••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: الْعَيْنُ وِكَاءُ السَّهِ قال الرضي- و هذه من الاستعارات العجيبة- كأنه يشبه السه بالوعاء و العين بالوكاء- فإذا أطلق الوكاء لم ينضبط الوعاء- و هذا القول في الأشهر الأظهر من كلام النبي ص- و قد رواه قوم لأمير المؤمنين ع- و ذكر ذلك المبرد في كتاب المقتضب- في باب اللفظ بالحروف- و قد تكلمنا على هذه الاستعارة- في كتابنا الموسوم بمجازات الآثار النبوية


 و درود خدا بر او، فرمود: چشم، بند ظرف حوادث است. 
می‌گويم: «اين کلام امام عليه السّلام از استعاره‌های شگفت است، که نشستنگاه را به مشک، و چشم را به سربند آن تشبيه کرد، و آنگاه که بند گشوده شود آنچه در مشک است بيرون ريزد. مشهور است که اين سخن از پيامبر صلّی اللّه عليه و آله و سلّم است، ولی عدّه‌ای آن را از امير المؤمنين عليه السّلام نقل کرده‌اند، اين حکمت را «مبرّد» در کتاب «مقتضب» در باب لفظ به حروف آورده، و ما آن را در کتاب خود که «مجازات آثار نبوی» نام دارد آورده‌ايم.
(علمی)






 

وَ قَالَ ع فِي كَلَامٍ لَهُ: وَ وَلِيَهُمْ وَالٍ فَأَقَامَ وَ اسْتَقَامَ حَتَّى ضَرَبَ الدِّينُ بِجِرَانِهِ

و درود خدا بر او، فرمود: بر آنان فرمانروايی حاکم شد، که کارها را به پاداشت، و استقامت ورزيد، تا دين استوار شد.
(سياسی، اجتماعی) 

 

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 26 مرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اجتماعی,پند سیاسی,علمی,چشم,فرمانروا,دین, ساعت 14:46 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ- أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ- وَ لَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَهُ

و درود خدا بر او، فرمود: فرزند آدم را با فخر فروشی چه کار او که در آغاز نطفه‌ای گنديده، و در پايان مرداری بد بو است، نه می‌تواند روزی خويشتن را فراهم کند، و نه مرگ را از خود دور نمايد.
(اعتقادی، علمی) 
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ سُئِلَ مَنْ أَشْعَرُ الشُّعَرَاءِ فَقَالَ ع‏
- إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يَجْرُوا فِي حَلْبَةٍ- تُعْرَفُ الْغَايَةُ عِنْدَ قَصَبَتِهَا- فَإِنْ كَانَ وَ لَا بُدَّ فَالْمَلِكُ الضِّلِّيلُ يريد إمرأ القيس

 

 و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسيد بزرگ‌ترين شاعر عرب کيست فرمود:) شاعران در يک وادی روشنی نتاخته‌اند تا پايان کار معلوم شود، و اگر ناچار بايد داوری کرد،
پس پادشاه گمراهان، بزرگ‌ترين شاعر است.
(هنری، علمی)

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 20 مرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اعتقادی,علمی,هنری,فرزند آدم,فخر فروشی,نطفه,مردار,روزی,مرگ,شاعر,پادشاهان گمراه, ساعت 9:52 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا


و درود خدا بر او، فرمود: مردم دشمن آنند که نمی‌دانند.
(علمی، اجتماعی)
 




وَ قَالَ ع: الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ- لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ- 
وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالْآتِي- فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ

و درود خدا بر او، فرمود: زهد بين دو کلمه از قرآن است، که خدای سبحان فرمود: «تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخوريد، و به آنچه به شما رسيده شادمان مباشيد» کسی که بر گذشته افسوس نخورد، و به آينده شادمان نباشد، همه جوانب زهد را رعايت کرده است.
(اعتقادی، اخلاقی) 

 

 

+ نوشته شده در شنبه 11 مرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اعتقادی,علمی,اجتماعی,دشمن,زهد,حسرت,از دست رفته,شادی,, ساعت 21:40 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ رُوِيَ أَنَّهُ ع كَانَ جَالِساً فِي أَصْحَابِهِ- فَمَرَّتْ بِهِمُ امْرَأَةٌ جَمِيلَةٌ فَرَمَقَهَا الْقَوْمُ بِأَبْصَارِهِمْ- فَقَالَ ع- إِنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ وَ إِنَّ ذَلِكَ سَبَبُ هِبَابِهَا- فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُكُمْ إِلَى امْرَأَةٍ تُعْجِبُهُ فَلْيُلَامِسْ أَهْلَهُ- فَإِنَّمَا هِيَ امْرَأَةٌ كَامْرَأَتِهِ- فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْخَوَارِجِ- قَاتَلَهُ اللَّهُ كَافِراً مَا أَفْقَهَهُ- فَوَثَبَ الْقَوْمُ لِيَقْتُلُوهُ- فَقَالَ ع رُوَيْداً إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْبٍ

 و درود خدا بر او، فرمود: (اصحاب امام پيرامونش نشسته بودند که زنی زيبا از آنجا گذشت، حاضران ديده به آن زن دوختند. امام فرمود:) همانا ديدگان اين مردان به منظره شهوت آميز دوخته شده و به هيجان آمده‌اند، هر گاه کسی از شما با نگاه به زنی به شگفتی آيد، با همسرش بياميزد که او نيز زنی چون زن وی باشد. (مردی از خوارج گفت: خدا اين کافر را بکشد چقدر فقه می‌داند مردم برای کشتن او برخاستند، امام فرمود) آرام باشيد، دشنام را با دشنام بايد پاسخ داد يا بخشيدن از گناه.
 
(اخلاقی، سياسی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع: كَفَاكَ مِنْ عَقْلِكَ مَا أَوْضَحَ لَكَ سُبُلَ غَيِّكَ مِنْ رُشْدِكَ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: عقل تو را کفايت کند که راه گمراهی را از رستگاری نشانت دهد.
(علمی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْحِلْمُ عَشِيرَةٌ

و درود خدا بر او، فرمود: حلم و بردباری، خويشاوندی است.
 
(اخلاقی، اجتماعی) 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع: مِسْكِينٌ ابْنُ آدَمَ- مَكْتُومُ الْأَجَلِ مَكْنُونُ الْعِلَلِ- مَحْفُوظُ الْعَمَلِ تُؤْلِمُهُ الْبَقَّةُ- وَ تَقْتُلُهُ الشَّرْقَةُ وَ تُنْتِنُهُ الْعَرْقَةُ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: بيچاره فرزند آدم اجلش پنهان، بيماری‌هايش پوشيده، اعمالش همه نوشته شده، پشّه‌ای او را آزار می‌دهد، جرعه‌ای گلو گيرش شده او را از پای در آورد، و عرق کردنی او را بد بو سازد.
(علمی، اخلاقی)

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 13 خرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,علمی,حلم,بردباری,بیچاره,فرزند,آدم,اجل,بیماری,اعمال,پشه,عرق, ساعت 13:32 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ الْأَغْنِيَاءِ لِلْفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِنْدَ اللَّهِ- وَ أَحْسَنُ مِنْهُ تِيهُ الْفُقَرَاءِ عَلَى الْأَغْنِيَاءِ- اتِّكَالًا عَلَى اللَّهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: چه نيکو است فروتنی توانگران برابر مستمندان، برای به دست آوردن پاداش الهی، و نيکوتر از آن خويشتنداری مستمندان برابر توانگران برای توکّل به خداوند است.
 
(اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی)
 
 
 
 
 


وَ قَالَ ع: مَا اسْتَوْدَعَ اللَّهُ امْرَأً عَقْلًا إِلَّا اسْتَنْقَذَهُ بِهِ يَوْماً مَا

 

و درود خدا بر او، فرمود: خدا عقل را به انسانی نداد جز آن که روزی او را با کمک عقل نجات بخشيد.
(علمی، معنوی) 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْعَيْنُ حَقٌّ وَ الرُّقَى حَقٌّ وَ السِّحْرُ حَقٌّ- وَ الْفَأْلُ حَقٌّ وَ الطِّيَرَةُ لَيْسَتْ بِحَقٍّ- وَ الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ- وَ الطِّيبُ نُشْرَةٌ وَ الْعَسَلُ نُشْرَةٌ- وَ الرُّكُوبُ نُشْرَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ نُشْرَةٌ


 و درود خدا بر او، فرمود: چشم زخم حقيقت دارد، استفاده از نيروهای مرموز طبيعت حقيقت دارد، سحر و جادو وجود دارد، و فال نيک راست است، و رويداد بد را بد شگون دانستن، درست نيست، بوی خوش درمان و نشاط آور، عسل درمان کننده و نشاط آور، سواری بهبودی آور، و نگاه به سبزه زار درمان کننده و نشاط آور است
 
 
(علمی، اعتقادی)
 
 
 
 
 


وَ قَالَ ع: مُقَارَبَةُ النَّاسِ فِي أَخْلَاقِهِمْ أَمْنٌ مِنْ غَوَائِلِهِمْ
 

و درود خدا بر او، فرمود: هماهنگی در اخلاق و رسوم مردم، ايمن ماندن از دشمنی و کينه‌های آنان است.
(اخلاقی، اجتماعی) 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ

 و درود خدا بر او، فرمود: بسا سخن که از حمله مسلّحانه کارگرتر است.
 
(علمی، سياسی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع كُلُّ مُقْتَصَرٍ عَلَيْهِ كَافٍ

 

و درود خدا بر او، فرمود: هر مقدار که قناعت کنی کافی است.
(اقتصادی، اخلاقی) 

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 1 خرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,اقتصادی,علمی,سخن,حمله مسلحانه,قناعت,مال,پول,دنیا, ساعت 16:48 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الرُّكُونُ إِلَى الدُّنْيَا مَعَ مَا تُعَايِنُ مِنْهَا جَهْلٌ- وَ التَّقْصِيرُ فِي حُسْنِ الْعَمَلِ- إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَيْهِ غَبْنٌ- وَ الطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الِاخْتِبَارِ لَهُ عَجْزٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: به دنيا آرامش يافتن در حالی که ناپايداری آن مشاهده می‌گردد، از نادانی است، و کوتاهی در اعمال نيکو با وجود يقين به پاداش آن، زيانکاری است، و قبل از آزمودن اشخاص، اطمينان پيدا کردن از عجز و ناتوانی است.
 
(اخلاقی، تربيتی)
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع مِنْ هَوَانِ الدُّنْيَا عَلَى اللَّهِ أَنَّهُ لَا يُعْصَى إِلَّا فِيهَا- وَ لَا يُنَالُ مَا عِنْدَهُ إِلَّا بِتَرْكِهَا

 

 و درود خدا بر او، فرمود: از خواری دنيا نزد خدا همان بس که جز در دنيا، نافرمانی خدا نکنند، و جز با رها کردن دنيا به پاداش الهی نتوان رسيد.
(علمی، معنوی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ- يَا جَابِرُ قِوَامُ الدِّينِ وَ الدُّنْيَا بِأَرْبَعَةٍ- عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ- وَ جَاهِلٍ لَا يَسْتَنْكِفُ أَنْ يَتَعَلَّمَ- وَ جَوَادٍ لَا يَبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ- وَ فَقِيرٍ لَا يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ- فَإِذَا ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ- اسْتَنْكَفَ الْجَاهِلُ أَنْ يَتَعَلَّمَ- وَ إِذَا بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَعْرُوفِهِ- بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ- يَا جَابِرُ مَنْ كَثُرَتْ نِعَمُ اللَّهِ عَلَيْهِ- كَثُرَتْ حَوَائِجُ النَّاسِ إِلَيْهِ- فَمَنْ قَامَ لِلَّهِ فِيهَا بِمَا يَجِبُ فِيهَا عَرَّضَهَا لِلدَّوَامِ وَ الْبَقَاءِ وَ مَنْ لَمْ يَقُمْ فِيهَا بِمَا يَجِبُ عَرَّضَهَا لِلزَّوَالِ وَ الْفَنَاءِ

 و درود خدا بر او، فرمود: (به جابر بن عبد اللَّه انصاری فرمود) ای جابر استواری دين و دنيا به چهار چيز است: عالمی که به علم خود عمل کند، و جاهلی که از آموختن سرباز نزند، و بخشنده‌ای که در بخشش بخل نورزد، و فقيری که آخرت خود را به دنيا نفروشد. پس هر گاه عالم علم خود را تباه کند، نادان به آموختن روی نياورد، هر گاه بی‌نياز در بخشش بخل ورزد، تهيدست آخرت خويش را به دنيا فروشد. ای جابر کسی که نعمت‌های فراوان خدا به او روی کرد، نيازهای فراوان مردم نيز به او روی آورد، پس اگر صاحب نعمتی حقوق واجب الهی را بپردازد، خداوند نعمت‌ها را بر او جاودانه سازد، و آن کس که حقوق واجب الهی در نعمت‌ها را نپردازد، خداوند، آن را به زوال و نابودی کشاند.
 
(علمی، اخلاقی، اقتصادی)
 
 
 
 
 
وَ رَوَى ابْنُ جَرِيرٍ الطَّبَرِيُّ فِي تَارِيخِهِ: عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى الْفَقِيهِ- وَ كَانَ مِمَّنْ خَرَجَ لِقِتَالِ الْحَجَّاجِ مَعَ ابْنِ الْأَشْعَثِ- أَنَّهُ قَالَ فِيمَا كَانَ يَحُضُّ بِهِ النَّاسَ عَلَى الْجِهَادِ- إِنِّي سَمِعْتُ عَلِيّاً رَفَعَ اللَّهُ دَرَجَتَهُ فِي الصَّالِحِينَ- وَ أَثَابَهُ ثَوَابَ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّيقِينَ- يَقُولُ يَوْمَ لَقِينَا أَهْلَ الشَّامِ- أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ- إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً يُعْمَلُ بِهِ- وَ مُنْكَراً يُدْعَى إِلَيْهِ- فَأَنْكَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ- وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ- وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ- وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِالسَّيْفِ- لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَ كَلِمَةُ الظَّالِمِينَ هِيَ السُّفْلَى- فَذَلِكَ الَّذِي أَصَابَ سَبِيلَ الْهُدَى- وَ قَامَ عَلَى الطَّرِيقِ وَ نَوَّرَ فِي قَلْبِهِ الْيَقِينُ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: (ابن جرير طبری در تاريخ خود از عبد الرحمن بن ابی ليلی فقيه نقل کرد، که برای مبارزه با حجّاج به کمک ابن اشعث برخاست، برای تشويق مردم گفت من از علی عليه السّلام «که خداوند درجاتش را در ميان صالحان بالا برد، و ثواب شهيدان و صدّيقان به او عطا فرمايد» در حالی که با شاميان رو برو شديم شنيدم که فرمود) ای مؤمنان» هر کس تجاوزی را بنگرد، و شاهد دعوت به منکری باشد، و در دل آن را انکار کند خود را از آلودگی سالم داشته است، و هر کس با زبان آن را انکار کند پاداش آن داده خواهد شد، و از اوّلی برتر است، و آن کس که با شمشير به انکار بر خيزد تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد، او را رستگاری را يافته و نور يقين در دلش تابيده.
(اخلاقی، اجتماعی، سياسی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْغِنَى الْأَكْبَرُ الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ

 و درود خدا بر او، فرمود: برترين بی‌نيازی و دارايی، نوميدی است از آنچه در دست مردم است.
 
(اخلاق اجتماعی)
 
 
 
 
 
 


وَ قَالَ ع الْأَقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ- وَ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ- وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ- سَائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ وَ مُجِيبُهُمْ مُتَكَلِّفٌ- يَكَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْياً- يَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْيِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ- وَ يَكَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً تَنْكَؤُهُ اللَّحْظَةُ- وَ تَسْتَحِيلُهُ الْكَلِمَةُ الْوَاحِدَةُ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: گفتارها نگهداری می‌شود، و نهان‌ها آشکار، و هر کسی در گرو اعمال خويش است، و مردم گرفتار کمبودها و آفت‌هايند جز آن را که خدا نگهدارد، در خواست کنندگانشان مردم آزار، و پاسخگويان به زحمت و رنج دچارند، و آن کس که در انديشه از همه برتر است با اندک خشنودی يا خشمی از رأی خود باز می‌گردد. و آن کس که از همه استوارتر است از نيم نگاهی ناراحت شود يا کلمه‌ای او را دگرگون سازد.
(سياسی، علمی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ- سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً- فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ- وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ شَبِيهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ

 و درود خدا بر او، فرمود: (شخصی مسئله پيچيده‌ای سؤال کرد، فرمود) برای فهميدن بپرس، نه برای آزار دادن، که نادان آموزش گيرنده، همانند داناست، و همانا دانای بی‌انصاف چون نادان بهانه جو است.
 
(علمی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ- وَ قَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ فِي شَيْ‏ءٍ لَمْ يُوَافِقْ رَأْيَهُ- لَكَ أَنْ تُشِيرَ عَلَيَّ وَ أَرَى فَإِنْ عَصَيْتُكَ فَأَطِعْنِي

 

 و درود خدا بر او، فرمود: (عبد اللّه بن عباس در مسئله‌ای نظر داد که امام آن را قبول نداشت و فرمود) بر تو است که رأی خود را به من بگويی، و من بايد پيرامون آن بينديشم،
آنگاه اگر خلاف نظر تو فرمان دادم بايد اطاعت کنی.
(سياسی، اجتماعی)

 

 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 26 فروردين 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اجتماعی,پند سیاسی,علمی,سوال پیچیده,نادان,دانا,عبدالله بن عباس,اطاعت, ساعت 15:3 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ- فَإِنَّ الشَّرَّ لَا يَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ

 و درود خدا بر او، فرمود: سنگ را از همان جايی که دشمن پرت کرده، باز گردانيد، که شر را جز شر پاسخی نيست.
 (سياسی، اخلاقی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع لِكَاتِبِهِ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي رَافِعٍ- أَلِقْ دَوَاتَكَ وَ أَطِلْ جِلْفَةَ قَلَمِكَ- وَ فَرِّجْ بَيْنَ السُّطُورِ وَ قَرْمِطْ بَيْنَ الْحُرُوفِ- فَإِنَّ ذَلِكَ أَجْدَرُ بِصَبَاحَةِ الْخَطِّ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: (به نويسنده خود عبيد اللّه بن ابی رافع دستور داد) در دوات، ليقه بينداز، نوک قلم را بلند گير، ميان سطرها فاصله بگذار، و حروف را نزديک به يکديگر بنويس، که اين شيوه برای زيبايی خط بهتر است.
(علمی، هنری)

 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَسَافَةِ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ- فَقَالَ ع مَسِيرَةُ يَوْمٍ لِلشَّمْسِ

 و درود خدا بر او، فرمود: (از فاصله ميان مشرق و مغرب پرسيدند، فرمود:) به اندازه يک روز رفتن خورشيد.

(علمی)

 

 

 

وَ قَالَ ع أَصْدِقَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ وَ أَعْدَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ

- فَأَصْدِقَاؤُكَ صَدِيقُكَ- وَ صَدِيقُ صَدِيقِكَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّكَ- وَ أَعْدَاؤُكَ عَدُوُّكَ- وَ عَدُوُّ صَدِيقِكَ وَ صَدِيقُ عَدُوِّكَ

 و درود خدا بر او، فرمود: دوستان تو سه گروهند، و دشمنان تو نيز سه دسته‌اند، امّا دوستانت: دوست تو و دوست دوست تو، و دشمن دشمن تو است، و امّا دشمنانت، پس دشمن تو، و دشمن دوست تو، و دوست دشمن تو است.

(اخلاقی اجتماعی، سياسی)

 

 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 13 فروردين 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی اجتماعی,پند سیاسی,علمی,مشرق,مغرب,خورشید,دوست,دشمن, ساعت 19:10 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع جَاهِلُكُمْ مُزْدَادٌ وَ عَالِمُكُمْ مُسَوِّفٌ

و درود خدا بر او، فرمود: جاهلان شما پر تلاش، و آگاهان شما تن پرور و کوتاهی ورزند.
(اجتماعی، سياسی) 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ

 

و درود خدا بر او، فرمود: دانش، راه عذر تراشی بهانه جويان را بسته است.
(علمی، اخلاقی) 

 

 

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 7 فروردين 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,اجتماعی,علمی,جاهل,آگاهان,تن پرور,دانش, ساعت 15:12 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لِابْنِهِ الْحَسَنِ- ع لَا تَدْعُوَنَّ إِلَى مُبَارَزَةٍ وَ إِنْ دُعِيتَ إِلَيْهَا فَأَجِبْ- فَإِنَّ الدَّاعِيَ إِلَيْهَا بَاغٍ وَ الْبَاغِيَ مَصْرُوعٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: (به فرزندش امام مجتبی عليه السّلام فرمود) کسی را به پيکار دعوت نکن، اما اگر تو را به نبرد خواندند بپذير، زيرا آغازگر پيکار تجاوزکار، و تجاوزکار شکست خورده است.
 (اخلاق اجتماعی، سياسی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ- الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ- فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً
لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا- وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا- وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ يَعْرِضُ لَهَا

 

و درود خدا بر او، فرمود: برخی از نيکوترين خلق و خوی زنان، زشت‌ترين اخلاق مردان است، مانند، تکبّر، ترس، بخل، هر گاه زنی متکبّر باشد، بيگانه را به حريم خود راه نمی‌دهد، و اگر بخيل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ می‌کند، و چون ترسان باشد از هر چيزی که به آبروی او زيان رساند فاصله می‌گيرد.
(اخلاقی، علمی) 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع فِي تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ

 و درود خدا بر او، فرمود: در دگرگونی روزگار، گوهر شخصيّت مردان شناخته می‌شود.
 (اخلاقی، علمی)
 
 
 
 

وَ قَالَ ع حَسَدُ الصَّدِيقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّةِ
 
و درود خدا بر او، فرمود: حسادت بر دوست، از آفات دوستی است.
(اخلاقی، اجتماعی) 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 1 اسفند 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,علمی,روزگار,گوهر شخصیت,حسادت,آفت دوستی, ساعت 14:37 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ- فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَةِ

 و درود خدا بر او، فرمود: اين دل‌ها همانند تن‌ها خسته می‌شوند، برای نشاط آن به سخنان تازه حکيمانه روی بياوريد.
 (اخلاقی، علمی)
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع لَمَّا سَمِعَ قَوْلَ الْخَوَارِجِ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ- كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: (وقتی شنيد که خوارج می‌گويند، حکومت فقط از آن خداست.) سخن حقّی است که از آن اراده باطل دارند.
(اعتقادی، سياسی)

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 21 بهمن 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,علمی,دل,تن,خسته,سخنان حکیمانه,خوارج,حکومت,خدا,سخن حق,اراده باطل, ساعت 14:47 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع كَمْ مِنْ أَكْلَةٍ مَنَعَتْ أَكَلَاتٍ

و درود خدا بر او، فرمود: بسا لقمه‌ای گلوگير که از لقمه‌های فراوانی محروم می‌کند.
 (اخلاقی، اجتماعی) 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا
 
 و درود خدا بر او، فرمود: مردم دشمن چيزهايی هستند که نمی‌دانند.
(اخلاقی، علمی)

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 7 بهمن 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,علمی,لقمه گلوگیر,مردم,دشمن,نادانی, ساعت 17:26 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

   وَ قَالَ ع سُوسُوا إِيمَانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ- وَ ادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاءِ 

 و درود خدا بر او، فرمود: ايمان خود را با صدقه دادن، و اموالتان را با زکات دادن نگاه‌داريد، و امواج بلا را با دعا از خود برانيد .
(اخلاقی، اقتصادی)

 

 
  
 
 
 

وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ ع لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ النَّخَعِيِّ- قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ- أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع- فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ- ثُمَّ قَالَ يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ- إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا- فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ‏   

- النَّاسُ ثَلَاثَةٌ- فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ- وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ- لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ- يَا كُمَيْلُ الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ- الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ- وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ- وَ صَنِيعُ الْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ- يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ- بِهِ يَكْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ- وَ جَمِيلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ- وَ الْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ الْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ- يَا كُمَيْلُ هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ- وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ- أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ- هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً- بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ- مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا- وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ- أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ- يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ- أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ- أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ- أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَارِ

 

 - لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْ‏ءٍ- أَقْرَبُ شَيْ‏ءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ- كَذَلِكَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ- اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ- إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً- لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ- وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً- وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً- يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ- وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ- هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ- وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ- وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ- وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى- أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ- آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ- انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ  

و درود خدا بر او، فرمود: (کميل بن زياد می‌گويد: امام دست مرا گرفت، و به سوی قبرستان کوفه برد، آنگاه آه پردردی کشيد و فرمود) ای کميل بن زياد اين قلب‌ها بسان ظرفهايی هستند، که بهترين آنها، فراگيرترين آنهاست، پس آنچه را می‌گويم نگاه‌دار: 
  1- اقسام مردم (مردم شناسی   

مردم سه دسته‌اند، دانشمند الهی، و آموزنده‌ای بر راه رستگاری، و پشّه‌های دست خوش باد و طوفان و هميشه سرگردان، که به دنبال هر سر و صدايی می‌روند، و با وزش هر بادی حرکت می‌کنند، نه از روشنايی دانش نور گرفتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند.  

2- ارزش‌های والای دانش  

ای کميل: دانش بهتر از مال است، زيرا علم، نگهبان تو است، و مال را تو بايد نگهبان باشی مال با بخشش کاستی پذيرد امّا علم با بخشش فزونی گيرد، و مقام و شخصيّتی که با مال به دست آمده با نابودی مال، نابود می‌گردد. ای کميل بن زياد شناخت علم راستين (علم الهی) آيينی است که با آن پاداش داده می‌شود، و انسان در دوران زندگی با آن خدا را اطاعت می‌کند، و پس از مرگ، نام نيکو به يادگار گذارد. دانش فرمانروا، و مال فرمانبر است.  

3- ارزش دانشمندان   

ای کميل ثروت اندوزان بی تقوا مرده گرچه به ظاهر زنده‌اند، امّا دانشمندان، تا دنيا برقرار است زنده‌اند، بدن‌هايشان گرچه در زمين پنهان امّا ياد آنان در دل‌ها هميشه زنده است.   

4- اقسام دانش پژوهان  

بدان که در اينجا (اشاره به سينه مبارک کرد) دانش فراوانی انباشته است، ای کاش کسانی را می‌يافتم که می‌توانستند آن را بياموزند آری تيز هوشانی می‌يابم امّا مورد اعتماد نمی‌باشند، دين را وسيله دنيا قرار داده، و با نعمت‌های خدا بر بندگان، و با برهان‌های الهی بر دوستان خدا فخر می‌فروشند. يا گروهی که تسليم حاملان حق می‌باشند امّا ژرف انديشی لازم را در شناخت حقيقت ندارند، که با اوّلين شبهه‌ای، شک و ترديد در دلشان ريشه می‌زند پس نه آنها، و نه اينها، سزاوار آموختن دانش‌های فراوان من نمی‌باشند. يا فرد ديگری که سخت در پی لذّت بوده، و اختيار خود را به شهوت داده است، يا آن که در ثروت اندوزی حرص می‌ورزد، هيچ کدام از آنان نمی‌توانند از دين پاسداری کنند، و بيشتر به چهارپايان چرنده شباهت دارند، و چنين است که دانش با مرگ دارندگان دانش می‌ميرد.  

5- ويژگی‌های رهبران الهی  

آری خداوند زمين هيچ گاه از حجّت الهی خالی نيست، که برای خدا با برهان روشن قيام کند، يا آشکار و شناخته شده، يا بيمناک و پنهان، تا حجّت خدا باطل نشود، و نشانه‌هايشان از ميان نرود. تعدادشان چقدر و در کجا هستند به خدا سوگند که تعدادشان اندک ولی نزد خدا بزرگ مقدارند، که خدا به وسيله آنان حجّت‌ها و نشانه‌های خود را نگاه می‌دارد، تا به کسانی که همانندشان هستند بسپارد، و در دل‌های آنان بکارد، آنان که دانش، نور حقيقت بينی را بر قلبشان تابيده، و روح يقين را دريافته‌اند، که آنچه را خوشگذاران‌ها دشوار می‌شمارند، آسان گرفتند، و با آنچه که ناآگاهان از آن هراس داشتند أنس گرفتند. در دنيا با بدن‌هايی زندگی می‌کنند، که ارواحشان به جهان بالا پيوند خورده است، آنان جانشينان خدا در زمين، و دعوت کنندگان مردم به دين خدايند. آه، آه، چه سخت اشتياق ديدارشان را دارم کميل هر گاه خواستی باز گرد. 
(علمی، اخلاقی، اعتقادی) 

 

 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا- وَ السَّمُّ النَّاقِعُ فِي جَوْفِهَا- يَهْوِي إِلَيْهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ وَ يَحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ

 و درود خدا بر او، فرمود: دنيای حرام چون مار سمّی است، پوست آن نرم ولی سمّ کشنده در درون دارد، نادان فريب خورده به آن می‌گرايد، و هوشمند عاقل از آن دوری گزيند. 
(اخلاقی، تربيتی)
 
 
 

وَ سُئِلَ ع عَنْ قُرَيْشٍ فَقَالَ- أَمَّا بَنُو مَخْزُومٍ‏
فَرَيْحَانَةُ قُرَيْشٍ- نُحِبُّ حَدِيثَ رِجَالِهِمْ وَ النِّكَاحَ فِي نِسَائِهِمْ- وَ أَمَّا بَنُو عَبْدِ شَمْسٍ فَأَبْعَدُهَا رَأْياً- وَ أَمْنَعُهَا لِمَا وَرَاءَ ظُهُورِهَا- وَ أَمَّا نَحْنُ فَأَبْذَلُ لِمَا فِي أَيْدِينَا- وَ أَسْمَحُ عِنْدَ الْمَوْتِ بِنُفُوسِنَا- وَ هُمْ أَكْثَرُ وَ أَمْكَرُ وَ أَنْكَرُ- وَ نَحْنُ أَفْصَحُ وَ أَنْصَحُ وَ أَصْبَحُ
 
و درود خدا بر او، فرمود: (از قريش پرسيدند) امّا بنی مخزوم، گل خوشبوی قريشند، و که شنيدن سخن مردانشان، و ازدواج با زنانشان را دوست داريم، امّا بنی عبد شمس دورانديش‌تر، و در حمايت مال و فرزندان توانمندترند که به همين جهت بد انديش‌تر و بخيل‌تر می‌باشند، و امّا ما (بنی هاشم) آنچه را در دست داريم بخشنده‌تر، و برای جانبازی در راه دين سخاوتمندريم. آنها شمارشان بيشتر امّا فريب کارتر و زشت روی‌ترند، و ما گوياتر و خيرخواه‌تر و خوش‌روی تريم.
(علمی، اجتماعی، تاريخی) 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَا يَتْرُكُ النَّاسُ شَيْئاً مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْيَاهُمْ- إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ

 و درود خدا بر او، فرمود: مردم برای اصلاح دنيا چيزی از دين را ترک نمی‌گويند، جز آن که خدا آنان را به چيزی زيانبارتر دچار خواهد ساخت.
 
(اخلاقی، اعتقادی)
 
 
 
 

وَ قَالَ ع رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لَا يَنْفَعُهُ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: چه بسا دانشمندی که جهلش او را از پای در آورد و دانش او همراهش باشد امّا سودی به حال او نداشته باشد.
(اخلاقی، علمی)

 

 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 3 دی 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اعتقادی,علمی,اصلاح دنیا,دین,دانشمند,جهل, ساعت 19:32 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُقَرَّبُ فِيهِ إِلَّا الْمَاحِلُ- وَ لَا يُظَرَّفُ فِيهِ إِلَّا الْفَاجِرُ- وَ لَا يُضَعَّفُ فِيهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ- يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِيهِ غُرْماً وَ صِلَةَ الرَّحِمِ‏مَنّاً- وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ- فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ- وَ إِمَارَةِ الصِّبْيَانِ وَ تَدْبِيرِ الْخِصْيَانِ

 و درود خدا بر او، فرمود: روزگاری بر مردم خواهد آمد که محترم نشمارند جز سخن چين را، و خوششان نيايد جز از بدکار هرزه، و ناتوان نگردد جز عادل. در آن روزگار کمک به نيازمندان خسارت، و پيوند با خويشاوندان منّت گذاری، و عبادت نوعی برتری طلبی بر مردم است، در آن زمان حکومت با مشورت زنان، و فرماندهی خردسالان، و برتری خواجگان اداره می‌گردد.
 (سياسی، علمی، تاريخی)
 
 
 

وَ رُئِيَ عَلَيْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ- فَقَالَ يَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ- وَ يَقْتَدِي بِهِ الْمُؤْمِنُونَ إِنَّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ- وَ سَبِيلَانِ مُخْتَلِفَانِ- فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْيَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا- وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَاشٍ بَيْنَهُمَا- كُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ- وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ

 

و درود خدا بر او، فرمود: (پيراهن و صله داری بر اندام امام بود شخصی پرسيد چرا پيراهن وصله دار می‌پوشی) دل با آن فروتن، و نفس رام می‌شود، و مؤمنان از آن سر مشق می‌گيرند. دنيای (حرام) و آخرت، دو دشمن متفاوت، و دو راه جدای از يکديگرند، پس کسی که دنيا پرست باشد و به آن عشق ورزد، به آخرت کينه ورزد و با آن دشمنی خواهد کرد. و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند، و رونده به سوی آن دو، هر گاه به يکی نزديک شود از ديگری دور می‌گردد، و آن دو همواره به يکديگر زيان رسانند.
(اخلاقی) 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع أَوْضَعُ الْعِلْمِ مَا وُقِفَ عَلَى اللِّسَانِ- وَ أَرْفَعُهُ مَا ظَهَرَ فِي الْجَوَارِحِ وَ الْأَرْكَانِ

 و درود خدا بر او، فرمود: بی‌ارزش‌ترين دانش، دانشی است که بر سر زبان است، و برترين علم، علمی است که در اعضا و جوارح آشکار است.
 
(علمی، تربيتی)
 
 


وَ قَالَ ع لَا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ- لِأَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ- وَ لَكِنْ مَنِ‏اسْتَعَاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ- فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ- وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ- وَ مَعْنَى ذَلِكَ أَنَّهُ يَخْتَبِرُهُمْ- بِالْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ لِيَتَبَيَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ- وَ الرَّاضِيَ بِقِسْمِهِ- وَ إِنْ كَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ- وَ لَكِنْ لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَّتِي بِهَا يُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ- لِأَنَّ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ الذُّكُورَ وَ يَكْرَهُ الْإِنَاثَ- وَ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ تَثْمِيرَ الْمَالِ وَ يَكْرَهُ انْثِلَامَ الْحَالِ قال الرضي- و هذا من غريب ما سمع منه في التفسير

 

 و درود خدا بر او، فرمود: فردی از شما نگويد: خدايا از فتنه به تو پناه می‌برم، زيرا کسی نيست که در فتنه‌ای نباشد، لکن آن که می‌خواهد به خدا پناه برد، از آزمايش‌های گمراه کننده پناه ببرد، همانا خدای سبحان می‌فرمايد: «بدانيد که اموال و فرزندان شما فتنه شمايند» معنی اين آيه آن است که خدا انسان‌ها را با اموال و فرزندانشان می‌آزمايد، تا آن کس که از روزی خود ناخشنود، و آن که خرسند است، شناخته شوند، گر چه خداوند به احوالاتشان از خودشان آگاه‌تر است، تا کرداری که استحقاق پاداش يا کيفر دارد آشکار نمايد، چه آن که بعضی مردم فرزند پسر را دوست دارند و فرزند دختر را نمی‌پسندند، و بعضی ديگر فراوانی اموال را دوست دارند و از کاهش سرمايه نگرانند.
(اخلاقی، اجتماعی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع بَقِيَّةُ السَّيْفِ أَبْقَى عَدَداً وَ أَكْثَرُ وَلَداً

 و درود خدا بر او، فرمود: باقی ماندگان شمشير و جنگ، شماره شان با دوام‌تر، و فرزندانشان بيشتر است.
(سياسی، نظامی)
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع مَنْ تَرَكَ قَوْلَ لَا أَدْرِي أُصِيبَتْ مَقَاتِلُهُ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: کسی که از گفتن «نمی‌دانم» روی گردان است، به هلاکت و نابودی می‌رسد.
(علمی، اخلاقی)

 

 

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 21 آذر 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,نظامی,علمی,باقی ماندگان جنگ,فرزندان جنگ,ندانستن,هلاکت,نابودی, ساعت 13:49 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 َ قَالَ ع الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ- فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ

و درود خدا بر او، فرمود: حکمت گمشده مؤمن است، حکمت را فراگير هر چند از منافقان باشد.
(علمی، معنوی) 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ قال الرضي- و هي الكلمة التي لا تصاب لها قيمة- و لا توزن بها حكمة و لا تقرن إليها كلمة 
 و درود خدا بر او، فرمود: ارزش هر کس به مقدار دانايی و تخصّص اوست. 
(اين از کلماتی است که قيمتی برای آن تصوّر نمی‌شود، و هيچ حکمتی هم سنگ آن نبوده و هيچ سخنی، والايی آن را ندارد)
(اخلاقی، معنوی)
+ نوشته شده در سه شنبه 19 آذر 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,معنوی,علمی,حکمت,گمشده مومن,منافق,ارزش انسان,دانایی,تخصص, ساعت 14:36 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ ع لِلسَّائِلِ الشَّامِيِّ لَمَّا سَأَلَهُ- أَ كَانَ مَسِيرُنَا إِلَى الشَّامِ بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ وَ قَدَرٍ- بَعْدَ كَلَامٍ طَوِيلٍ هَذَا مُخْتَارُهُ- وَيْحَكَ لَعَلَّكَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لَازِماً وَ قَدَراً حَاتِماً- لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ- وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِيدُ- إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِيراً- وَ كَلَّفَ يَسِيراً وَ لَمْ يُكَلِّفْ عَسِيراً- وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِيلِ كَثِيراً وَ لَمْ يُعْصَ مَغْلُوباً- وَ لَمْ يُطَعْ مُكْرِهاً وَ لَمْ يُرْسِلِ الْأَنْبِيَاءَ لَعِباً- وَ لَمْ يُنْزِلِ الْكُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً- وَ لَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا- ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ

 
و در جواب مردی شامی فرمود: (مرد شامی پرسيد آيا رفتن ما به شام، به قضا و قدر الهی است امام با کلمات طولانی پاسخ او را داد که برخی از آن را برگزيديم) وای بر تو شايد قضاء لازم، و قدر حتمی را گمان کرده‌ای اگر چنين بود، پاداش و کيفر، بشارت و تهديد الهی، بيهوده بود خداوند سبحان بندگان خود را فرمان داد در حالی که اختيار دارند، و نهی فرمود تا بترسند، احکام آسانی را واجب کرد، و چيز دشواری را تکليف نفرمود، و پاداش اعمال اندک را فراوان قرار داد، با نافرمانی بندگان مغلوب نخواهد شد، و با اکراه و اجبار اطاعت نمی‌شود، و پيامبران را به شوخی نفرستاد، و فرو فرستادن کتب آسمانی برای بندگان بيهوده نبود، و آسمان و زمين و آنچه را در ميانشان است بی‌هدف نيافريد. اين پندار کسانی است که کافر شدند و وای از آتشی که بر کافران است.
(اعتقادی)
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع خُذِ الْحِكْمَةَ أَنَّى كَانَتْ- فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكُونُ فِي صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِهِ- حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِي صَدْرِ الْمُؤْمِنِ:
 
 و درود خدا بر او، فرمود: حکمت را هر کجا که باشد، فراگير، گاهی حکمت در سينه منافق است و بی‌تابی کند تا بيرون آمده و با همدمانش در سينه مؤمن آرام گيرد.
(علمی، معنوی)

 

 

 

 
+ نوشته شده در یک شنبه 17 آذر 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اعتقادی,علمی,معنوی,قضا,قدر الهی,پیامبران,حکمت, ساعت 16:10 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا

و درود خدا بر او، فرمود: حوادث اگر همانند يکديگر بودند، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابی می‌کنند. 
(اخلاقی، علمی، سياسی) 
 
 
 
 
 
 
وَ مِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ حَمْزَةَ الضَّبَائِيِّ- عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِيَةَ- وَ مَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع- وَ قَالَ فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُهُ فِي بَعْضِ مَوَاقِفِهِ- وَ قَدْ أَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِي مِحْرَابِهِ- قَابِضٌ عَلَى لِحْيَتِهِ يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ- وَ يَبْكِي بُكَاءَ الْحَزِينِ وَ يَقُولُ- يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّي أَ بِي تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ- لَا حَانَ حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّي غَيْرِي لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ- قَدْ طَلَّقْتُكِ‏ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا- فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ- آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ- وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ


 و درود خدا بر او، فرمود: (ضرار بن ضمره ضبايی از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد. معاويه از او خواست از حالات امام بگويد، گفت علی عليه السّلام را در حالی ديدم که شب، پرده‌های خود را افکنده بود، و او در محراب ايستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزيده به خود می‌پيچيد، و محزون می‌گريست و می‌گفت) ای دنيا ای دنيای حرام از من دور شو، آيا برای من خودنمايی می‌کنی يا شيفته من شده‌ای تا روزی در دل من جای گيری هرگز مبادا غير مرا بفريب، که مرا در تو هيچ نيازی نيست، تو را سه طلاقه کرده‌ام، تا باز گشتی نباشد، دوران زندگانی تو کوتاه، ارزش تو اندک، و آرزوی تو پست است. آه از توشه اندک، و درازی راه، و دوری منزل، و عظمت روز قيامت
(اخلاقی)

 

 

 

 

 
+ نوشته شده در شنبه 16 آذر 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,علمی,حوادث,شام,معاویه,دنیا پرستی, ساعت 15:25 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ- وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ

و درود خدا بر او، فرمود: از ويژگی‌های انسان در شگفتی مانيد، که:
با پاره‌ای «پی» می‌نگرد، و با «گوشت» سخن می‌گويد، و با «استخوان» می‌شنود،
و از «شکافی» نفس می‌کشد.
(علمی، فيزيولوژی انسانی) 
 




وَ قَالَ ع إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: چون دنيا به کسی روی آورد، نيکی‌های ديگران را به او عاريت دهد،
و چون از او روی برگرداند خوبی‌های او را نيز بربايد.
(اجتماعی، سياسی)


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لِزِيَادِ ابْنِ أَبِيهِ - وَ قَدِ اسْتَخْلَفَهُ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَلَى فَارِسَ وَ أَعْمَالِهَا

- فِي كَلَامٍ طَوِيلٍ كَانَ بَيْنَهُمَا نَهَاهُ فِيهِ عَنْ تَقَدُّمِ الْخَرَاجِ - . اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ وَ احْذَرِ الْعَسْفَ وَ الْحَيْفَ

- فَإِنَّ الْعَسْفَ يَعُودُ بِالْجَلَاءِ وَ الْحَيْفَ يَدْعُو إِلَى السَّيْفِ


 و درود خدا بر او، فرمود: چون زياد بن ابيه را به جای عبد اللَّه بن عباس،
به فارس و شهرهای پيرامون آن حکومت داد، او را در دستور العمل طولانی از گرفتن ماليات تا به هنگام نهی فرمود)
عدالت را بگستران، و از ستمکاری پرهيز کن،
که ستم رعيّت را به آوارگی کشاند، و بيدادگری به مبارزه و شمشير می‌انجامد.
(سياسی، نظامی)
 




وَ قَالَ ع: مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ يَتَعَلَّمُوا - حَتَّى أَخَذَ عَلَى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ يُعَلِّمُوا

 و درود خدا بر او، فرمود: خدا از مردم نادان عهد نگرفت که بياموزند،
تا آن که از دانايان عهد گرفت که آموزش دهند.
(علمی، اعتقادی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: إِنَّ لِبَنِي أُمَيَّةَ مِرْوَداً يَجْرُونَ فِيهِ - وَ لَوْ قَدِ اخْتَلَفُوا فِيمَا بَيْنَهُمْ

- ثُمَّ كَادَتْهُمُ الضِّبَاعُ لَغَلَبَتْهُمْ قال الرضي

- و المرود هنا مفعل من الإرواد و هو الإمهال و الإظهار و هذا من أفصح الكلام و أغربه

- فكأنه ع شبه المهلة التي هم فيها بالمضمار

- الذي يجرون فيه إلى الغاية - فإذا بلغوا منقطعها انتقض نظامهم بعدها


و درود خدا بر او، فرمود: بنی اميّه راه ملتی است که در آن می‌تازند،
پس آنگاه که ميانشان اختلاف افتد کفتارها بر آنان دهان گشايند و بر آنان پيروز شوند. 
می‌گويم: «مرود» بر وزن «منبر» از مادّه «ارواد» به معنای مهلت است
و اين از فصيح ترين و زيباترين کلام است،
گوئی امام عليه السّلام مهلت کوتاه بنی اميّه در حکومت را به ميدان مسابقه تشبيه کرده
که مسابقه دهندگان به ترتيب در يک مسير مشخّص به سوی يک هدف به پيش می‌روند
و آنگاه که به هدف رسيدند نظم آنها درهم شکسته می‌شود).
 
(تاريخی، اجتماعی، سياسی) 
 
 

وَ قَالَ ع: الْعَيْنُ وِكَاءُ السَّهِ قال الرضي - و هذه من الاستعارات العجيبة
- كأنه يشبه السه بالوعاء و العين بالوكاء - فإذا أطلق الوكاء لم ينضبط الوعاء
- و هذا القول في الأشهر الأظهر من كلام النبي ص - و قد رواه قوم لأمير المؤمنين ع
- و ذكر ذلك المبرد في كتاب المقتضب - في باب اللفظ بالحروف
- و قد تكلمنا على هذه الاستعارة - في كتابنا الموسوم بمجازات الآثار النبوية

 و درود خدا بر او، فرمود: چشم، بند ظرف حوادث است. 
می‌گويم: «اين کلام امام عليه السّلام از استعاره‌های شگفت است،
که نشستنگاه را به مشک، و چشم را به سربند آن تشبيه کرد،
و آنگاه که بند گشوده شود آنچه در مشک است بيرون ريزد.
مشهور است که اين سخن از پيامبر صلّی اللّه عليه و آله و سلّم است،
ولی عدّه‌ای آن را از امير المؤمنين عليه السّلام نقل کرده‌اند،
اين حکمت را «مبرّد» در کتاب «مقتضب» در باب لفظ به حروف آورده،
و ما آن را در کتاب خود که «مجازات آثار نبوی» نام دارد آورده‌ايم.
(علمی)


حکمت نهج البلاغه

 و قال ع الْغِنَى وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: فقر و بی نيازی ما پس از عرضه شدن بر خدا آشکار خواهد شد.
(اعتقادی، اقتصادی)
 


 

وَ قَالَ ع: مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ - أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ - وَ لَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَهُ

 و درود خدا بر او، فرمود: فرزند آدم را با فخر فروشی چه کار او که در آغاز نطفه‌ای گنديده،
و در پايان مرداری بد بو است، نه می‌تواند روزی خويشتن را فراهم کند،
و نه مرگ را از خود دور نمايد.
(اعتقادی، علمی)
+ نوشته شده در چهار شنبه 1 آبان 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اعتقادی,اقتصادی,علمی,فقر,بی نیازی,فرزندآدم,فخرفروشی,نطفه,مردار,روزی,مرگ, ساعت 14:8 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْيَوْمِ

 و درود خدا بر او، فرمود: خواب ديدن‌ها چه بسا تصميم‌های روز را نقش بر آب کرده است.
(علمی)
 



وَ قَالَ ع: لَيْسَ بَلَدٌ بِأَحَقَّ بِكَ مِنْ بَلَدٍ خَيْرُ الْبِلَادِ مَا حَمَلَكَ

 و درود خدا بر او، فرمود: هيچ شهری برای تو از شهر ديگر بهتر نيست، بهترين شهرها آن است که پذيرای تو باشد.
(اجتماعی)
+ نوشته شده در یک شنبه 28 مهر 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اجتماعی,علمی,خواب دیدن,بهترین شهر, ساعت 10:49 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: أَوْلَى النَّاسِ بِالْكَرَمِ مَنْ عُرِفَتْ بِهِ الْكِرَامُ

 و درود خدا بر او، فرمود: شايسته‌ترين مردم به بزرگواری آن که بزرگواران را با او بسنجند.
(اجتماعی)
 




وَ قَالَ ع: النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا

 و درود خدا بر او، فرمود: مردم دشمن آنند که نمی‌دانند.
(علمی، اجتماعی)

 

 

 

+ نوشته شده در شنبه 27 مهر 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اجتماعی,علمی,شایسته ترین مردم,بزرگوار,دشمن, ساعت 15:31 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

وَ قَالَ ع: إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ هُمُ الَّذِينَ نَظَرُوا إِلَى بَاطِنِ الدُّنْيَا - إِذَا نَظَرَ النَّاسُ إِلَى ظَاهِرِهَا
- وَ اشْتَغَلُوا بِآجِلِهَا إِذَا اشْتَغَلَ النَّاسُ بِعَاجِلِهَا
- فَأَمَاتُوا مِنْهَا مَا خَشُوا أَنْ يُمِيتَهُمْ - وَ تَرَكُوا مِنْهَا مَا عَلِمُوا أَنَّهُ سَيَتْرُكُهُمْ
- وَ رَأَوُا اسْتِكْثَارَ غَيْرِهِمْ مِنْهَا اسْتِقْلَالًا - وَ دَرَكَهُمْ لَهَا فَوْتاً - أَعْدَاءُ مَا سَالَمَ النَّاسُ وَ سَلْمُ مَا عَادَى النَّاسُ
- بِهِمْ عُلِمَ الْكِتَابُ وَ بِهِ عَلِمُوا - وَ بِهِمْ قَامَ الْكِتَابُ وَ بِهِ قَامُوا
- لَا يَرَوْنَ مَرْجُوّاً فَوْقَ مَا يَرْجُونَ - وَ لَا مَخُوفاً فَوْقَ مَا يَخَافُونَ

 و درود خدا بر او، فرمود: دوستان خدا آنانند که به درون دنيا نگريستند
آنگاه که مردم به ظاهر آن چشم دوختند، و سر گرم آينده دنيا شدند آنگاه که مردم به امور زودگذر دنيا پرداختند.
پس هواهای نفسانی که آنان را از پای در می‌آورد، کشتند،
و آنچه که آنان را به زودی ترک می‌کرد، ترک گفتند، و بهره‌مندی دنيا پرستان را از دنيا،
خوار شمردند، و دست‌يابی آنان را به دنيا زودگذر دانستند. با آنچه مردم آشتی کردند، دشمنی ورزيدند،
و با آنچه دنيا پرستان دشمن شدند آشتی کردند، قرآن به وسيله آنان شناخته می‌شود، و آنان به کتاب خدا آگاهند،
قرآن به وسيله آنان پا بر جاست و آنان به کتاب خدا استوارند،
به بالاتر از آنچه اميدوارند چشم نمی‌دوزند، و غير از آنچه که از آن می‌ترسند هراس ندارند.
(اخلاقی، اجتماعی)
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع: اخْبُرْ تَقْلِهِ قال الرضي - و من الناس من يروي هذا للرسول ص
- و مما يقوي أنه من كلام أمير المؤمنين ع ما حكاه ثعلب عن ابن الأعرابي قال المأمون
- لو لا أن عليا ع قال اخبر تقله - لقلت اقله تخبر

 و درود خدا بر او، فرمود: مردم را بيازمای، تا دشمن گردی. 
می‌گويم: (بعضی اين حکمت را از رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلّم نقل کردند،
و نقل ثعلب از اين اعرابی را تأييد می‌کند که اين کلام از علی عليه السّلام است،
اعرابی از مأمون نقل کرد. اگر علی عليه السّلام نگفته بود «بيازمای تا دشمن گردی»
من می‌گفتم که «دشمن دار تا بيازمايی»
(علمی)

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَعْنَى قَوْلِهِمْ - لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ

- إِنَّا لَا نَمْلِكُ مَعَ اللَّهِ شَيْئاً وَ لَا نَمْلِكُ إِلَّا مَا مَلَّكَنَا - فَمَتَى مَلَّكَنَا مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنَّا كَلَّفَنَا

- وَ مَتَى أَخَذَهُ مِنَّا وَضَعَ تَكْلِيفَهُ عَنَّا


 و درود خدا بر او، فرمود: (از امام معنی لا حول و لا قوّة الا بالله، را پرسيدند. پاسخ داد:)
ما برابر خدا مالک چيزی نيستيم، و مالک چيزی نمی‌شويم جز آنچه او به ما بخشيده است،
پس چون خدا چيزی به ما ببخشد که خود سزاوارتر است، وظايفی نيز بر عهده ما گذاشته،
و چون آن را از ما گرفت تکليف خود را از ما بر داشته است.
 
(علمی، تفسيری)


 
 

وَ قَالَ ع: مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ الْأَغْنِيَاءِ لِلْفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِنْدَ اللَّهِ
- وَ أَحْسَنُ مِنْهُ تِيهُ الْفُقَرَاءِ عَلَى الْأَغْنِيَاءِ - اتِّكَالًا عَلَى اللَّهِ

و درود خدا بر او، فرمود: چه نيکو است فروتنی توانگران برابر مستمندان،
برای به دست آوردن پاداش الهی، و نيکوتر از آن خويشتنداری مستمندان
برابر توانگران برای توکّل به خداوند است.
(اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی) 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْعَيْنُ حَقٌّ وَ الرُّقَى حَقٌّ وَ السِّحْرُ حَقٌّ - وَ الْفَأْلُ حَقٌّ وَ الطِّيَرَةُ لَيْسَتْ بِحَقٍّ -

وَ الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ - وَ الطِّيبُ نُشْرَةٌ وَ الْعَسَلُ نُشْرَةٌ - وَ الرُّكُوبُ نُشْرَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ نُشْرَةٌ


و درود خدا بر او، فرمود: چشم زخم حقيقت دارد، استفاده از نيروهای مرموز طبيعت حقيقت دارد،
سحر و جادو وجود دارد، و فال نيک راست است، و رويداد بد را بد شگون دانستن، درست نيست،
بوی خوش درمان و نشاط آور، عسل درمان کننده و نشاط آور، سواری بهبودی آور،
و نگاه به سبزه زار درمان کننده و نشاط آور است
 
(علمی، اعتقادی) 



وَ قَالَ ع لِبَعْضِ مُخَاطِبِيهِ - وَ قَدْ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ يُسْتَصْغَرُ مِثْلُهُ عَنْ قَوْلِ مِثْلِهَا
- لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْباً قال الرضي و الشكير هاهنا أول ما ينبت من ريش الطائر
- قبل أن يقوى و يستحصف - و السقب الصغير من الإبل - و لا يهدر إلا بعد أن يستفحل

 و درود خدا بر او، فرمود: (شخصی در حضور امام سخنی بزرگتر از شأن خود گفت، فرمود)
پر در نياورده پرواز کردی، و در خردسالی آواز بزرگان سر دادی
(شکير، نخستين پرهايی است که بر بال پرنده می‌رويد و نرم و لطيف است و سقب،
شتر خردسال است زيرا شتر بانگ در نياورد تا بالغ شود.)
(اخلاقی، تربيتی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع تَكَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: سخن بگوييد تا شناخته شويد، زيرا که انسان در زير زبان خود پنهان است.
 
(علمی، اجتماعی)


 
 
وَ قَالَ ع رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ

 و درود خدا بر او، فرمود: بسا سخن که از حمله مسلّحانه کارگرتر است.
(علمی، سياسی)

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند علمی,اجتماعی,علمی,سیاسی,سخن,زبان,حمله مسلحانه, ساعت 18:49 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الرُّكُونُ إِلَى الدُّنْيَا مَعَ مَا تُعَايِنُ مِنْهَا جَهْلٌ - وَ التَّقْصِيرُ فِي حُسْنِ الْعَمَلِ

- إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَيْهِ غَبْنٌ - وَ الطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الِاخْتِبَارِ لَهُ عَجْزٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: به دنيا آرامش يافتن در حالی که ناپايداری آن مشاهده می‌گردد، از نادانی است،
و کوتاهی در اعمال نيکو با وجود يقين به پاداش آن، زيانکاری است،
و قبل از آزمودن اشخاص، اطمينان پيدا کردن از عجز و ناتوانی است. 
(اخلاقی، تربيتی)

 
 
 

وَ قَالَ ع مَنْ طَلَبَ شَيْئاً نَالَهُ أَوْ بَعْضَهُ

 و درود خدا بر او، فرمود: جوينده چيزی ، يا به آن يا به برخی از آن، خواهد رسيد. 
(علمی، اخلاقی)

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 

وَ قَالَ ع لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ - يَا جَابِرُ قِوَامُ الدِّينِ وَ الدُّنْيَا بِأَرْبَعَةٍ
- عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ - وَ جَاهِلٍ لَا يَسْتَنْكِفُ أَنْ يَتَعَلَّمَ
- وَ جَوَادٍ لَا يَبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ - وَ فَقِيرٍ لَا يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ
- فَإِذَا ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ - اسْتَنْكَفَ الْجَاهِلُ أَنْ يَتَعَلَّمَ
- وَ إِذَا بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَعْرُوفِهِ - بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ
- يَا جَابِرُ مَنْ كَثُرَتْ نِعَمُ اللَّهِ عَلَيْهِ - كَثُرَتْ حَوَائِجُ النَّاسِ إِلَيْهِ
- فَمَنْ قَامَ لِلَّهِ فِيهَا بِمَا يَجِبُ فِيهَا عَرَّضَهَا لِلدَّوَامِ وَ الْبَقَاءِ وَ مَنْ لَمْ يَقُمْ فِيهَا بِمَا يَجِبُ عَرَّضَهَا لِلزَّوَالِ وَ الْفَنَاءِ

 و درود خدا بر او، فرمود: (به جابر بن عبد اللَّه انصاری فرمود)
ای جابر استواری دين و دنيا به چهار چيز است:
عالمی که به علم خود عمل کند، و جاهلی که از آموختن سرباز نزند،
و بخشنده‌ای که در بخشش بخل نورزد، و فقيری که آخرت خود را به دنيا نفروشد.
پس هر گاه عالم علم خود را تباه کند، نادان به آموختن روی نياورد، هر گاه بی‌نياز در بخشش بخل ورزد،
تهيدست آخرت خويش را به دنيا فروشد.
ای جابر کسی که نعمت‌های فراوان خدا به او روی کرد،
نيازهای فراوان مردم نيز به او روی آورد، پس اگر صاحب نعمتی حقوق واجب الهی را بپردازد،
خداوند نعمت‌ها را بر او جاودانه سازد، و آن کس که حقوق واجب الهی در نعمت‌ها را نپردازد،
خداوند، آن را به زوال و نابودی کشاند.
(علمی، اخلاقی، اقتصادی)
 
 
 
 
 
وَ فِي كَلَامٍ آخَرَ لَهُ يَجْرِي هَذَا الْمَجْرَى: فَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ لِلْمُنْكَرِ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ
- فَذَلِكَ الْمُسْتَكْمِلُ لِخِصَالِ الْخَيْرِ - وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ
- فَذَلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ - وَ مُضَيِّعٌ خَصْلَةً
- وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ -
فَذَلِكَ الَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَيْنِ مِنَ الثَّلَاثِ - وَ تَمَسَّكَ بِوَاحِدَةٍ
- وَ مِنْهُمْ تَارِكٌ لِإِنْكَارِ الْمُنْكَرِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ يَدِهِ - فَذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ
- وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ - عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ
- إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ - وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ
- لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ - وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ

و درود خدا بر او، فرمود: (و همانند حکمت گذشته، سخن ديگری از امام نقل شد)
گروهی، منکر را با دست و زبان و قلب انکار می‌کنند،
آنان تمامی خصلت‌های نيکو را در خود گرد آورده‌اند.
گروهی ديگر، منکر را با زبان و قلب انکار کرده، امّا دست به کاری نمی‌برند،
پس چنين کسی دو خصلت از خصلت‌های نيکو را گرفته و ديگری را تباه کرده است.
و بعضی منکر را تنها با قلب انکار کرده، و با دست و زبان خويش اقدامی ندارند،
پس دو خصلت را که شريف‌تر است تباه ساخته‌اند و يک خصلت را به دست آورده‌اند.
و بعضی ديگر منکر را با زبان و قل و دست رها ساخته‌اند که چنين کسی از آنان، مرده‌ای ميان زندگان است. 
و تمام کارهای نيکو، و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهی از منکر، چونان قطره‌ای بر دريای موّاج و پهناور است، و همانا امر به معروف و نهی از منکر، نه اجلی را نزديک می‌کنند، و نه از مقدار روزی می‌کاهند، و از همه اينها برتر، سخن حق در پيش روی حاکمی ستمکار است.
(اخلاقی، اجتماعی، سياسی)
 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قِيلَ لَهُ بِأَيِّ شَيْ‏ءٍ غَلَبْتَ الْأَقْرَانَ - فَقَالَ ع مَا لَقِيتُ رَجُلًا إِلَّا أَعَانَنِي

عَلَى نَفْسِهِ قال الرضي - يومئ بذلك إلى تمكن هيبته في القلوب


و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسيدند، با کدام نيرو بر حريفان خود پيروز شدی فرمود)
کسی را نديدم جز آن که مرا در شکست خود ياری می‌داد 
می‌گويم: (امام به اين نکته اشاره کرد که هيبت و ترس او در دل‌ها جای می‌گرفت)
(سياسی، نظامی) 




وَ قَالَ ع لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ - سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً -
فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ - وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ شَبِيهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ

 و درود خدا بر او، فرمود: (شخصی مسئله پيچيده‌ای سؤال کرد، فرمود)
برای فهميدن بپرس، نه برای آزار دادن، که نادان آموزش گيرنده، همانند داناست،
و همانا دانای بی‌انصاف چون نادان بهانه جو است.
(علمی)
+ نوشته شده در جمعه 29 شهريور 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند سیاسی,نظامی,علمی,نیرو,حریف,پیروز,شکست,هیبت,فهمیدن,دانا,نادان,بهانه جو,بی انصاف, ساعت 11:28 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَا يَصْدُقُ إِيمَانُ عَبْدٍ - حَتَّى يَكُونَ بِمَا فِي يَدِ اللَّهِ - أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: ايمان بنده‌ای درست نباشد جز آن که اعتماد او
به آنچه در دست خداست بيشتر از آن باشد که در دست اوست.
(اعتقادی)
 




وَ قَالَ ع إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً - فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ
- وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ

 و درود خدا بر او، فرمود: دل‌ها را روی آوردن و نشاط، و پشت کردن و فراری است،
پس آنگاه که نشاط دارند آن را بر انجام مستحبّات واداريد،
و آنگاه که پشت کرده بی‌نشاط است، به انجام واجبات قناعت کنيد.
(علمی، عبادی)
+ نوشته شده در سه شنبه 26 شهريور 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اعتقادی,علمی,عبادی,ایمان,بنده,دل,نشاط,فراری,مستحبات,واجبات, ساعت 13:13 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْ‏ءٍ طُوبَى لَهُ - إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سَوْءٍ

 و درود خدا بر او، فرمود: مردم چيزی را نگفتند خوش باد، جز آن که روزگار، روز بدی را برای او تدارک ديد.
(سياسی، اجتماعی)
 




وَ قَالَ ع: إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْمَ

 و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه خدا بخواهد بنده‌ای را خوار کند، دانش را از او دور سازد.
(علمی)
+ نوشته شده در چهار شنبه 20 شهريور 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند سیاسی,پند اجتماعی,علمی,خوار,دانش, ساعت 14:22 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ أَنْ يُعَرِّفَهُ الْإِيمَانَ - فَقَالَ ع إِذَا كَانَ الْغَدُ - فَأْتِنِي حَتَّى أُخْبِرَكَ عَلَى أَسْمَاعِ النَّاسِ

- فَإِنْ نَسِيتَ مَقَالَتِي حَفِظَهَا عَلَيْكَ غَيْرُكَ - فَإِنَّ الْكَلَامَ كَالشَّارِدَةِ يَنْقُفُهَا هَذَا وَ يُخْطِئُهَا هَذَا و قد ذكرنا ما أجابه به

- فيما تقدم من هذا الباب و هو قوله - الإيمان على أربع شعب


و درود خدا بر او، فرمود: (شخصی از امام پرسيد که ايمان را تعريف کن) فردا نزد من بيا تا در جمع مردم پاسخ گويم،
که اگر تو گفتارم را فراموش کنی ديگری آن را در خاطرش سپارد، زيرا گفتار چونان شکار رمنده است،
يکی آن را به دست آورد، و ديگری آن را از دست می‌دهد. 
(پاسخ امام در حکمت 31 آمد که آن را نقل کرديم که ايمان را بر چهار شعبه تقسيم کرد)
(علمی) 
 


 
 

وَ قَالَ ع أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناً مَا - عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَا - وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا - عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا

 و درود خدا بر او، فرمود: در دوستی با دوست مدارا کن، شايد روزی دشمن تو گردد،
و در دشمنی با دشمن نيز مدارا کن، زيرا شايد روزی دوست تو گردد.
(اخلاق اجتماعی، سياسی)
+ نوشته شده در جمعه 15 شهريور 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,سیاسی,علمی,ایمان,گفتار,شکار,دوست,دشمن, ساعت 10:54 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ - الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ - فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً

لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا - وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا - وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ يَعْرِضُ لَهَا

 و درود خدا بر او، فرمود: برخی از نيکوترين خلق و خوی زنان، زشت‌ترين اخلاق مردان است،
مانند، تکبّر، ترس، بخل، هر گاه زنی متکبّر باشد، بيگانه را به حريم خود راه نمی‌دهد، و اگر بخيل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ می‌کند،
و چون ترسان باشد از هر چيزی که به آبروی او زيان رساند فاصله می‌گيرد.
(اخلاقی، علمی)
 



 
وَ قَالَ ع وَ اللَّهِ لَدُنْيَاكُمْ هَذِهِ - أَهْوَنُ فِي عَيْنِي مِنْ عِرَاقِ خِنْزِيرٍ فِي يَدِ مَجْذُومٍ

 و درود خدا بر او، فرمود: به خدا سوگند اين دنيای شما که به انواع حرام آلوده است،
در ديده من از استخوان خوکی که در دست بيماری جذامی باشد، پست‌تر است.
(اخلاقی، اعتقادی)
+ نوشته شده در پنج شنبه 7 شهريور 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اعتقادی,علمی,خلق و خوی,زنان,مردان,ترس,تکبر,خسیس,بخیل,دنیا,استخوان,خوک,جذام, ساعت 11:17 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع سُوسُوا إِيمَانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ - وَ ادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاءِ

 و درود خدا بر او، فرمود: ايمان خود را با صدقه دادن، و اموالتان را با زکات دادن نگاه‌داريد، و امواج بلا را با دعا از خود برانيد.
(اخلاقی، اقتصادی)
 


وَ قَالَ ع الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: انسان زير زبان خود پنهان است.
(اخلاقی، علمی)
+ نوشته شده در سه شنبه 15 مرداد 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اقتصادی,علمی,ایمان,صدقه,اموال,زکات,امواج بلا,دعا,انسان,زبان, ساعت 9:48 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ - وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ - فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ - وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ - وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِي كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً - وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً - وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ - وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى الْمَوْتَى - وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى - وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى - وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ

و درود خدا بر او، فرمود: در شگفتم از بخيل: به سوی فقری می‌شتابد که از آن می‌گريزد، و سرمايه‌ای را از دست می‌دهد که برای آن تلاش می‌کند. در دنيا چون تهيدستان زندگی می‌کند، امّا در آخرت چون سرمايه‌داران محاکمه می‌شود. و در شگفتم از متکبّری که ديروز نطفه‌ای بی‌ارزش، و فردا مرداری گنديده خواهد بود و در شگفتم از آن کس که آفرينش پديده‌ها را می‌نگرد و در وجود خدا ترديد دارد و در شگفتم از آن کس که مردگان را می‌بيند و مرگ را از ياد برده است، و در شگفتم از آن کس که پيدايش دوباره را انکار می‌کند در حالی که پيدايش آغازين را می‌نگرد، و در شگفتم از آن کس که خانه نابود شدنی، را آباد می‌کند امّا جايگاه هميشگی را از ياد برده است. 
(اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی) 
 

وَ قَالَ ع تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ - فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الْأَشْجَارِ - أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ 

و درود خدا بر او، فرمود: در آغاز سرما خود را بپوشانيد، و در پايانش آن را دريابيد، زيرا با بدن‌ها همان می‌کند که با برگ درختان خواهد کرد: آغازش می‌سوزاند، و پايانش می‌روياند.
(عملی، بهداشتی) 


حکمت نهج البلاغه

 وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا يَضْحَكُ فَقَالَ - كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ - وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ - وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ - نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ - ثُمَّ قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ -

 و درود خدا بر او، فرمود: (در پی جنازه‌ای می‌رفت و شنيد که مردی می‌خندد.) گويی مرگ بر غير ما نوشته شده، و حق جز بر ما واجب گرديد، و گويا اين مردگان مسافرانی هستند که به زودی باز می‌گردند، در حالی که بدن‌هايشان را به گورها می‌سپاريم، و ميراثشان را می‌خوريم. گويا ما پس از مرگ آنان جاودانه‌ايم آيا چنين است، که اندرز هر پند دهنده‌ای از زن و مرد را فراموش می‌کنيم و خود را نشانه تيرهای بلا و آفات قرار داديم.
(اخلاقی، اجتماعی)
 


وَ قَالَ ع غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: غيرت زن، کفر آور، و غيرت مرد نشانه ايمان اوست.
(علمی، اخلاقی)


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: از دست دادن فرصت، اندوهبار است.
(اخلاقی)
 


وَ سُئِلَ ع عَنْ قُرَيْشٍ فَقَالَ - أَمَّا بَنُو مَخْزُومٍ‏ فَرَيْحَانَةُ قُرَيْشٍ - نُحِبُّ حَدِيثَ رِجَالِهِمْ وَ النِّكَاحَ فِي نِسَائِهِمْ - وَ أَمَّا بَنُو عَبْدِ شَمْسٍ فَأَبْعَدُهَا رَأْياً - وَ أَمْنَعُهَا لِمَا وَرَاءَ ظُهُورِهَا - وَ أَمَّا نَحْنُ فَأَبْذَلُ لِمَا فِي أَيْدِينَا - وَ أَسْمَحُ عِنْدَ الْمَوْتِ بِنُفُوسِنَا - وَ هُمْ أَكْثَرُ وَ أَمْكَرُ وَ أَنْكَرُ - وَ نَحْنُ أَفْصَحُ وَ أَنْصَحُ وَ أَصْبَحُ

 و درود خدا بر او، فرمود: (از قريش پرسيدند) امّا بنی مخزوم، گل خوشبوی قريشند، و که شنيدن سخن مردانشان، و ازدواج با زنانشان را دوست داريم، امّا بنی عبد شمس دورانديش‌تر، و در حمايت مال و فرزندان توانمندترند که به همين جهت بد انديش‌تر و بخيل‌تر می‌باشند، و امّا ما (بنی هاشم) آنچه را در دست داريم بخشنده‌تر، و برای جانبازی در راه دين سخاوتمندتريم. آنها شمارشان بيشتر امّا فريب کارتر و زشت روی‌ترند، و ما گوياتر و خيرخواه‌تر و خوش‌روی تريم.
(علمی، اجتماعی، تاريخی)


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَا يَتْرُكُ النَّاسُ شَيْئاً مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْيَاهُمْ - إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ

 و درود خدا بر او، فرمود: مردم برای اصلاح دنيا چيزی از دين را ترک نمی‌گويند، جز آن که خدا آنان را به چيزی زيانبارتر دچار خواهد ساخت.
(اخلاقی، اعتقادی)
 


وَ قَالَ ع لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ - هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ ذَلِكَ الْقَلْبُ - وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا - فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ - وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ - وَ إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ - وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ - وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِيَ التَّحَفُّظَ - وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ - وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ - وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى - وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ - - وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ - وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ - وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ - فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ كُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ

و درود خدا بر او، فرمود: به رگ‌های درونی انسان پاره گوشتی آويخته که شگرف‌ترين اعضای درونی اوست، و آن قلب است، که چيزهايی از حکمت، و چيزهايی متفاوت با آن، در او وجود دارد. پس اگر در دل اميدی پديد آيد، طمع آن را خوار گرداند، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد، و اگر نوميدی بر آن چيره شود، تأسّف خوردن آن را از پای در آورد، اگر خشمناک شود کينه‌توزی آن فزونی يابد و آرام نگيرد، اگر به خشنودی دست يابد، خويشتن داری را از ياد برد، و اگر ترس آن را فراگيرد پرهيز کردن آن را مشغول سازد. و اگر به گشايشی برسد، دچار غفلت زدگی شود، و اگر مالی به دست آورد، بی‌نيازی آن را به سرکشی کشاند، و اگر مصيبت ناگواری به آن رسد، بی‌صبری رسوايش کند، و اگر به تهيدستی مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد، و اگر گرسنگی بی‌تابش کند، ناتوانی آن را از پای درآورد، و اگر زيادی سير شود، سيری آن را زيان رساند، پس هر گونه کند روی برای آن زيانبار، و هر گونه تندروی برای آن فساد آفرين است.
(علمی)