شعر
مشک را بر دوش آب آور کن و بعداً بیا
کوله بارت را پر از معجر کن و بعداً بیا
کوفه اشک میهمان را زود در می آورد
روزهای خوب خود را سر کن و بعداً بیا
شهر در فکر پذیرایی ولی با نیزه است
فکر حلقوم علی اصغر کن و بعداً بیا
صدای چند آهنگر سرم را برده است
سینه را آماده خنجر کن و بعداً بیا
هرچه هم قرآن بخوانی باز سنگت میزنند
جای نیزه تکیه بر منبر کن و بعداً بیا
چشم های کوفیان شور است قبل حرکتت
فکر قد و قامت اکبر کن و بعداً بیا
راه بندان میشود اینجا سر هرکوچه ای
خواهرت را ایمن از معبر کن و بعداً بیا
نظرات شما عزیزان: