••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ- وَ كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ- وَ كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ- فَلَا يَشْتَهِي مَا لَا يَجِدُ وَ لَا يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ- وَ كَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً- فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِينَ وَ نَقَعَ غَلِيلَ السَّائِلِينَ- وَ كَانَ ضَعِيفاً مُسْتَضْعَفاً- فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَيْثُ غَابٍ وَ صِلُّ وَادٍ- لَا يُدْلِي بِحُجَّةٍ حَتَّى يَأْتِيَ قَاضِياً- وَ كَانَ لَا يَلُومُ أَحَداً- عَلَى مَا يَجِدُ الْعُذْرَ فِي مِثْلِهِ حَتَّى يَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ- وَ كَانَ لَا يَشْكُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ- وَ كَانَ يَقُولُ مَا يَفْعَلُ وَ لَا يَقُولُ مَا لَا يَفْعَلُ- وَ كَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْكَلَامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ- وَ كَانَ عَلَى مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ- وَ كَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ- يَنْظُرُ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى- فَيُخَالِفُهُ فَعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْخَلَائِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِيهَا- فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِيعُوهَا-

فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْكِ الْكَثِيرِ


 و درود خدا بر او، فرمود: در گذشته برادری دينی داشتم که در چشم من بزرگ مقدار بود چون دنيای حرام در چشم او بی‌ارزش می‌نمود، و از شکم بارگی دور بود، پس آنچه را نمی‌يافت آرزو نمی‌کرد، و آنچه را می‌يافت زياده روی نداشت. در بيشتر عمرش ساکت بود، امّا گاهی که لب به سخن می‌گشود بر ديگر سخنوران برتری داشت، و تشنگی پرسش کنندگان را فرو می‌نشاند. به ظاهر ناتوان و مستضعف می‌نمود، امّا در برخورد جدّی چونان شير پيشه می‌خروشيد، يا چون مار بيابانی به حرکت در می‌آمد. تا پيش قاضی نمی‌رفت دليلی مطرح نمی‌کرد، و کسی را که عذری داشت سرزنش نمی‌کرد، تا آن که عذر او را می‌شنيد، از درد شکوه نمی‌کرد، مگر پس از تندرستی و بهبودی، آنچه عمل می‌کرد می‌گفت، و بدانچه عمل نمی‌کرد چيزی نمی‌گفت، اگر در سخن گفتن بر او پيشی می‌گرفتند در سکوت مغلوب نمی‌گرديد.
و بر شنيدن بيشتر از سخن گفتن حريص بود. اگر بر سر دو راهی دو کار قرار می‌گرفت، می‌انديشيد که کدام يک با خواسته نفس نزديک‌تر است با آن مخالفت می‌کرد، پس بر شما باد روی آوردن به اينگونه از ارزش‌های اخلاقی، و با يکديگر در کسب آنها رقابت کنيد، و اگر نتوانستيد،
بدانيد که به دست آوردن برخی از آن ارزش‌های اخلاقی بهتر از رها کردن همه است.
(اخلاقی، اجتماعی، تربيتی)

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 10 فروردين 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,تربیتی,شکم بارگی,آرزو,سخن گفتن,سکوت,قاضی,درد,شکوه,شنیدن,حرص,نفس, ساعت 14:23 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ- وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ

و درود خدا بر او، فرمود: از ويژگی‌های انسان در شگفتی مانيد، که:
با پاره‌ای «پی» می‌نگرد، و با «گوشت» سخن می‌گويد، و با «استخوان» می‌شنود،
و از «شکافی» نفس می‌کشد.
(علمی، فيزيولوژی انسانی) 
 




وَ قَالَ ع إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: چون دنيا به کسی روی آورد، نيکی‌های ديگران را به او عاريت دهد،
و چون از او روی برگرداند خوبی‌های او را نيز بربايد.
(اجتماعی، سياسی)