••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

شعر

 

اين مهم نيست که دل، تازه مسلمان شده است

که به عشق تو قمر، قاري قرآن شده است

مثل من باغچه ي خانه هم از دوريِ تو

بس که غم خورده و لاغر شده گلدان شده است

عشق مهمان عزيزي ست که با رفتن او

نرده ي پنجره ها ميله ي زندان شده است .

 

+ نوشته شده در شنبه 30 آبان 1394برچسب:شعر,شعر زیبا,شعر در مورد عشق,اين مهم نيست که دل, تازه مسلمان شده است, ساعت 15:49 توسط آزاده یاسینی


جملات امام حسین

اگر در بين دو نفر اختلافي پيدا شود و يکي از آن دو نفر از ديگري طلب رضايت نمايد سبقت گيرنده اهل بهشت خواهد بود • جملات امام حسين

مرگ با عزت بهتر از زندگي ننگين است • جملات امام حسين

به ياد آور مردن پدران و فرزندانت را کجا بودند و اکنون رهسپار چه جايي شده اند؟ مي بينم که تو نيز به همين زودي به آنان خواهي پيوست و باعث عبرت ديگران خواهي گشت • جملات امام حسين

+ نوشته شده در شنبه 30 آبان 1394برچسب:اس ام اس,پیامک,فلسفی,جملات زیبا,سخنان امام حسین علیه السلام , ساعت 15:45 توسط آزاده یاسینی


جملات امام حسین

همانا، خداوند دنيا را محل آزمايش آفريده و موجودات دنيا را براي فاني شدن و رفتن به عالم ديگري • جملات امام حسين

کسي که بخواهد از راه گناه به مقصدي برسد ديرتر به آروزيش مي رسد و زودتر به آنچه مي ترسد گرفتار مي شود • جملات امام حسين

همنشيني با افراد پست و رذل موجب شرّ خواهد شد و همنشيني با معصيت کاران موجب شکّ و ترديد در درون انسان مي گردد• جملات امام حسين

+ نوشته شده در جمعه 29 آبان 1394برچسب:اس ام اس,پیامک,فلسفی,جملات زیبا,سخنان امام حسین علیه السلام, ساعت 11:10 توسط آزاده یاسینی


روز جمعه

 

بيا دو باره پاک کن ، زجاده ها غبار را !به عاشقان نويد ده رسيدن بهار را !تمام لحظه هاي من فداي يک نگاه تو، بيا و پاک کن زدل ، حديث انتظار را !اللّهم عجّل لولیک الفرج

+ نوشته شده در جمعه 29 آبان 1394برچسب:اس ام اس,پیامک,فلسفی,جملات زیبا,امام زمان علیه السلام,جمعه ها, ساعت 11:8 توسط آزاده یاسینی


جملات امام حسین

بپرهيز از ظلم و آزار رساندن نسبت به کسى که ياورى غير از خداوند متعال نمى يابد. • جملات امام حسين

اگر حوادث سه گانه فقر ، بيماري و مرگ وجود نداشت انسان در برابر هيچ چيز سر فرود نمي‌آورد • جملات امام حسين

همانا عدّه اى خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى کنند که آن يک معامله و تجارت خواهد بود و عدّه اى ديگر از روى ترس خداوند را عبادت و ستايش مى کنند که همانند عبادت و اطاعت نوکر از ارباب باشد و طائفه اى هم به عنوان شکر و سپاس از روى معرفت خداوند متعال را عبادت و ستايش مى نمايند و اين نوع، عبادت آزادگان است که بهترين عبادات مى باشد.• جملات امام حسين

+ نوشته شده در پنج شنبه 28 آبان 1394برچسب:اس ام اس,پیامک,فلسفی,جملات زیبا,سخنان امام حسین علیه السلام , ساعت 9:33 توسط آزاده یاسینی


جملات امام حسین

براي پيران زشت تر از آن نيست که هوسراني کنند • جملات امام حسين

+ نوشته شده در چهار شنبه 27 آبان 1394برچسب:اس ام اس,پیامک,فلسفی,جملات زیبا,سخنان امام حسین علیه السلام, ساعت 15:45 توسط آزاده یاسینی


شعر

 

مي‌خواهمت چنان که شب خسته خواب را

مي‌جويمت چنان که لب تشنه آب را

محو توام چنان که ستاره به چشم صبح

يا شبنم سپيده‌ دمان آفتاب را

بي‌تابم آنچنان که درختان براي باد

يا کودکان خفته به گهواره تاب را

اي خواهشي که خواستني تر ز پاسخي

با چون تو پرسشي چه نيازي جواب را .

 

قيصر امين پور

+ نوشته شده در چهار شنبه 27 آبان 1394برچسب:شعر,شعر زیبا,شعر در مورد عشق,قیصر امین پور,شب خسته, ساعت 14:56 توسط آزاده یاسینی


مطالب مذهبی

رسالت و تعداد انبياء الهي : بيان تعداد همه انبيا، رسالت و ترتيب بعثت آنان امکان پذير نيست ،در باره تعداد آنان اختلاف است. البته در برخي متون تعداد آنان 124 هزار ذکر شده است . «شيخ صدوق» مى‏ فرمايد: به عقيده شيعه تعداد انبيا و همچنين اوصيا هر كدام 124 هزار نفر است . از ميان اين تعداد 5 نفر صاحب شريعت بوده و اركان نبوت بر محور آن ها استوار است .

پيامبران اولو العزم عبارتند از: نوح، ابراهيم، عيسى، موسى، محمد علیه السلام . 

در برخي از کتاب ها اسامي پيامبران به اين ترتيب آمده است : 1 .حضرت آدم. 2 .حضرت ادريس. 3 .حضرت نوح. 4 .حضرت هود. 5 .حضرت صالح. 6 .حضرت ابراهيم. 7 . حضرت اسماعيل. 8 .حضرت لوط. 9 .حضرت اسحاق. 10.حضرت يعقوب. 11 .حضرت يوسف. 12 .حضرت شعيب. 13 .حضرت موسى. 14 .حضرت داوود. 15.حضرت ايوب. 16 .حضرت يونس. 17 .حضرت زکريا. 18 .حضرت يحيي. 19 .حضرت عيسي. در پيام قرآن

اسامي پيامبراني که در قرآن آمده است چنين آمده : 1 .حضرت آدم. 2 .حضرت ادريس. 3 .حضرت نوح. 4 .حضرت هود. 5 .حضرت صالح. 6 .حضرت ابراهيم. 7 .حضرت اسحاق. 8 .حضرت اسماعيل. 9 .حضرت لوط. 10 .حضرت يعقوب. 11 .حضرت يوسف. 12.حضرت ايوب. 13 .حضرت شعيب. 14 .حضرت موسى. 15 .حضرت هارون. 16 .حضرت اشموعيل. 17.حضرت الياس. 18 .حضرت اليسع. 19 .حضرت ذوالكفل. 20 .حضرت داوود. 21 .حضرت سليمان. 22.حضرت يونس. 23 .حضرت زكريا. 24 .حضرت يحيى. 25 .حضرت عيسى. 26 .حضرت عزير. 27 .حضرت محمد پيامبر الشان اسلام .

+ نوشته شده در چهار شنبه 27 آبان 1394برچسب:مطالب مذهبی,تعداد انبیاء الهی,پیامبران الو العزم,اسامی پیامبران در قرآن,در برخی کتب, ساعت 14:51 توسط آزاده یاسینی


مطالب ادبی

معروفترين شهرهاي ارواح در جهان

بسياري اعتقاد به وجود ارواح سرگردان و اشباح را عوامانه مي دانند اما بسياري از مردم دنيا حتي در کشورهاي پيشرفته جهان نيز اين اعتقادات را عوامانه ندانسته و در مکانهاي مختلف با شنيدن صدا ها و حرکات اشيا وجانوران شاهدي بر مدعاي خود پيدا مي کنند شهرهاي خالي از سکنه يکي از مهمترين مکانها است که علاوه بر قصرها و معابد قديمي به آن گمان وجود اشباح ميبرند. برخي از معروفترين اين شهرها به قرار زيرند.

Kolmanskop کولمانزکوپ ناميبيا شهرشبح درجنوب ناميبيا در 1908، به دليل تب الماس تب و اميدواري به ثروت آسان با رونق مواجه شد . ظرف 2 سال يک شهرکامل با يک کازينو و مدرسه وبيمارستان و ساختمانهاي مسکوني منحصر به فرد، در کوير شني بي ثمر تاسيس شد. امادر مدت کوتاهي پس از افت در فروش الماس پس از جنگ جهاني اول همه چيز تمام شد همه شهر را ترک و ريگ هاي روان جايگزين جمعيت شد. اين شهر به دليل صداهاي عجيب و غريب به شهر اشباح معروف است و محلي ها معتقدند اين شهر با اشباح پر شده.

Prypiat پريپيات اوکراين پيرپيات شهر رها شده در "منطقه بيگانگي" در شمال اوکراين است. ساکنان اين شهراکثرا کارگران نيروگاه هسته اي چرنوبيل بودند که در 1986بعد از حادثه چرنوبيل شهر را رهاکردند و رفتند .قبلاجمعيت حدود 50.000 هزار نفر بود و الان تا شعاع چندين کيلومتر هيچ انساني در آن ديده نمي شود و اين شهر سالم به طور کامل به ارواح مقاوم در برابرراديو اکتيويته به ارث رسيد.

سان زي تايوان يک دهکده توريستي با ايده دنياي آينده در شمال تايوان در حال احداث بود که حوادث متعدد در آن از يک سوو کمبود امکانات مالي از سوي ديگر به بد شگون بودن اين طرح دامن زد.تا اين که طرح ساخت اين طرح توريستي به طور کامل متوقف شد و تايواني ها معتقدند هم اکنون ارواح در اين شهر رفت و آمد دارند.

کراکو ايتاليا شهرمتروکه کراکو ايتاليا که امروزه به جاذبه اي براي گردشگران از نقاط مختلف جهان تبديل شده است.يکي ديگر از متروک ترين و عجيب ترين شهر هاي جهان است که شائبه حضور ارواح درآن ايجاد شده است شهر کراکو ايتاليا در سال 1060ميلادي توسط اسقف اعظم آرنالدو بنا شد. اين شهر همانند ديگر شهرهاي قرون وسطي ايتاليا خانه هايي روي تپه ها ساخته شده و تا اواخر قرن نوزدهم جمعيتي دو هزار نفر را در خود جاي داده بود. تا بيش از آغاز جنگ جهاني اول نيمي از سکنه شهر از خانه هاي خود کوچ کرده و تا سال 1963 به دهکده مجاور نقل مکان کردند.مورخان زمين لرزه هاي متعدد ريزش کوه و فقر کشاورزان را دليل اصلي اين مهاجرت ها عنوان کرده اند.

اورا دور سور گلان فرانسه درروز 10 ژوئن سال 1944 ميلادي ساکنان روستاي اورادور - سور - گلان درنزديکي شهر ليموژ فرانسه بدون اين که بدانند چه خطري آنها را تهديد مي کند يک کاروان نظامي ارتش آلمان را مشاهده کردند که داخل روستا شد و توقف کرد.اين يک واحد نظامي اس اس ارتش آلمان نازي بود. ساکنان اورادور نمي دانستند که روز قبل همين واحد جنايتکاران اس اس 99 گروگان بيگناه را درشهرکوچک تول به نرده هاي بالکن هاي منازل اين شهر دار زده بودند. ژنرال لامردينگ فرمانده لشکر دوم اس اس پانزر داس رايش فرمان قتل عام مردم شهرتول را به تلافي انفجار يک پل توسط نيروهاي مقاومت فرانسه که در جريان آن 2سرباز آلماني به قتل رسيده بودند را صادر کرده بود.در بامدادروز 10 ژوئن ژنرال لامردينگ به همين واحد اس اس گروهان سوم گردان در فوهرر فرمان قتل عام ساکنان روستاي اورادور و تخريب اين روستا را مي دهد.روستاي اورادور داراي 300 تا 400 جمعيت بود که با مزارع اطراف و چند صد پناهنده اي که از روستاي شارلي به آنجا پناه آورده بودند در مجموع 1200 نفر را شامل مي شد. در اين روز شوم در مجموع 642 نفر از جمله 246 زن و 207 کودک توسط اين جنايتکاران قتل عام شدند.آنها پناهندگان روستاي شارلي و ساکنان نواحي پيراموني را همراه خود بردند که از سرنوشت آنها اطلاعي در دست نيست.به اين ترتيب ، در روز 10 ژوئن سال 1944 ميلادي جنايتکاران اس اس ساکنان بيگناه روستاي اورادور- سور- گلان در نزديکي شهر ليموژ فرانسه را به طرز وحشيانه و غيرانساني قتل عام کردند.در اين قتل عام 642 نفر جان خود را ازدست دادند.از آن روز اين شهر متروک به اعتقاد محلي ها پر است از ضجه و گريه ارواح کودکان و زنان بي گناه.

گونکانجيما جزيره ارواح ژاپن کشور ژاپن داراي جزاير بسياري در قلمرو خود است که بعضي از آنها داراي جمعيت وبعضي نيز خالي از سکنه است. جزيره " گونکانجيما" جزيره اي است که در سالهاي آخر قرن نوزدهم ميلادي به عنوان مرکزي براي استخراج ذغال سنگ تبديل شده بود.تا سالهاي پاياني دهه 1950 ميلادي اين جزيره يکي از پرجمعيترين جزاير در جهان لقب گرفته و در هر هکتار آن 835 نفر زندگي مي کردند. در سالهاي دهه 1960 وبه دليل افزايش بنزين و کاهش مصرف زغال سنگ در ژاپن اين جزيره تخليه شده و در نهايت در سال 1974 ميلادي معدن به طور کامل تخليه شده و جزيره خالي ازسکنه شد.اين جزيره به دليل مناظر وحشت آورش به جزيره ارواح مشهور شده است.

+ نوشته شده در سه شنبه 26 آبان 1394برچسب:مطالب ادبی,شهرهای ارواح,اوکراین,تایوان,ژاپن, ساعت 13:48 توسط آزاده یاسینی


شعر

 

اين چيست که چون دلهره افتاده به جانم

حال همه خوب است، من اما نگرانم

در فکر تو بستم چمدان را و همين فکر

مثل خوره افتاده به جانم که بمانم

چيزي که ميان من و تو نيست غريبي ست

صد بار تو را ديده ام اي غم به گمانم؟!

انگار که يک کوه سفر کرده از اين دشت

اينقدر که خالي شده بعد از تو جهانم

از سايه سنگين تو من کمترم آيا....؟!

بگذار به دنبال تو خود را بکشانم

اي عشق...! مرا بيشتر از پيش بميران

آنقدر که تا ديدن او زنده بمانم.

 

فاضل نظري

+ نوشته شده در سه شنبه 26 آبان 1394برچسب:شعر,شعر زیبا,شعر در مورد عشق,فاضل نظری,بعد ازتو,انگار که یک کوه سفر کرده, ساعت 13:44 توسط آزاده یاسینی


زندگینامه پیامبران

 

حق به حق دار رسید نقل كرده اند در زمان حضرت داوود عليه السلام شخص بيكارى بوده و كار و كاسبى نداشتند. مكرر دعا مى كرد: اللهم ارزقنى رزقا حلالا واسعا. اين دعا مى كرد دائم كاى خدا روزى بى رنج و زحمت ده مرا مردم او را مسخره مى كردند به او مى خنديدند كه عجب مرد احمقى است روزى بى رنج و زحمت از خدا مى خواهد و حال آنكه همه مردم به كد يمين و عرق جبين كسب مى كنند و روزى مى خورند حتى داوود عليه السلام به زحمت از زره سازى نان مى خورد، گاهى از روى طعنه به او مى گفتند، اگر چيزى پيدا كردى تنها نخورى مرا هم صدا بزن و آن مرد متصل دعايش ‍ همين بود. تا كه شد مشهود در شهر و شهير گه ز انبان تهى جويد پنير تا كه يك روز گرسنه و ناشتا در منزلش نشسته بود و مشغول دعا بود ناگاه در خانه باز شد و گاوى سرگذارد و وارد خانه شد، آن مرد گفت: روزى حلالى كه از خدا مى خواستم همين است، برخواست، گاو را روى زمين انداخت و سر گاو را بريد، قدرى از گوشت گاو را كباب كرد و خورد كه صاحب گاو باخبر شد و به خانه آن مرد دويد، گاو را كشته ديد، پرسيد چرا گاو مرا كشتى، گفت: من مدتى بود از خدا روزى بى زحمتى مى خواستم تا امروز براى من رسانيد و دعايم را مستجاب كرد، صاحب گاو چند مشتى بر سر آن مرد فقير زد و او را كشيد و نزد داوود پيامبر برد و گفت: يا نبى الله از اين مرد بپرس براى چه گاو مرا كشته است، داوود پرسيد: چرا كشتى! فقير عرض كرد: يا نبى الله از همه مردم بپرسيد من مدت ها بود از خداوند روزى حلالى مى خواستم تا امروز براى من رسانيد. گفت داوود اين سخنها را شنو حجت شرعى در اين دعوى بگو آن مرد عرض كرد: يا نبى الله مگر وعده هاى خدا دروغ است، خداوند فرموده: بخوانيد مرا تا دعاى شما را استجابت كنم. اين بگفت و گريه در شد هاى هاى تا دل داوود بيرون شد ز جاى حضرت داوود به صاحب گاو فرمود خواهش مى كنم امروز برويد و فردا بياييد. مثنوى گويد: تا روم من سوى خلوت در نماز پرسم اين احوال از داناى راز حضرت داوود شب به مناجات رفت و حكم اين مسئله را از خدا خواست، خداوند هم حكم باطن مسئله را براى داوود بيان فرمود. فردا كه شد باز صاحب گاو آن مرد را در محكمه قضاوت آورد و فرياد زد: زود گاوم را بده اى نابكار از خداى خويشتن شرمى بدار جناب داوود در محكمه عدليه نشست و به صاحب گاو فرمود: تو مرد مال دارى هستى اين مرد فقير است گاو را به او ببخش و او را حلال كن. عرض ‍ كرد: يا نبى الله من دست بردار نيستم اگر قيمت گاوم را نگيرم، مردم به مال من طمع مى كنند، هركس يك چيز مرا ببرد فقير مى شوم، بايد گدائى كنم. حضرت داوود فرمود: برو جميع مالت و ثروتت را تسليم اين مرد كن و شكر كن كه تا حال خدا تو را رسوا نكرده است اگر ندهى بدتر مى شود. آن مرد بنا كرد فرياد كردن و داد زدن. آى، اين چه حكمى است كه داوود مى كند اين چه شرعى است، چرا به من ظلم مى كنى. داوود فرمود: حكم خدا اين است كه تمام مال و يملك تو از اين مرد است، زن و بچه ات، تمام غلام و كنيز او مى باشند. آن مرد بنا كرد بر سر خود زدن و اين طرف و آن طرف دويدن و شكايت از اين حكم كردن، عوام هم زبان به ملامت داوود گشودند كه تا امروز چنين ظلمى به كسى نشده است، اين چه حكمى است، مردم هم كم كم جمع شدند. هميشه به اين ترتيب بوده، هر مطلبى كه تازگى داشته باشد مردم جمع مى شوند از كميت و كيفيت آن اطلاع پيدا كنند. حضرت داوود به مردم فرمود: اين مرد شاكى، غلام پدر اين مرد فقير است از سفرى مى آمدند زير فلان درخت رسيدند، اين بدبخت آقاى خود را كشته و اموال او را تصرف كرده و كاردى كه او را با آن درخت كشته زير آن درخت دفن كرده. تا كنون از بهر گاوى اى لعين مى زند فرزند او را بر زمين مردم به اتفاق داوود رفتند و زير آن درخت را شكافتند و كارد را با كشته يافتند، پس همان كارد را دست آن مرد فقير دادند و گفتند: قاتل پدرت را بكش، او نيز قاتل پدرش را كشت و تمام اموال او را تصرف كرد

+ نوشته شده در دو شنبه 25 آبان 1394برچسب:زندگینامه,پیامبران,انبیا علیه السلام,داوود نبی, ساعت 12:57 توسط آزاده یاسینی


داستان

 

نخل هاي تشنه مدينه ، اولين بار بود که آب « قنات» را مي چشيدند ؛ علي رسم آبياري را نو کرده بود . گندم زارهاي مدينه به جاي گندم هاي لاغر و نامطبوع ، خوشه هاي زرين به بار مي آوردند ؛ علي دستور داده بود بذر از طائف و ايران بياورند . آردها ديگر از « آسياب آبي » که علي ساخته بود در مي آمدند . بندرجدّه را علي ساخت . جاده ي جدّه تا علّه را علي کشيد . اولين حمام مدينه ، کارگاه کشتي سازي ، چاپارخانه ، حسابداري بيت المال ،..... همه از تدبير وتلاش او بود که به مردم هديه شده بود.تدبیر

+ نوشته شده در دو شنبه 25 آبان 1394برچسب:داستان,قصه,داستان پند آموز,داستان در مورد امام علی,تدبیر, ساعت 12:55 توسط آزاده یاسینی


اشعار خیام

 

هنگام سپيده دم خروس سحري

داني که چرا همي کند نوحه گري

يعني که نمودند در آيينه صبح

کز عمر شبي گذشت و تو بي خبري

+ نوشته شده در جمعه 22 آبان 1394برچسب:اشعار خیام,شعر,دوبیتی,پندآموز, ساعت 11:9 توسط آزاده یاسینی


ماه محرم

هيات تمام شد، همه رفتند وتو هنوز... در گوشه اي نشسته اي و گريه ميکني...•یا مهدی ادرکنی

                   

+ نوشته شده در جمعه 22 آبان 1394برچسب:اس ام اس,پیامک,فلسفی,جملات زیبا,امام زمان علیه السلام,جمعه ها,محرم الحرام, ساعت 11:5 توسط آزاده یاسینی


دوازده بند محتشم کاشانی

بند دوازدهم‏

اى چرخ غافلى كه چه بيداد كرده ‏اى‏

وز كين چه ‏ها درين ستم آباد كرده‏ اى

‏ پر طعنت اين بس است كه با عترت رسول‏

بيداد كرده خصم و تو امداد كرده‏ اى

‏ اى زاده زياد نكرده است هيچ گه

نمرود اين عمل كه تو شداد كرده‏ اى‏

كام يزيد داده‏ اى از كشتن حسين

بنگر كه را به قتل كه دلشاد كرده‏ اى

بهر خسى كه بار درخت شقا و تست

در باغ دين چه با گل و شمشاد كرده ‏اى‏

با دشمنان دين نتوان كرد آنچه تو

با مصطفى و حيدر و اولاد كرده‏ اى

‏حلقى كه سوره لعل لب خود نبى بر آن

آزرده ‏اش به خنجر بيداد كرده‏ اى‏

ترسم تو را دمى كه به محشر برآورند

از آتش تو رود به محشر درآورند.


دوازده بند محتشم کاشانی

بند يازدهم

خاموش محتشم كه دل سنگ آب شد

بنياد صبر و خانه طاقت خراب شد

خاموش محتشم كه ازين حرف سوزناك‏

مرغ هوا و ماهى دريا كباب شد

خاموش محتشم كه ازين شعر خون چكان‏

در ديده اشگ مستمعان خون ناب شد

خاموش محتشم كه ازين نظم گريه خيز

روى زمين به اشگ جگرگون كباب شد

خاموش محتشم كه فلك بس که خون گريست‏

دريا هزار مرتبه گلگون حباب شد

خاموش محتشم كه به سوز تو آفتاب‏

از آه سرد ماتميان ماهتاب شد

خاموش محتشم كه ز ذكر غم حسين‏

جبريل را ز روى پيمبر حجاب شد

تا چرخ سفله بود خطائى چنين نكرد

بر هيچ آفريده جفائى چنين نكرد.


دوازده بند محتشم کاشانی

بند دهم

كاى مونس شكسته دلان حال ما ببين

ما را غريب و بي‌كس و بى آشنا ببين

اولاد خويش را كه شفيعان محشرند

در ورطه عقوبت اهل جفا ببين

در خلد بر حجاب دو كون آستين فشان‏

و اندر جهان مصيبت ما بر ملا ببين

نى نى ورا چو ابر خروشان به كربلا

طغيان سيل فتنه و موج بلا ببين

تن‌هاى کشتگان همه در خاك و خون نگر

سرهاى سروران همه بر نيزه‏ ها ببين‏

آن سر كه بود بر سر دوش نبى مدام

يك نيزه‏ اش ز دوش مخالف جدا ببين‏

آن تن كه بود پرورشش در كنار تو

غلطان به خاك معركه كربلا ببين

يا بضعة الرسول ز ابن زياد داد

كو خاك اهل‌بيت رسالت به باد داد


دوازده بند محتشم کاشانی

بند نهم

اين كشته فتاده به هامون حسين توست‏

وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست‏

اين نخل‏ تر كز آتش جان سوز تشنگى

‏ دود از زمين رسانده به گردون حسين توست

‏ اين ماهى فتاده به درياى خون كه هست

زخم از ستاره بر تنش افزون حسين توست‏

اين غرقه محيط شهادت كه روى دشت

از موج خون او شده گلگون حسين توست

‏ اين خشك لب فتاده دور از لب فرات‏

كز خون او زمين شده جيحون حسين توست‏

اين شاه كم سپاه كه با خيل اشگ و آه

خرگاه زين جهان زده بيرون حسين توست

اين قالب طپان كه چنين مانده بر زمين

شاه شهيد ناشده مدفون حسين توست

چون روى در بقيع به زهرا خطاب كرد

وحش زمين و مرغ هوا را كباب كرد.

+ نوشته شده در پنج شنبه 14 آبان 1394برچسب:شعر,دوازده بند محتشم کاشانی,شعر در مورد امام حسین,در مورد محرم,اين كشته فتاده به هامون حسين توست‏ , ساعت 13:42 توسط آزاده یاسینی


دوازده بند محتشم کاشانی

بند هشتم

بر حربگاه چون ره آن كاروان فتاد

شور و نشور واهمه را در گمان فتاد

هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فكند

هم گريه بر ملايك هفت آسمان فتاد

هر جا كه بود آهوئى از دشت پا كشيد

هر جا كه بود طايرى از آشيان فتاد

شد وحشتى كه شور قيامت بباد رفت

چون چشم اهل‌بيت بر آن كشتگان فتاد

هر چند بر تن شهدا چشم كار كرد

بر زخم‌هاى كارى تيغ و سنان فتاد

ناگاه چشم دختر زهرا در آن ميان

بر پيكر شريف امام زمان فتاد

بى اختيار نعره هذا حسين زو

سر زد چنانكه آتش از و در جهان فتاد

پس با زبان پر گله آن بضعة الرسول

رو در مدينه كرد كه يا ايها الرسول‏.


دوازده بند محتشم کاشانی

بند هفتم

روزى كه شد به نيزه سر آن بزرگوار

خورشيد سر برهنه بر آمد ز كوهسار

موجى به جنبش آمد و برخاست كوه كوه

ابرى به بارش آمد و بگريست زار زار

گفتى تمام زلزله شد خاك مطمئن

گفتى فتاد از حركت چرخ بيقرار

عرش آن زمان به لرزه در آمد كه چرخ پير

افتاد در گمان كه قيامت شد آشكار

آن خيمه ‏اى كه گيسوى حورش طناب بود

شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار

جمعى كه پاس محملشان داشت جبرئيل

‏ گشتند بى عمارى محمل شتر سوار

با آن كه سر زد آن عمل از امت نبى

روح الامين ز روح نبى گشت شرمسار

وانگه ز كوفه خيل الم رو به شام كرد

نوعي كه عقل گفت قيامت قيام كرد.


دوازده بند محتشم کاشانی

بند ششم

ترسم اجزاى قاتل او چون رقم زنند

يكباره بر جريده رحمت قلم زنند

ترسم كزين گناه شفيعان روز حشر

دارند شرم كز گنه خلق دم زنند

دست عتاب حق به در آيد ز آستين

چون اهل‌بيت دست در اهل ستم زنند

آه از دمى كه با كفن خون چكان ز خاك

آل على چو شعله آتش علم زنند

فرياد از آن زمان كه جوانان اهل‌بيت

گلگون كفن به عرصه محشر قدم زنند

جمعى كه زد به هم صفشان شور كربلا

در حشر صف زنان صف محشر به هم زنند

از صاحب حرم چه توقع كنند باز

آن ناكسان كه تيغ به صيد حرم زنند

پس بر سنان كنند سري را كه جبرئيل

‏ شويد غبار گيسويش از آب سلسبيل‏.


دوازده بند محتشم کاشانی

بند پنجم

چون خون ز حلق تشنه او بر زمين رسيد

جوش از زمين بذروه عرش برين رسيد

نزديك شد كه خانه ايمان شود خراب‏

از بس شكست‌ها كه به اركان دين رسيد

نخل بلند او چو خسان بر زمين زدند

طوفان به آسمان ز غبار زمين رسيد

باد آن غبار چون به مزار نبى رساند

گرد از مدينه بر فلك هفتمين رسيد

يكباره جامه درخم گردون به نيل زد

چون اين خبر به عيسى گردون نشين رسيد

پر شد فلك ز غلغله چون نوبت خروش

از انبيا به حضرت روح الامين رسيد

كرد اين خيال و هم غلط كار كان غبار

تا دامن جلال جهان آفرين رسيد

هست از ملال گرچه برى ذات ذوالجلال‏

او در دلست و هيچ دلى نيست بي‌ملال‏

+ نوشته شده در شنبه 9 آبان 1394برچسب:شعر,دوازده بند محتشم کاشانی,شعر در مورد امام حسین,در مورد محرم,چون خون ز حلق تشنه او بر زمين رسيد , ساعت 11:18 توسط آزاده یاسینی


دوازده بند محتشم کاشانی

بند چهارم

بر خوان غم چو عالميان را صلا زدند

اول صلا به سلسله انبيا زدند

نوبت با ولي چو رسيد آسمان طپيد

زان ضربتى كه بر سر شير خدا زدند

آن در كه جبرئيل امين بود خادمش‏

اهل ستم به پهلوى خيرالنسا زدند

بس آتشى ز اخگر الماس ريزه‏ ها

افروختند و در حسن مجتبى زدند

وانگه سرادقى كه ملك محرمش نبود

كندند از مدينه و در كربلا زدند

وز تيشه ستيزه در آن دشت كوفيان

بس نخل‌ها ز گلش آل عبا زدند

پس ضربتى كزان جگر مصطفى دريد

بر حلق تشنه خلف مرتضى زدند

اهل حرم دريده گريبان گشوده مو

فرياد بر در حرم كبريا زدند

روح الامين نهاده به زانو سر حجاب

‏ تاريك شد ز ديدن آن چشم آفتاب‏.


دوازده بند محتشم کاشانی

بند سوم

كاش آن زمان سرادق گردون نگون شدى‏

وين خرگه بلند ستون بى ستون شدى‏

كاش آن زمان درآمدى از كوه تا به كوه

سيل سيه كه روى زمين قير كون شدى‏

كاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل‌بيت

‏يك شعله برق خرمن گردون دون شدى

‏كاش آن زمان كه اين حركت كرد آسمان

سيماب وار گوى زمين بى سكون شدى

‏كاش آن زمان كه پيكر او شد درون خاك‏

جان جهانيان همه از تن برون شدى‏

كاش آن زمان كه كشتى آل نبى شكست

عالم تمام غرقه درياى خون شدى

‏آن انتقام گر نفتادى به روز حشر

با اين عمل معامله دهر چون شدى‏

آل نبى چو دست تظلم برآورند

اركان عرش را به تلاطم درآورند.

+ نوشته شده در دو شنبه 4 آبان 1394برچسب:شعر,دوازده بند محتشم کاشانی,شعر در مورد امام حسین,در مورد محرم,كاش آن زمان سرادق گردون نگون شدى‏ , ساعت 11:4 توسط آزاده یاسینی


شعر

 

داشت يوسف را به مشتي خاک عالم مي فروخت

نرگس آتش پرستي داشت شبنم مي فروخت

با همان چشمي که مي زد زخم ، مرهم مي فروخت

زندگي چون برده داري پير ، در بازار عمر

داشت يوسف را به مشتي خاک عالم مي فروخت

زندگي اين تاجر طماع ناخن خشک پير

مرگ را همچون شراب کهنه کم کم مي فروخت

در تمام سالهاي رفته ، بر ما روزگار

شادماني مي خريد از ما و ماتم مي فروخت

من گلي پژمرده بودم در کنار غنچه ها

گلفروش اي کاش با آنها مرا هم مي فروخت.

 

فاضل نظري

+ نوشته شده در یک شنبه 3 آبان 1394برچسب:شعر,زندگی,شعر در مورد امام حسین,در مورد محرم,شعر در مورد حضرت عباس, ساعت 14:32 توسط آزاده یاسینی


شعر

اي کاش دروغ بود ... !!!

اي کاش ماجراي بيابان دروغ بود

اين حرف هاي مرثيه خوانان دروغ بود!

اي کاش اين روايت پرغم سند نداشت

بر نيزه ها نشاندن قرآن دروغ بود

اي کاش گرگ تاخته بر يوسف حجاز

مانند گرگ قصه کنعان دروغ بود!

حيف از شکوفه ها و دريغ از بهار...

کاش برجان باغ ، داغ زمستان دروغ بود...

 محمدمهدي سيار

+ نوشته شده در شنبه 2 آبان 1394برچسب:شعر,ای کاش دروغ بود,شعر در مورد امام حسین,در مورد محرم, ساعت 17:0 توسط آزاده یاسینی


ماه محرم

+ نوشته شده در شنبه 2 آبان 1394برچسب:وبلاگ آسمانه,سپیدار,سید الشهداء, ساعت 16:57 توسط آزاده یاسینی


شعر

 

مرا ببخش اگر که سلام يادم رفت

خراب روي تو بودم کلام يادم رفت

مرا ببخش اگر که ز راه آمدي و

به پيش پاي تو آقا قيام يادم رفت

مرا ببخش اگر بي مقدمه خواندم

جسور عشق شدم احترام يادم رفت

مرا ببخش اگر که زدم به بيراهه

هر آنچه بود به ذهنم تمام يادم رفت

مرا ببخش اگر با وجود پاکي تو

گهي تباه شدم تا حرام يادم رفت

مرا ببخش نماندم به پاي عهد سحر

دل جنون زده ي صبح و شام يادم رفت

مرا ببخش اگر دل به ديگري دادم

غم حسين عليه السلام يادم رفت ...

+ نوشته شده در جمعه 1 آبان 1394برچسب:شعر,مرا ببخش,شعر در مورد امام حسین,در مورد محرم, ساعت 11:48 توسط آزاده یاسینی