سال ۲۰۱۰ هر آمریکایی که میخواهد خودش را برنزه کند باید ۱۰% مالیات بدهد. این مالیات روی همه خدمات برنزه کردن اعمال میشود، به جز آنهایی که توسط یک متخصص پزشکی مجاز انجام میشود. هدف اصلی آن مبارزه با سرطان پوست است.
مالیات آفتاب، جزایر بالئاری
جزایر بالئاری هر سال میزبان حدود ۱۱ میلیون گردشگر است و این فشار زیادی به منابع محلی وارد میکند. به همین دلیل مالیات گردشگری جدیدی وضع شده؛ مالیات بر آفتاب که از سال ۲۰۱۶ عنوان شده است. این مالیات از ۲ تا ۴ دلار در روز متغیر است. پول جمع آوری شده از مالیات برای بهبود زیرساختهای گردشگری مثل پاکسازی مناطق ساحلی، حفظ میراث و بهبود تعادل اکولوژیکی استفاده میشود.
مالیات بر سایه، کنلیانو، ایتالیا
صاحبان رستورانها و مغازه داران کنلیانو، شهری در ایتالیا، اگر سایه بان داشته باشند یا تابلوهایشان در خیابان سایه بیندازد، باید سالانه ۱۰۰ دلار مالیات بدهند. مالیات سایه از سال ۱۹۹۳ ایجاد شد و قرار بود در سراسر ایتالیا اجرا شود، اما فقط مسئولان این شهر آن را قبول کردند. بعد از وضع این قانون بیشتر مالکان محلی تصمیم گرفتند چادر و سایهبان هایشان را جمع کنند.
مالیات بر گاز گاو، استونی
شاید خنده دار به نظر برسد، اما مالیات بر گاز دامها واقعا در استونی وجود دارد و هدف آن پیشگیری از آلودگی هوا و کاهش اثر گازهای گلخانهای است. وقتی گاوی علف میخورد، به طور متوسط ۳۵۰ لیتر گاز متان و ۱۵۰۰ لیتر کربن دی اکسید در روز تولید میکند. طبق برآوردهای مختلف، این گاز حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد کل گازهای موجود در هوا را تشکیل میدهد. به همین دلیل مزارغ بزرگی که بیشتر از ۳۰۰ گاو دارند، باید ۵۰۰۰ دلار در سال مالیات بدهند.
مالیات بر تتو و پیرسینگ، آرکانزاس، ایالات
متحده
امروزه تتو در میان آمریکاییها محبوبتر شده و حدود ۳۶% از شهروندان آمریکایی ۱۸ تا ۲۹ ساله حداقل یک تتو دارند؛ بنابراین جای تعجب نیست که برخی مسئولین سعی کنند مردم را از مراجعه به تتوکارهای غیرحرفهای بازدارند و عواقب ناخوشایند تتو مثل عفونت پوست یا انتقال ویروس HIV را کاهش دهند. از سال ۲۰۰۵ در آکانزاس ۶% مالیات بر تتو و خدمات پیرسینگ بدن گرفته میشود.
منبع: brightside
حرف زدن و صحبت کردن امروزی، با گذشته تفاوت زیادی دارد و بسیاری از چیزها تغییر کرده است. در حال حاضر با با استفاده از علامتها و علائم اختصاری با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم و کلمات کمتر مورد استفاده قرار میگیرند.
به عنوان مثال، انگلیسی زبانها از واژه «lol» (خندیدن با صدای بلند) برای نشان دادن خوشحالی خود استفاده میکنند و یا آنکه عده زیادی برای ابراز علاقه به هم قلب نشان میدهند. اما این علامتها و نمادها از کجا آمده و ریشه شان به کجا باز میگردد؟
ما در این مقاله قصد داریم ریشهها و چگونگی شکل گیری ۷ نماد بسیار مشهور را مورد بررسی قرار داده و آنها را برای شما بیان کنیم. توضیحات ارائه شده را با دقت بخوانید تا با چگونگی شکل گیری نمادهای مشهور آشنا گردید.
۱. علامت وَ (and) (&)
این نماد (&) در واقع حرف عطف لاتین «et» یا همان «and» انگلیسی را نشان میدهد. این نوشتار ابتدا توسط «تیرو» منشی «سیسرون» در روم باستان اختراع گشت. تیرو برای تسریع روند نوشتن، گروهی از علامتهای اختصاری را توسعه داد که بعدها به خط «تیرونین» شهرت یافت.
قرنها بعد، این علامت در قاره اروپا و آمریکا بسیار رواج یافت و برای مدتها جزء الفبای انگلیسی به شمار میرفت. کلمه انگلیسی «ampersand» (&) در واقع از ترکیب «And per se and» تشکیل شده و معلمها از آن برای تلفط حروف A تا Z استفاده میکردند. در طول زمان، حروف E و T با یکدیگر ترکیب شدند و نماد امروزی را به وجود آوردند.
۲. نماد قلب
همه به این موضوع واقفند که قلب منزلگاه عشق است، اما نمادی که برای نشان دادن قلب به کار میرود، هیچ شباهتی به شکل واقعی قلب انسان ندارد. نظریههای مختلفی در این زمینه مطرح شده که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
هنگامی که قوها در میان دریاچه به یکدیگر نزدیک میشوند، نماد خاصی شبیه به علامت قلب شکل میگیرد. در بسیاری از فرهنگهای جهان، این پرندگان به خاطر آن که برای همیشه کنار هم هستند، به عنوان سمبل عشق و وفاداری شناخته میشوند.
تئوری بعدی، ریشه نماد قلب را در برگ پیچک میداند. در نقاشیهای یونانیها معمولا پرترههایی از دینوسوس – خدای زراعت و احساس – بر روی برگهای پیچک دیده میشد.
۳. نماد بلوتوث
در قرن دهم پس از میلاد مسیح، پادشاهی به نام «هارالد بالتاند» در دانمارک حکومت میکرد. این فرد به خاطر متحد کردن قبایل دانمارک و ساختن کشوری واحد، در تاریخ شهرت زیادی دارد. او به بلو بری علاقه زیادی داشته و حداقل یکی از دندان هایش آبی رنگ بوده اند. به همین دلیل به بالتاند لقب «بلوتوث» (Bluetooth) داده بودند.
اگر دقت کنید، فناوری بلوتوث نیز میتواند چند دستگاه را به یکدیگر متصل کند. نماد امروزی که بلوتوث را نشان میدهد، از دو نشان اسکاندیناویایی تشکیل شده است: «Hagall» که لغتی مشابه با «H» لاتین است و «Bjarkan» که معادل «B» در لاتین به شمار میرود. این دو نشان از نام «هارالد بالتاند» گرفته شده اند. نخستین دستگاه بلوتوثی نیز شبیه دندان بود و رنگ آبی داشت.
۴. نماد پزشکی
عده کمی از فلسفه این علامت (یک چوب همراه با دو بال و مارهایی که به دورش پیچیده اند) آگاهی دارند. نماد پزشکی که بیشتر در داروخانهها دیده میشود، توسط یک اشتباه شکل گرفته است.
بر اساس یکی از افسانههای یونان، هرمس خدای باستانی یک چوب جادویی به نام عصای چاووش (Caduceus) در اختیار داشت که شبیه به ابزارهای پزشکی مدرن به نظر میرسید. این عصای قدرتمند میتوانست هر گونه نیرنگ و سازش دشمنان را متوقف کند، اما هیچ ربطی به پزشکی نداشت.
واقعیت این است که بیش از ۱۰۰ سال پیش، پزشکان ارتش آمریکا این عصا را با چوب دستی استقلبیوس (بال نداشت و تنها یک مار در آن به چشم میخورد) اشتباه گرفتند. به خاطر آن که استقلبیوس الهه شفا و دارو بود، این اشتباه کاملا قابل درک جلوه میکرد. امروزه علامت مذکور ریشه دوانده و در اماکن پزشکی مورد استفاده قرار میگیرد.
۵. نماد روشن کردن دستگاه
این علامت در همه جا دیده میشود، اما کمتر کسی از علل به کار گیری آن آگاهی دارد. مهندسان دهه ۱۹۴۰ میلادی از سیستم دو تایی (binary) برای نشان دادن وضعیت کلیدها استفاده میکردند. در آن زمان، ۱ به معنای روشن و ۰ به معنای خاموش بود. در گذر زمان، ۰ و ۱ با یکدیگر ترکیب شدند و علامت امروزی را به وجود آوردند.
۶. نماد صلح
نماد صلح در جریان تظاهرات سال ۱۹۵۸ علیه سلاحهای هستهای اختراع شد. این سمبل از علامتهای با پرچم برای حروف N و D تشکیل شده که اولِ کلمات عبارت «Nuclear Disarmament» به معنای خلع سلاح هستهای هستند.
در زبان پرچم ها، حرف N به معنای نگه داشتن پرچمها به صورت V برعکس است و D نیز به معنای بالا و پایین نگه داشتن آنها در جهت مخالف تلقی میشود. این علامتها نماد صلح امروزی را تشکیل دادند.
۷. نماد «OK»
حتما شما نیز تا به حال از دست خود برای رساندن مفهوم «OK» استفاده کرده اید. معمولا آشپزها هنگام رضایت داشتن از طعم غذا این کار را انجام میدهند. البته این علامت در برخی کشورها پیام مثبتی به همراه ندارد. فرانسویها آن را به معنای فردی که هیچ چیز ندارد، تلقی میکنند. نظریههای مختلفی برای این نماد مطرح میگردد:
برخیها آن را مخفف عبارت «Old Kinderhook» محل تولد مارتین فن بورن هشتمین ریس جمهور آمریکا میدانند. در طول کمپین انتخاباتی او، فن بورن برای خودش نام مخففی انتخاب کرد که از از محل تولدش نشات میگرفت. شعار کمپین او «Old Kinderhook is O. K» بود و پوسترها نیز فردی را با ژست «OK» نشان میدادند.
فرضیه مشابهی برای اندرو جکسون هفتمین رئیس جمهور آمریکا وجود دارد. وی این اصطلاح را هنگام نهایی کردن تصمیم هایش به کار میبرد. او به جای استفاده از عبارت «All correct» از معادل آلمانی آن یعنی «Oll korrect» استفاده میکرد که به اختصار OK خوانده میشود.
بسیاری این نماد را شبیه به علامت مودرا – ژستی نمادین در هندوها و بوداییها میدانند. مودرا در آموزش و تمرینات مخصوص استفاده میشود و بسیاری از هندیها اعتقاد دارند که شخص بودا این ژست را ابداع کرده است.
منبع: brightside
همه ما میدانیم که در فیلمهای اکشن شخصیت اصلی کارهای باورنکردنی انجام میدهد و از موقعیتهای مرگبار جان سالم به در میبرد و به طور کلی فناناپذیر به نظر میرسد. اما نسخه واقعی این افراد هم وجود دارد. کسانی به طرز معجزه آسایی مرگ را شکست دادند. در این مطلب با برخی از آنها آشنا میشوید.
دیونیزیو پولیدو، مردی که در مرزعهاش
آتشقشان پیدا کرد!
در ۲۰ فوریه ۱۹۴۳ در روستایی در مکزیک، ناگهان تپه کوچکی جلوی مردی به نام دیونیزیو پولیدو ظاهر شد که یک شکاف سطحی با عرض ۲ متر و طول ۴۵ متر روی آن وجود داشت و از آن گاز بیرون میآمد.
۲۴ ساعت بعد از اینکه پولیدو این شکاف را در مرزعهاش کشف کرد، ارتفاع تپه آتشفشانی به ۵۰ متر رسید و همچنان در حال رشد بود. این آتشفشان چندین تن خاکستر به هوا میپاشید و محصولات مزرعه را نابود میکرد و سرانجام در ماه ژوئن از آن گدازه سرازیر و منجر به تخلیه کل روستا شد.
آتشفشان تا یک سال بعد هم به رشد خود ادامه داد، اما هرچه زمان میگذشت فعالیتش کمتر و فورانها دورهای شد. در سال ۱۹۵۲ سرانجام آتشفشان خاموش شد در حالیکه به ارتفاع ۴۰۰ متر رسیده بود. هزاران نفر تحت تاثیر آتشفشان مجبور شده بودند زندگی جدید خود را در جای دیگری آغاز کنند. پولیدو قبل از ترک به مزرعه ذرت سابقش بازگشت و تابلویی در آن قرار داد که روی آن نوشته بود «این آتشفشان متعلق به دیونیزو پولیدو است»
آرون رالستون، ۱۲۷ ساعت گرفتار یک تخته
سنگ بود
در سال ۲۰۰۳ آرون رالستون برای کوهنوردی به دره بلوجان رفته بود که لغزید و سقوط کرد و یک تخته سنگ بزرگ هم به دنبالش آمد و او را ۱۲۷ ساعت گرفتار کرد. دست آرون بین تخته سنگ و صخره مانده و او را به دیواره دره چسبانده بود. او سعی کرد خلاص شود، اما دستش اجازه نمیداد.
بعد از چند روز، آرون فهمید که مجبور است دستش را قطع کند تا زنده بماند. او در ذهنش سعی میکرد خودش را متقاعد کند که این تنها راه است که متوجه شد چاقویش برای این کار کند است و سرنوشتش را پذیرفت. تا اینکه به فکرش رسید میتواند بازویش را خم کند و با استفاده از سنگ آن را بشکند. بعد از این کار، با چاقو پوست، گوشت، تاندون و عضلاتش را برید. ۵ و نیم روز بعد آرون رها شده و نجات یافت. سالها بعد آرون به تولیدکنندگان کمک کرد فیلمی به نام ۱۲۷ ساعت بسازند.
وسنا ولویک، زنی که از سقوط ۱۰ کیلومتری
جان سالم به در برد
در ۲۶ ژانویه ۱۹۷۲ مهمانداری به نام «وسنا ولویک» در پرواز کپنهاگ به بلگراد بود که ناگهان هواپیما منفجر شد، و وسنای ۲۲ ساله از ارتفاع ۱۰ کیلومتری سقوط کرد. وقتی ناجیان به محل حادثه رسیدند وسنا را در حالی پیدا کردند که خون زیادی از او رفته بود و سه روز با جمجمه و سه مهره شکسته و سایر صدمات در کما بود. وسنا با وجود این آسیبهای جدی دوام آورد و زنده ماند.
آنا باگنهولم، زنی که به زندگی برگشت
دکتر آنا باگنهولم در حوالی آبشار در حال اسکی بود که با سر به آب یخ زده برخورد کرد و ۸۰ دقیقه زیر یخ گرفتار شد. آنا در نهایت نجات یافت و به بیمارستان منتقل شد. قلب او به مدت ۲ ساعت ایستاده بود و دمای بدنش به کمتر از ۱۳.۷ درجه سانتیگراد رسیده بود. هر دو اینها تقریبا کشنده هستند، اما پزشکان توانستند بعد از ۹ ساعت او را احیا کنند. او تا حدی کنترل دست و پایش را از دست داد، اما آسیب مغزی ندید.
تسوتومو یاماگوچی، بازمانده ۲ حمله
هستهای
در ۶ آگوست ۱۹۴۵، تسوتومو یاماگوچی برای یک ملاقات کاری به هیروشیما رفته بود که قرار بود آخرین روزش در این شهر باشد، اما اتفاق بزرگی افتاد. صبح زود یک بمب افکن آمریکایی به این شهر حمله اتمی کرد و آن را کاملا نابود کرد. این انفجار تقریبا تمام مردم هیروشیما را از بین برد. تسوتومو در اثر این انفجار دچار سوختگی شد و پرده گوش هایش پاره شد. سه روز بعد، بعد از اینکه تسوتومو نزد همسر و پسرش در شهر ناگاساکی بازگشت، دومین بمباران اتمی هم اتفاق افتاد.
روی سولیوان، مرد رعد و برقی
روی سولیوان، جنگلبان اهل ویرجینیا است که هفت بار صاعقه با او برخورد کرده و رکورد تعداد دفعات رعد و برق گرفتگی را در کتاب گینس دارد. اولین بار در سال ۱۹۴۲ صاعقه به او برخورد کرد و ناخن انگشت شست پایش را از دست داد و بار دوم در سال ۱۹۶۹ در اثر صاعقه ابروهایش را از دست داد. در سال ۱۹۷۰ شانه چپش و در سال ۱۹۷۲ موهایش سوخت. یک سال بعد در ۷ آگوست ۱۹۷۳ دوباره موها و پاهایش سوختند و در سال ۱۹۷۶ مچ پایش آسیب دید و در ژوئن ۱۹۷۷ سینه و شکمش سوختند. روزی که برای هفتمین بار صاعقه به او برخورد کرد مصادف با ۲۲امین باری بود که با چوب با یک خرس درگیر میشد.
آناتولی بوگورسکی، مردی که پرتوی پروتون
با او برخورد کرد
در سال ۱۹۷۸، فیزیکدان روسی، آناتولی بوگورسکی دچار حادثه جالبی شد و یک پرتوی پروتونی به سرش برخورد کرد. یک شتاب دهنده ذرات که برای بالا بردن سرعت پرتو به اندازه سرعت نور استفاده میشد. در آن زمان هیچکس نمیدانست چه بلایی سر آناتولی آمده، چون چنین چیزی قبلا اتفاق نیفتاده بود، اما تصور بر این بود که آناتولی میمیرد. بوگورسکی در لحظه حادثه دردی نداشت و میگفت: نوری میبیند که از همه نورهایی است که تا به حال دیده روشنتر است. بعد از این حادثه گوش چپ او ناشنوا و سمت چپ صورتش فلج شد. اما زنده ماند.
اوا ویسنیرسکا، پاراگلایدری که گرفتار طوفان
شد
اوا ویسنیرسکا پاراگلایدر حرفهای است که شهرت بین المللی دارد. اوا در سال ۲۰۰۷ در حال چتربازی در استرالیا بود که گرفتار طوفان وحشتناکی شد. او خودش را در گردبادی با سرعت ۸۰ کیلومتر بر ساعت یافت که او را تا ارتفاع ۹۹۴۷ متری بالا برد، یعنی بالاتر از قله اورست! به دلیل فقدان اکسیژن در آن ارتفاع، اوا به مدت یک ساعت تقریبا مرده و به طرز شگفت انگیزی بدون هیچ آسیبی در دمای ۴۰- درجه فارنهایت معلق بود. به گفته پزشکان، مرگ او ممکن است به زنده ماندنش در اثر کاهش ضربان قلب و عملکردهای بدن کمک کرده باشد. این به او شانس زنده ماندن بعد از فرود روی زمین را داد.
جو سیمپسون، مردی که از آستانه مرگ
بازگشت
جو سیمپسون و سایمون یاتس در حال کوهنوردی در کوههای آند پرو بودند که پای جو شکست. سایمون که با تجربهتر از جو بود، با کمک طناب سعی در پایین فرستادن جو داشت که در میانه راه جو سقوط دیگری کرد و از یک پرتگاه آویزان شد. سایمون که از وضعیت جو بی اطلاع بود، یک ساعت و اندی منتظر ماند و وزن جو را تحمل کرد تا جو اقدامات لازم را انجام دهد، ولی جو به خاطر وضعیت نامناسبش قادر به انجام هیچ کاری نبود.
سایمون ناامید شد و مجبور شد طناب را ببرد تا جان خودش را نجات دهد. به طرز معجزه آسایی، جو سیمپسون بدون هیچ آسیب جدیدی روی زمین فرود آمد. او مطمئن بود که میمیرد، اما نمیخواست تنها بمیرد؛ بنابراین به مدت ۴ روز ۹.۵ کیلومتر با پای شکسته خزید و سینه خیز رفت تا در نهایت به کمپی رسید که دوباره دوستش سایمون را دید. جو زنده ماند و حتی کتابی نوشت و یک فیلم درباره سفر باور نکردنی خود ساخت.
لوئیس زامپرینی، مرد شکست ناپذیر
در ۲۷ مه ۱۹۴۳، هواپیمای ارتش آمریکا در یک ماموریت نجات بر فراز اقیانوس آرام دچار نقص شد و داخل دریا افتاد. یکی از سرنشینان آن لوئیس زامپرینی بود که در المپیک ۱۹۳۶ برلین ستاره دو میدانی بود. او توانست ۴۷ روز فقط با ماهی و آب باران زنده بماند تا اینکه نیروهای ژاپنی او را همراه با یکی دیگر از سرنشینان «راسل فیلیپس» پیدا کردند. بعد از آن همه چیز بدتر شد. چون گرفتار شکنجههای وحشتناک نگهبان کمپ شدند. با این حال، زامپیرینی از جنگ جان سالم به در برد و در سال ۱۹۴۵ آزاد شد. فیلم «شکست ناپذیر» در سل ۲۰۱۴ ساخته شد و ماجرای زامپرینی را به نمایش گذاشت.
منبع: brightside
وَ قَالَ ع لِرَجُلٍ رَآهُ يَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ- بِمَا فِيهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ-
إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ
وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَسَافَةِ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ- فَقَالَ ع مَسِيرَةُ يَوْمٍ لِلشَّمْسِ
و درود خدا بر او، فرمود: (از فاصله ميان مشرق و مغرب پرسيدند، فرمود:) به اندازه يک روز رفتن خورشيد.
(علمی)
وَ قَالَ ع أَصْدِقَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ وَ أَعْدَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ
- فَأَصْدِقَاؤُكَ صَدِيقُكَ- وَ صَدِيقُ صَدِيقِكَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّكَ- وَ أَعْدَاؤُكَ عَدُوُّكَ- وَ عَدُوُّ صَدِيقِكَ وَ صَدِيقُ عَدُوِّكَ
و درود خدا بر او، فرمود: دوستان تو سه گروهند، و دشمنان تو نيز سه دستهاند، امّا دوستانت: دوست تو و دوست دوست تو، و دشمن دشمن تو است، و امّا دشمنانت، پس دشمن تو، و دشمن دوست تو، و دوست دشمن تو است.
(اخلاقی اجتماعی، سياسی)