••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ- وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ

و درود خدا بر او، فرمود: از ويژگی‌های انسان در شگفتی مانيد، که:
با پاره‌ای «پی» می‌نگرد، و با «گوشت» سخن می‌گويد، و با «استخوان» می‌شنود،
و از «شکافی» نفس می‌کشد.
(علمی، فيزيولوژی انسانی) 
 




وَ قَالَ ع إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: چون دنيا به کسی روی آورد، نيکی‌های ديگران را به او عاريت دهد،
و چون از او روی برگرداند خوبی‌های او را نيز بربايد.
(اجتماعی، سياسی)


حکمت نهج البلاغه

 وَ قِيلَ إِنَّ الْحَارِثَ بْنَ حَوْطٍ أَتَاهُ فَقَالَ - أَ تَرَانِي أَظُنُّ أَصْحَابَ الْجَمَلِ كَانُوا عَلَى ضَلَالَةٍ -

فَقَالَ ع يَا حَارِثُ إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ فَحِرْتَ - إِنَّكَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ -

وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ - فَقَالَ الْحَارِثُ - فَإِنِّي أَعْتَزِلُ مَعَ سَعِيدِ بْنِ مَالِكٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ -

فَقَالَ ع إِنَّ سَعِيداً وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ - وَ لَمْ يَخْذُلَا الْبَاطِلَ


 و درود خدا بر او، فرمود: (حارث بن حوت نزد امام آمد و گفت: آيا چنين پنداری که من اصحاب جمل را گمراه می‌دانم
چنين نيست، امام فرمود) ای حارث تو زير پای خود را ديدی، امّا به پيرامونت نگاه نکردی، پس سرگردان شدی،
تو حق را نشناختی تا بدانی که اهل حق چه کسانی می‌باشند و باطل را نيز نشناختی تا باطل گرايان را بدانی.
(حارث گفت: من و سعد بن مالک، و عبد اللّه بن عمر، از جنگ کنار می‌رويم، امام فرمود)
همانا سعد و عبد اللّه بن عمر، نه حق را ياری کردند، و نه باطل را خوار ساختند.
(اعتقادی)



وَ قَالَ ع أَحْسِنُوا فِي عَقِبِ غَيْرِكُمْ تُحْفَظُوا فِي عَقِبِكُمْ

و درود خدا بر او، فرمود: به بازماندگان ديگران نيکی کنيد، تا حرمت بازماندگان شما را نگاه‌دارند.
(اخلاقی اجتماعی) 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع شَارِكُوا الَّذِي قَدْ أَقْبَلَ عَلَيْهِ الرِّزْقُ - فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَى وَ أَجْدَرُ بِإِقْبَالِ الْحَظِّ عَلَيْهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: با آن کس که روزی به او روی آورده شراکت کنيد، که او توانگری را سزاوارتر، و روی آمدن روزگار خوش را شايسته‌تر است.
(اقتصادی)
 



وَ قَالَ ع: مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصِيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّوِيلَةِ قال الرضي - و معنى ذلك أن ما ينفقه المرء من ماله - في سبيل الخير و البر و إن كان يسيرا
- فإن الله تعالى يجعل الجزاء عليه عظيما كثيرا - و اليدان هاهنا عبارة عن النعمتين - ففرق ع بين نعمة العبد - و نعمة الرب تعالى ذكره بالقصيرة و الطويلة
- فجعل تلك قصيرة و هذه طويلة - لأن نعم الله أبدا - تضعف على نعم المخلوق أضعافا كثيرة
- إذ كانت نعم الله أصل النعم كلها - فكل نعمة إليها ترجع و منها تنزع

 و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که با دست کوتاه ببخشد، از دستی بلند پاداش گيرد. 
می‌گويم: (معنی سخن اين است که آنچه انسان از اموال خود در راه خير و نيکی انفاق می‌کند، هر چند کم باشد، خداوند پاداش او را بسيار می‌دهد،
و منظور از «دو دست» در اينجا دو نعمت است، که امام عليه السّلام بين نعمت پروردگار، و نعمت از ناحيه انسان،
را با کوتاهی و بلندی فرق گذاشته است که نعمت و بخشش از ناحيه بنده را کوتاه، و از ناحيه خداوند را بلند قرار داده است،
بدان جهت که نعمت خدا هميشگی و چند برابر نعمت مخلوق است، چرا که نعمت خداوند اصل و اساس تمام نعمتها است،
بنا بر اين تمام نعمتها به نعمتهای خدا باز می‌گردد، و از آن سرچشمه می‌گيرد).
(اخلاقی، اقتصادی)