••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

ویرانگرترین و بدترین آتش‌سوزی‌های تاریخ

 آتش‌سوزی جنگل‌های استرالیا این روز‌ها در صدر تمامی خبرگزاری ها دیده می‌شود و موجب نگرانی همه مردم دنیا شده است. آتشی که به ۶ ایالت گسترش یافته و جان بیش از نیم میلیارد جانور را گرفته و همچنان ادامه دارد.

استرالیا با اکو سیستم خاصش، ۲۴۴ گونه جانوری از جمله کوالا‌ها را در خود جای داده که در هیچ کجای دیگری از جهان یافت نمی‌شوند. آتش سوزی اخیر که ۶ میلیون هکتار از استرالیا را در بر گرفته، نیم میلیارد جانور را به نابودی کشانده است و به نظر نمی‌رسد به این زودی‌های تمام شود. آنچه باعث شده این آتش سوزی تا این حد شدید باشد به سه عامل مرتبط است؛ گرما، خشکی و باد. این عوامل در نتیجه روند‌های طولانی مدت و نیز کوتاه مدت گرمایش به وجود آمده اند. 

محققان به این نتیجه رسیدند که تغییرات اقلیمی نقش مهمی در این آتش سوزی‌ها داشته و با گرم شدن هوا، جنگل‌ها خشک‌تر شده و بدین ترتیب احتمال آتش سوزی و ادامه آن بیشتر خواهد شد؛ و این به معنای بیشتر شدن آتش سوزی‌های بزرگ منجر می‌شود که البته موضوع جدیدی نیست. آتش سوزی‌های بزرگ همواره خانه ها، حیات وحش و جنگل‌ها را برای قرن‌ها تهدید کرده اند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ویرانگرترین و بزرگ‌ترین آتش سوزی‌های تاریخ آشنا کنیم.

۱. شبی که ویسکانسین در آتش سوخت

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

آتش سوزی در شهر پشتیگو یکی از بدترین آتش سوزی‌های تاریخ ایالات متحده بود و همزمان با یک آتش سوزی کمتر ویرانگر، اما بسیار مشهورتر همراه شد: آتش سوزی بزرگ شیکاگو. بر اساس گزارش واشنگتن پست، تاریخ آتش سوزی بزرگ پشتیگو را به یک دلیل باور نکردنی فراموش کرده است: این آتش سوزی تنها خط تلفن موجود در منطقه را از بین برد و بازماندگان فاجعه هیچ ابزاری برای مخابره کردن خبر جهنمی که در آن گرفته شده بودند به بیرون را نداشتند.

این آتش سوزی در ۸ اکتبر ۱۸۷۱ شمال شرقی ویسکانسین را درنوردید و گمانه زنی‌ها در مورد علت شروع آن نیز متفاوت است. اما گفته می‌شود که کارگران راه آهن برای صاف کردن مسیر ریل گذاری خود قصد سوزاندن بوته‌هایی در مسیر را داشتند که این آتش از کنترل خارج شده و در ادامه باعث سوختن ۱.۲ میلیون هکتار زمین، نابودی ۱۶ شهر و کشته شدن صد‌ها نفر شد.

تعداد کشته شدگان بین ۱.۲۰۰ تا ۲.۵۰۰ نفر عنوان شد. شدت این آتش سوزی را می‌توان با مطالعه خاطرات پدر روحانی پیتر پرنین، کشیش منطقه پشتیگو، متوجه شد. او گروهی از بازماندگان را رهبری می‌کرد که در رودخانه‌ای در همان حوالی روی یک قایق پناه گرفته بودند و شعله‌های آتش را تماشا می‌کردند که از یک سوی رودخانه به سوی دیگر می‌پریدند.

صبح روز بعد بازماندگان به خشکی رفتند و متوجه شدند که شن‌ها به شیشه تبدیل شده و پشته‌ای از جنازه‌های سوخته که یکدیگر را بغل کرده و رو به شعله‌ها بودند پیدا شد. همچنین آن‌ها جنازه مردی را پیدا کردند که در کنار جنازه سوخته همسرش گلوی خود و فرزندانش را بریده بود، او خود و بچه هایش را کشته بود تا درد ناشی از سوختن در شعله‌ها را تجربه نکنند.


۲. جرقه‌ای از قطار که تبدیل به جهنم شد

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

مینه سوتا از دیرباز به عنوان سرزمین ۱۰.۰۰۰ رودخانه به خاطر زمستان‌های طولانی، سرد و برفی اش شناخته می‌شد، اما تابستان و پاییز ۱۹۱۸ هوای منطقه به طور بی سابقه‌ای گرم و خشک بود. همان ماه‌های خشک و وزش باد‌های ناگهانی بود که جرقه‌ای از یک قطار را به آتشی بزرگ تبدیل کرد که منطقه کلوکت در مینه سوتا را در اکتبر همان سال به مدت چند روز به یک جهنم واقعی تبدیل ساخت. با وزش باد، آتش سوزی اولیه به جهنمی متحرک با سرعت ۶۵ مایل در ساعت تبدیل شد.

آتش با سرعتی باورنکردنی بزرگ‌تر می‌شد و پیش می‌رفت و وقتی که به پایان رسید بیش از ۲۵۰.۰۰۰ هکتار از زمین‌های منطقه سوخته و بیش از ۱.۰۰۰ نفر جانشان را از دست داده بودند. شهر‌های زیادی به طور کامل در دل جهنم سوزان فرو رفتند. شهر کلوکت به طور کامل ویران شد، اما بدترین اتفاق در موس لیک افتاد. به گفته یک تاریخ نگار به نام دان رید، ۴۵۳ نفر از ساکنان موس لیک در آتش سوختند که تعدادی از آن‌ها در زیرزمین هایشان انتظار تمام شدن آتش را می‌کشیدند و بسیاری نیز در حین تلاش برای فرار از آتش جانشان را از دست دادند.

ده‌ها نفر در مسیر جاده‌ای که اکنون پیچ مرد مرده نامیده می‌شود جانشان را از دست دادند و خانواده‌های زیادی به طور کامل نابود شدند، از جمله خانواده‌ای ۵ نفره که به گفته رید «چنان بد سوخته بودند که خاکستر همه آن‌ها را می‌شد در یک جعبه کفش جای داد».


۳. شعله‌هایی که کیلومتر‌ها به آسمان رفت

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

بر اساس گفته‌های تاریخ نگاران، شهر هینکلی در مینه سوتا و ۵ شهرک و روستای مجاور در نتیجه یک آتش سوزی بزرگ که بین ساعت ۲ تا ۴ بعدازظهر روز شنبه، اول سپتامبر ۱۸۹۴ به اوج خود رسید ویران شدند. به گفته آن‌ها الواربری عامل اصلی افزایش قدرت آتش بود: سال‌ها و سال‌ها بریدن الوار باعث شده بود که منطقه کاملاً خالی از درخت شده و تنها بوته‌های خشک باقی بمانند. تابستان آن سال بسیار گرم و بارندگی وجود نداشت، اما وقوع آتش سوزی امری طبیعی بود و ماه‌ها بود که هوای منطقه از دود آتش سوزی‌ها تاریک بود. آتش سوزی‌ها از سپتامبر آغاز شده بود و وقتی نسیم جای خود را به باد‌های شدید داد آتش شروع به منتشر شدن کرد.

با پایان آتش سوزی تنها در هینکلی بیش از ۴۱۸ نفر و ۱۰۰ نفر نیز در شهر‌ها و رسوتا‌های مجاور کشته شده بودند. همچنین تعداد نامشخصی از بومیان نیز در این آتش سوزی جان خود را از دست دادند. برخی با قطار فرار کردند و برخی دیگر در دورن یک گودال سنگی پر از آب شده در نزدیکی مرکز شهر پناه گرفتند. مادربزرگ دان لارسون از این آتش سوزی جان سالم به در برد و بعد‌ها داستان شعله‌هایی را بازگو کرد که بیش از ۴.۵ مایل به آسمان بلند شده و از فاصله ۲۰۰ مایلی قابل مشاهده بودند.


۴. آتش سوزی که جان آتشنشانان چترباز را

گرفت

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

منطقه مان گلاچ منطقه‌ای وحشی در جنگل‌های ملی هلنا در مونتانا است، به همین دلیل وقتی که در ۵ آگوست ۱۹۶۹ در این منطقه آتش سوزی دیده شد این خانه‌ها و زندگی انسان‌ها نبودند که تهدید می‌شدند. ماموریت اطفای حریق به تیمی از سرویس جنگل که هنوز تازه کار بودند محول گردید؛ و اینگونه بود که تراژدی رخ داد. ۱۵ آتشنشان چترباز به سمت مان گلاچ براه افتادند، اما تنها دو نفر زنده بازگشتند. مدت کوتاهی پس از رسیدن به زمین و در فاصله نیم مایلی از آتش، باد شدت گرفت و بر اساس محاسبات تنها در عرض ۱۰ دقیقه، آتش ۳.۰۰۰ هکتار را در خود بلعید و بدین ترتیب گروه آتشنشانان خیلی زود به جای تلاش برای خاموش کردن آتش مجبور به تلاش برای فرار و زنده ماندن کردند.

سرویس جنگل، اما این نبرد را «مسابقه‌ای که امکان برد آن وجود نداشت» نامید. این آتش سوزی بعد‌ها الهام بخش کتاب نورمن مک لین با عنوان «مردان جوان و آتش» شد و باعث شد که سرویس جنگل تکنیک‌های آتشنشانی جدیدی را ترتیب داده و استاندارد‌های ایمنی بیشتری را به برنامه‌های خود اضافه کند. اکنون بنایی یادبود برای این آتشنشانان در ورودی مریودر کنیون نصب شده است.


۵. مرگبارترین آتش سوزی در تاریخ کانادا

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

تقریباً هیچ کسی نمی‌داند دلیل شروع آتش سوزی که بعد‌ها مرگبارترین آتش سوزی تاریخ کانادا لقب گرفت چه بوده است، اما باور‌ها بر این است که آتش سوزی که در نهایت جان ۲۲۴ نفر را گرفت و از ۲۹ جولای ۱۹۱۶ شروع شده و تا روز‌ها ادامه داشت در نتیجه استفاده کارگران از دینامیت برای پاک کردن زمین برای ساخت راه آهن به وقوع پیوست. اما دلیل هر چه که بود این آتش سوزی روش مبارزه آتشنشانان در کانادا با آتش سوزی‌های بزرگ را برای همیشه تغییر داد و باعث شکل گیری نیرو‌های منطقه‌ای آتشنشان در این کشور شد.

در اثر این آتش سوزی روستا‌ها و شهرک‌های زیادی به کلی از بین رفتند، از جمله متیسون، اروکویز فالز و نوشکا که بعد‌ها بازسازی شده و به نام کشیشی که در تلاش برای نجات مردمش از آتش جان باخت، وال گاین نامگذاری شد. مردم بسیاری با بدن‌های نیم سوخته در کنار جاده افتاده و منتظر مداوا شدن بودند و بعد از آتش سوزی نیز غذایی برای خوردن باقی نمانده بود به جز سیب زمینی‌هایی که در آتش سوزی کاملاً پخته شده بودند. بعضی کفش هایشان آتش گرفته بود و اکنون که آن‌ها را خاموش کرده بودند دیگر از پا در نمی‌آمدند.


۶. سوختن ۶۰ زمین فوتبال در دقیقه

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

گفته می‌شود که سرعت آتش سوزی ۸ نوامبر ۲۰۱۸ در دامنه کوهستان‌های سیرا نوادا چنان بالا بوده که در هر دقیقه زمینی به مساحت ۵۰ زمین فوتبال در آتش سوخته بود و در ۱۳ نوامبر اعلام شد که این آتش سوزی مرگبارترین آتش سوزی در تاریخ کالیفرنیا بوده است. این آتش سوزی دو و نیم هفته ادامه داشت و تا سال بعد تعداد کشته شدگان به طور دقیق مشخص نبوده و برخی قربانیان شناسایی نشده بودند، اما در نهایت تعداد کشته شدگان ۸۵ نفر اعلام شد. اما آمار ویرانی‌ها هولناک بود: بیش از ۱۳.۹۷۲ خانه ویران شد، ۵۲۸ محل کسب و کار سوخته و ۴.۲۹۳ ساختمان دیگر نابود شد.

وسعت زمین‌های سوخته توسط شعله‌ها ۱۵۳.۰۰۰ هکتار برآورد گردید. بیشتر آسیب‌ها به شهر پارادایز وارد شد. خاطرات شاهدان عینی از این آتش سوزی بسیار هولناک بود. یکی از ساکنان این شهر به نام نیکول جولی در حالی که خودروش در محاصره آتش قرار داشت با شوهرش تماس گرفته و فریاد می‌زد: «اگر قرار است بمیری، بجنگ و بمیر».


۷. ما آتش را شروع نکرده بودیم

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

در جولای سال ۲۰۱۵، آتش سوزی در مکانی بسیار غیرمعمول و باورنکردنی آغاز شد: جنگل‌های بارانی اندونزی. این آتش ماه‌ها ادامه داشت و بخش زیادی از جنگل‌های بارانی اندونزی و زیستگاه جانوران کمیاب و در معرض انقراض مانند اورانگوتان‌ها را به خاکستر تبدیل کرد. به گفته گاردین، در حالی که تعداد کشته شدگان مستقیم ناشی از آتش سوزی تنها ۱۹ نفر اعلام شد، اما بیش از نیم میلیون نفر به دلیل دود ناشی از این آتش سوزی دچار مشکلات تنفسی شدند. بررسی‌های دانشگاه هاروارد در منطقه و پس از پایان آتش سوزی نشان داد که این آتش باعث وقوع بیش از ۱۰۰.۰۰۰ مرگ پیش از موعد شده است.

اگر چه بیشتر منطقه آتش سوزی خالی از سکنه بود، اما باد‌های شکل گرفته در اثر ال نینو دود ناشی از این آتش را به مناطقی مانند سنگاپور، کوالالامپور و سوماترا منتقل کرد. آتش سوزی در اثر تلاش برای سوزاندن جنگل‌ها به منظور تولید روغن پالم و خمیر کاغذ صورت گرفته و جنایت علیه بشریت لقب داده شد. صد‌ها نفر از مقامات بلندمرتبه منطقه‌ای دستگیر و محاکمه شدند.


۸. جمعه سیاهی که نباید فراموش شود

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

۱۳ ژانویه ۱۹۳۹ بود: یک تابستان داغ، طولانی و خشک استرالیایی و «خشک» کمترین تعبیری بود که برای آن تابستان می‌توانست به کار گرفته شود. سال‌های قبل از این روز که از آن با نام جمعه سیاه یاد می‌شود با خشکسالی همراه بود. بستر رودخانه‌ها و نهر‌ها بسیار خشک شده، آب جیره بندی شده و باد نیز آخرین ذره‌های رطوبت را از کف جنگل بلند کرده و زمین‌های وسیع منطقه را به آتش زنه و چخماق تبدیل ساخته بود. با شدت گرفتن باد، آتش‌هایی که توسط مزرعه داران، معدنکاران، کارگران جنگل و کسانی که در جنگل کمپ زده بودند به سرعت از کنترل خارج شد.

میلیون‌ها هکتار جنگل در آتش سوخت، دستکم ۷۱ نفر و هزاران اسب، گاو و گوسفند نیز کشته شدند. بیش از ۱.۰۰۰ خانه ویران شد و ۵ شهر کوچک به طور کامل توسط شعله‌های آتش بلعیده شدند. هزاران نفر بی خانمان شدند، هکتار‌ها جنگل محافظت شده ویران شده و خاکستر آتش به نیوزیلند رسید.

۷ سال بعد این اتفاق بار دیگر رخ داد و این بار به آن لقب شنبه سیاه داده شد. این بار وقتی که آتش سوزی کنترل شد ۱۷۳ نفر انسان و بیش از ۱ میلیون حیوان جان خود را از دست داده بودند. این آت سوزی در یکی از گرمترین روز‌های تاریخ استرالیا و در حالی که باد‌هایی با سرعت ۶۵ مایل در ساعت وزیدن گرفته بود رخ داد.

منبع: grunge


تصورات غلطی که نقشه جهان در ذهن ما ایجاد کرده است

 صرف نظر از اینکه کجای دنیا زندگی می‌کنید، احتمالا تصویر ذهنی شما از جهان تا حد زیادی مثل بقیه باشد. البته، اطلاعات ما درباره محیط اطراف خودمان نسبت به سایر کشورها بیشتر است، مثل کشورمان، کشور‌های همسایه و ...، اما درک کلی ما از دنیا تا حد زیادی شبیه یکدیگر است.

اشتباهات و بی‌دقتی زیادی در تصورات ما وجود دارد که هرگز به خودمان زحمت نمی‌دهیم آن‌ها را اصلاح کنیم، عمدتا به این دلیل که مستقیما روی ما تاثیر نمی‌گذارند. بی دقتی‌هایی مثل:

برزیل از کل ایالات متحده بزرگتر است

تصورات غلطی که نقشه جهان در ذهن ما ایجاد کرده است

شاید برزیل از نظر استانداردهای جهانی کشور نسبتا بزرگی به حساب بیاید، با این حال تصور نمی‌کنیم که به بزرگی ایالات متحده آمریکا باشد. هرکسی که از یک ساحل آمریکا به ساحل دیگر آن، رانندگی کرده باشد می‌دانند که این کشور باید یکی از بزرگترین کشور‌های جهان باشد (البته هست) از سوی دیگر، برزیل، بزرگتر از هیچ یک از همسایگانش به نظر نمی‌رسد، چه برسد به آمریکا! فقط به نقشه نگاه کنید.

اگر چه در واقعیت، اندازه برزیل قابل مقایسه با ایالات متحده آمریکا نیست، اما پنجمین کشور بزرگ جهان است. اگر آن را با آمریکا مقایسه کنیم، برزیل ۱۱درصد بزرگ‌تر است. شبکه جاده‌ای برزیل مثل آمریکا گسترده نیست و بخش بزرگی از این کشور با جنگل‌های آمازون اشغال شده، به همین دلیل تا حد زیادی دسترسی شرق به غرب این کشور را از طریق جاده غیرممکن می‌کنند.


آمریکای جنوبی تقریبا در شرق آمریکای

شمالی قرار دارد

تصورات غلطی که نقشه جهان در ذهن ما ایجاد کرده است

هرچند این یکی ممکن است کمی آمریکا محور به نظر برسد، اما این این فقط تصور غلط آمریکایی‌ها نیست. بیشتر ما حداقل در سرمان، قاره آمریکای شمالی را در موقعیت طولی مشابهی با آمریکای جنوبی قرار می‌دهیم. چون در اکثر نقشه‌هایی که می‌بینیم،جنوب مستقیما زیر شمال قرار دارد، حتی اگر واقعا این گونه نباشد.

مشکل از نقشه رایجی که همه ما در ذهنمان مجسم می‌کنیم. این نقشه تصویر مرکاتور نامیده می‌شود و تنها یکی از تصویر‌های بسیاری است که از جهان داریم. این نقشه قابل قبول‌ترین نقشه هم است، زیرا تقریبا همه کشور‌ها از آن برای اهداف رسمی خود استفاده می‌کنند.

مشکل اینجاست که تصویر مرکاتور نه تنها دقیق نیست، بلکه اطلاعات غلطی را به عنوان حقیقت منتشر می‌کند. این یک نقشه اروپامحور از زمین است، چون در ابعاد کشور‌های نمیکره شمالی بیش از کشور‌های جنوبی اغراق می‌کند. در واقعیت، کشور‌های جنوبی جهان بسیار بزرگتر از آن چیزی هستند که فکر می‌کنید. به همین دلیلی است که آمریکای جنوبی بسیار جمع و جورتر از آنچه هست نشان داده می‌شود. علاوه بر اینکه آمریکای جنوبی بسیار بزرگ‌تر از چیزی است که فکر می‌کنیم، تقریبا کل آن در شرق آمریکای شمالی قرار دارد. اما نقشه‌های جهان آن را کم و بیش مستقیم زیر آمریکای شمالی قرار می‌دهند.


همه چیز درباره افریقا

تصورات غلطی که نقشه جهان در ذهن ما ایجاد کرده است

در تصور بیشتر ما، خط استوا، خطی است که قاره‌های جنوبی و شمالی را از هم جدا می‌کند. این مساله درباره آمریکای جنوبی و استرالیا تا حد زیادی صدق می‌کند، اما در مورد آفریقا اینطور نیست.

اگر به نقشه نگاه کنید، می‌بینید که بیشتر آفریقا اصلا در نیمکره جنوبی نیست، زیرا استوا تقریبا آن را به دو بخش مساوی تقسیم می‌کند. هرچند بخش شمالی، به دلیل برآمدگی قسمت غربی قاره کمی بزرگتر است. علاوه بر این، ما تا حد زیادی اندازه آفریقا را دست کم می‌گیریم. در واقعیت آفریقا بسیار بزرگ است. بزرگ‌تر از مجموع مساحت چین، هند، ایالات متحده و تقریبا کل اروپا روی هم!


تنها بخش کوچکی از ایران، بیابانی و کویر

است

تصورات غلطی که نقشه جهان در ذهن ما ایجاد کرده است

از تصورات غلط درباره خاورمیانه می‌توان یک لیست بلند بالا ساخت. بیشتر دنیا این منطقه وسیع با قومیت‌های بیشمار، تنوع غذایی و روش‌های زندگی را به عنوان یک موجودیت یکپارچه با فرهنگ کم و بیش یکسان تصور می‌کنند. مثلا ایران به دلایلی یک کشور بیابانی در نظر گرفته می‌شود. بیشتر آن‌ها از ایران تصور منظره بی‌انتهای تپه‌های شنی و سافاری‌های شتر به واحه‌های دوردست را دارند، این تصویری است که هنوز در رسانه‌های غربی از ایران نمایش داده می‌شود.

اما ایران دو بیابان دارد، آن هم نه به آن بزرگی که غربی‌ها فکر می‌کنند. تنها ۲۲درصد از ایران را می‌توان به عنوان کویر طبقه بندی کرد. این در حالی است که حدود ۲۸درصد از چین را بیابان تشکیل می‌دهند، اما هیچکس از چین به عنوان یک کشور بیابانی یاد نمی‌کند.

بقیه ایران از سرزمین‌های مختلفی مثل رشته کوه، تالاب، مراتع، سواحل گرمسیری و جنگل تشکیل شده است. قله‌های کوهستانی که همیشه پوشیده از برف هستند، از جمله چیز‌هایی است که انتظار نمی‌رود در ایران یا خاورمیانه وجود داشته باشد و یا زندگی روزمره در تهران، می‌تواند آن را یکی از دیدنی‌ترین شهر‌های جهان کند.


اروپا نسبت به آمریکا به قطب شمال بسیار

نزدیک‌تر است

تصورات غلطی که نقشه جهان در ذهن ما ایجاد کرده است

از هرکس بپرسید آیا نیویورک به قطب شمال نزدیک‌تر است یا لندن، احتمالا جواب می‌دهد نیویورک. شاید به این دلیل باشد که میانگین دمای زمستان در نیویورک ۱۰ درجه پایین‌تر از لندن است و این باید به دلیل نزدیکی به قطب شمال باشد. این مقایسه درباره کشور‌های جنوب اروپا مثل آذربایجان، خنده‌دار به نظر می‌رسد.

اما خنده دار نیست، اگر نقشه را ببینید، نیویورک تقریبا در همان عرض جغرافیایی آذربایجان است، که با لندن زیاد فاصله دارد. همتای اروپایی (یا به عبارت دقیق‌تر آفریقایی) میامی جایی در مصر است. اگر نقشه را به صورت افقی تا کنید، می‌بینید که شمالی‌ترین نقطه آمریکای در نزدیکی جنوبی‌ترین نقطه اروپا قرار می‌گیرد.

این تصورات غلط احتمالا از نقشه مرکاتور نشات می‌گیرد که اندازه برخی بخش‌های جهان را تحریف کرده تا بزرگتر از بقیه به نظر برسند، در نتیجه موجب بی‌قاعدگی‌هایی در موقعیت کلی مکان‌ها شده است.


ما درک نمی‌کنیم که اقیانوس آرام چقدر بزرگ

است

تصورات غلطی که نقشه جهان در ذهن ما ایجاد کرده است

زمانی که نقشه‌کش‌ها در حال کشیدن اولین نقشه جهان بودند، بسیاری از آن‌ها به خاطر بسیاری مسائل مثل تعصبات فرهنگی، فقدان تجهیزات مناسب یا کاربلد نبودن، خطا‌های زیادی در محاسبات داشتند. اگرچه بیشتر این خطا‌ها اصلاح شده اند، اما هنوز در ابعاد خشکی‌های زمین در مقایسه با اقیانوس‌های آن، اغراق شده است.

این اختلاف به خصوص در مورد اقیانوس آرام صدق می‌کند. اگرچه روی کاغذ می‌دانیم که اقیانوس آرام بزرگترین اقیانوس است، اما نمی‌توانیم بزرگی آن را در عمل درک کنیم.حقیقت این است که اقیانوس آرام بیش از یک سوم سطح زمین را دربرمی‌گیرد. بله، حدود ۳۳درصد از ۷۰ درصد زمین که با آب پوشیده شده را اقیانوس آرام تشکیل می‌دهد.

اندازه اقیانوس آرام مشکلات واقعی برای کاوش و نقشه‌برداری ایجاد کرده است. این اقیانوس آنقدر بزرگ است که ما هنوز چیز‌هایی را درباره آن کشف می‌کنیم که هرگز نمی‌دانستیم (اخیرا یک آتشفشان سه میلیون ساله در نزدیکی یکی از جزایر ژاپن در اقیانوس آرام کشف شده است.) همچنین عمیق‌ترین اقیانوس جهان است که عمیق‌ترین نقطه آن تاکنون فقط چهار بار دیده شده، اما هرگز اکتشاف نشده است‌. می‌توانید آن را با فضا مقایسه کنید که بیش از ۵۰۰ بار به آن سفر کرده ایم.


استرالیا کاملا خالی است

این نقشه ها نگاه شما را به دنیا تغییر می دهند

استرالیا مثل برادری است که به دنبال کار و مستقل شدن در سن کم از خانه رفته و چیز زیادی درباره اش نمی‌دانیم. استرالیا یکی از پنج کشوری است که اکثر جمعیت آن انگلیسی‌زبان هستند و از همه لحاظ یک کشور نسبتا مرفه است. اما نمی‌دانیم که همه این کار‌ها را با جمعیتی بسیار کم توانسته انجام دهد، آنقدر کم که می‌توان آن را با خالی‌ترین مناطق جهان مثل مغولستان و نامیبیا مقایسه کرد.

باوجود اینکه استرالیا مثل آمریکا بزرگ و توسعه یافته است (ششمین کشور بزرگ حهان است) تراکم جمعیت آن ۵نفر در هر مایل مربع است. چون کل جمعیت استرالیا در مناطق ساحلی زندگی می‌کنند، و بیشتر قسمت‌های داخلی این کشور برای زندگی مناسب نیست. حتی در سواحل هم، جمعیت حول بزرگترین مراکز شهری در ضلع شرقی متمرکز شده اند.

دولت اذعان می‌کند که تراکم پایین جمعیت یک مشکل است، چون مناطق زیادی در این کشور هست که با تلاش‌های توسعه محور می‌تواند به شهر‌های پررونقی تبدیل شود.

منبع: listverse


چیز‌های عجیبی که در کشور‌های مختلف عادی است

 تا همین اواخر که اینترنت کل دنیا را متحد کرد، همه ما در دنیای کوچک خودمان زندگی می‌کردیم و درباره زندگی در بخش‌های مختلف این سیاره، چیز زیادی نمی‌دانستیم. همه ما زمان زیادی برای ایجاد فرهنگ خودمان صرف کرده ایم و به نظر می‌رسد کار بزرگی انجام داده ایم، چون همه کشور‌ها واقعا بی‌نظیر و البته برای بقیه کمی عجیب هستند.مردم چیز‌هایی که در کشور‌شان عادی است، اما برای سایر کشور‌ها عجیب است را به اشتراک گذاشتند و آن‌ها را با هم می‌بینیم.

 

هند: ما در روزنامه‌ها و وبسایت ها، بخش تبلیغات ازدواج داریم که از آن برای پیدا کردن عروس یا داماد استفاده می‌کنیم. این تبلیغات بیشتر توسط والدین منتشر می‌شود. شبیه تیندر است، اما تحت نظارت والدین!

نیوزیلند: راه رفتن با پای برهنه، حتی در خیابان و سوپرمارکت‌ها عادی است.

چیزهای عجیبی که در کشورهای مختلف عادی است

آمریکای لاتین: روی دیوار‌های اطراف خانه شیشه شکسته می‌گذارند تا دزدها نتوانند از آن بالا بیایند. بعد از مهاجرت به کانادا دیدم که آن‌ها حتی دیوار هم دور خانه‌های خود ندارند!

چیزهای عجیبی که در کشورهای مختلف عادی است

آلمان: سن قانونی نوشیدن مشروبات الکلی، ۱۶ سال است.

آلمان: ما در دانشگاه ما با دست روی میز می‌کوبیم تا استادمان را تشویق کنیم، به جای اینکه کف بزنیم یا هیچ کاری نکنیم.

استرالیا: روی کلاه ایمنی برای ترساندن پرندگان شاخه، چشم مصنوعی و .. می‌گذارند.

چیز‌های عجیبی که در کشور‌های مختلف عادی است

چیز‌های عجیبی که در کشور‌های مختلف عادی است

انگلستان: وقتی بشقاب یا لیوانی در رستوران‌ می‌شکند، کل رستوران فریاد می‌زنند و تشویق می‌کنند. وقتی تعطیلات به یک رستوران کانادایی رفته بودم و سینی لیوان‌ها از دست پیشخدمت افتاد، مردم با وحشت نگاه می‌کردند که من از صندلی خود بلند شده بودم و فریاد می‌کشیدم.

نیوزیلند: شکلات سوخاری در نیوزیلند عادی است.

چیز‌های عجیبی که در کشور‌های مختلف عادی است

اسلواکی: در عید پاک، پسران در حومه شهر پرسه می‌زنند و روی دختران آب می‌ریزند و با چوب آن‌ها را به آرامی می‌زنند و دختران از آن‌ها تشکر می‌کنند!

کشور‌های اسکاندیناوی: نوزادان را به تنهایی بیرون از خانه می‌گذارند تا چرت بزنند، حتی اگر باران یا برف ببارد!

چیز‌های عجیبی که در کشور‌های مختلف عادی است

ایسلند: افراد نام خانوادگی ندارند، در واقع نام خانوادگی آن‌ها از نام پدر با پسوند «پسر» یا «دختر» تشکیل شده است. علاوه بر این، فقط اجازه دارید از یک لیست مصوب نام فرزندان خود را انتخاب کنید یا یک نام جدید انتخاب کنید و مراحل تصویب آن را طی کنید.

ژاپن: چرت زدن سرکار قابل قبول است و حتی برخی کارفرمایان آن را تشویق می‌کنند، چون نشانه سختکوشی است.

چیز‌های عجیبی که در کشور‌های مختلف عادی است

ژاپن: خیابان‌ها معمولا نام ندارند، آدرس‌ها فقط عدد هستند.

کره جنوبی: همه در سال جدید، یعنی یکم ژانویه یک سال بزرگتر می‌شوند. علاوه بر این، نوزادی که به دنیا می‌آید یک ساله در نظر گرفته می‌شود، چون زمانی که در رحم مادر بوده هم به حساب می‌آید. بنابراین نوزادی که آخر دسامبر به دنیا می‌آید دو ساله در نظر گرفته می‌شود، اگرچه فقط دو روز زندگی کرده است. کره ای‌ها از سیستم معمولی که ما می‌شناسیم هم استفاده می‌کنند، بنابراین آن‌ها اساسا دو سن دارند.

انگلستان: دو شیر آب مجزا در سینک‌ها جود دارد، یکی با آب سرد و دیگری با آب گرم

چیز‌های عجیبی که در کشور‌های مختلف عادی است

منبع: brightside


مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!

 طبق گفته دانشمندان، تعداد درختان روی کره زمین، ۱۲ برابر ستارگان موجود در کهکشان راه شیری است. پس جای تعجب ندارد که گاهی اوقات طبیعت سیاره‌ی ما، شاهکار‌هایی را ایجاد می‌کند که آنچنان منحصر به فرد هستند که تا وقتی آن‌ها را با چشمان خود نبینیم، نمی‌توانیم واقعی بودن آن‌ها را باور کنیم.ولی خیالتان راحت باشد که تمام آن‌ها واقعی می‌باشند!

 

۱. «فلای گیسر»، نوادا، ایالات متحده

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۲. سد «کورتون»، نیویورک، ایالات متحده

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۳. بازتاب «کانیون»، یوتا، ایالات متحده

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۴. دریاچه بایکال، روسیه

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۵. حفره بزرگ آبی، بلیز

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۶. رودخانه درختی، ایسلند

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۷. دریاچه «هیلر»، استرالیا

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۸.آتشفشان «دالول»، اتیوپی

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۹. ساحل نور، مالدیو

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۱۰. یک غار یخی در نزدیکی آتشفشان

 

موتنوفسکی، روسیه

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۱۱. منطقه «میو چای»، ویتنام

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۱۲.صبح یخبندان «پالوز»، ایالات متحده

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۱۳. آبشار زیر آب، «لو مورن برابانت»، موریس

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۱۴.دریاچه «ساروگستون»، جزایر فارو،

 

دانمارک

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۱۵. برکه همیلتون، تگزاس

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۱۶. صخره گچی «بیچی هد»، انگلستان

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۱۷. کوه تیانژی، چین

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۱۸. «پاموکاله»، ترکیه

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۱۹.کوه «رورایما»، آمریکای جنوبی

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!


۲۰. رودخانه پنج رنگ، کلمبیا

مناظری طبیعی که انگار متعلق به سیاره‌ای دیگرند!

 

منبع: brightside


عادات و علایق وسواس‌گونه و عجیب مردم در کشور‌های مختلف

ممکن است مردم نسبت به وزن خود یا اینکه چقدر پول دربیاورند و اینکه چطور آن را بیشتر کنند نیز رفتاری وسواس‌گونه و غیرطبیعی داشته باشند. در بسیاری از کشور‌ها مردم به دنبال راه‌هایی برای حل این مشکلات هستند. با این وجود برخی کشور‌ها کشش وسواسی نسبت به برخی چیز‌ها را به مرحله‌ای تازه برده و وسواس‌ها و تمایلات همگانی متفاوتی را ایجاد کرده اند که به هیچ عنوان طبیعی و معمول نیستند. در ادامه این مطلب می‌خواهیم شما را با کشور‌هایی آشنا کنیم که به یک چیز خاص عادت وسواس‌گونه دارند.


۱۰- روس‌ها به لبخند نزدن علاقه شدیدی
دارند
 
عادات وسواس‌گونه و عجیب‌ مردم در کشورهای مختلف

روس‌ها در لبخند زدن زیاد خوب نیستند. یک روانشناس به نام کیوبا کیرس در آکادمی علوم لهستان آزمایشی در این مورد انجام داد. او در مطالعه خود از هزاران نفر از ۴۴ کشور مختلف خواست که به ۸ تصویر از چهره‌های در حال لبخند زدن و بدون لبخند نگاه کنند و سپس نظر خود در مورد هوش و صداقت آن‌ها بیان نمایند. وقتی که نتایج مورد بررسی قرار گرفت، مشخص شد که روس‌های شرکت کننده در تحقیق، ادعا کرده بودند که افرادی که در تصاویر لبخند می‌زدند از لحاظ هوش و صداقت در کمترین جایگاه قرار دارند.همچنین مطالعه او نشان داد که هرچه جامعه‌ای فاسدتر باشد احتمال این که لبخند کمتر ارزشمند انگاشته شود و شخص لبخند زننده غیرقابل اعتماد دانسته شود بیشتر است؛ و نکته جالب این است که روسیه یکی از کشور‌های دارای بیشترین مقدار فساد در جهان است. در رده‌بندی کشور‌های دارای بیشترین فساد در بخش عمومی در سال ۲۰۱۷، روسیه در رتبه ۱۳۵ در میان ۱۸۰ کشور جهان قرار گرفت.

۹- مردم پاراگوئه به رییس جمهور فراموش‌

شده ایالات متحده علاقه وسواس‌گونه

دارند

 
عادات وسواس‌گونه و عجیب‌ مردم در کشورهای مختلف

بسیاری از روسای جمهور ایالات متحده اگر چه سال‌ها از مرگشان می‌گذرد، اما همچنان مشهور هستند؛ اشخاصی مانند آبراهام لینکلن، فرانکلین روزولت و جان کندی. اما مردم پاراگوئه یکی از روسای جمهور ایالات متحده که سال‌ها پیش از دنیا رفته و در هیچ کجای جهان و حتی خود ایالات متحده نیز چندان شناخته شده نیست، را به خوبی می‌شناسند. نام او روثرفورد بی هیز است که از سال ۱۸۷۷ تا ۱۸۸۱ رییس جمهور ایالات متحده بود.این علاقه وسواس‌گونه گیج کننده است مگر اینکه بدانید که در دهه ۱۸۶۰، پاراگوئه در مقابل اتحادی از سه کشور آرژانتین، برزیل و اروگوئه جنگید. همانطور که انتظار می‌رفت این جنگ برای پاراگوئه خوب پیش نرفت و این کشور بخش‌های زیادی از خاک خود را به برزیل و آرژانتین واگذار کرد. بعد از جنگ دولت آرژانتین ادعای مالکیت بخش وسیعی از مناطق غیرمسکونی و وحشی شمال پاراگوئه که چاکو نام داشت را کرد. در روزگاری که نه سازمان مللی بود و نه دادگاه بین‌المللی، دو کشور از ایالات متحده خواستند که این معضل را حل نماید و رییس جمهور هیز به نفع پاراگوئه حکم داد. بدین ترتیب پاراگوئه یک شهر و یک تیم فوتبال را به نام این رییس جمهور نامگذاری کرد. آن‌ها تصویر صورت هیز را روی تمبر‌های خود چاپ کرده و مجسمه‌ای از او در حیاط یک مدرسه ابتدایی در شهر ویلا هیز نصب گردید. در حالی که در خود ایالات متحده فردی فراموش شده است، اما هیز به عنوان یک قهرمان در قلب و ذهن مردم پاراگوئه جای دارد.

۸- عابرین پیاده در چین به عبور از مناطق

ممنوعه علاقه دارند

 
عادات وسواس‌گونه و عجیب‌ مردم در کشورهای مختلف

عبور از عرض خیابان در چین کمی پیچیده است. برای مثال، اگر از مسیر ممنوعه‌ای از عرض خیابان عبور کنید و نه از مسیر خط‌کشی شده مخصوص عابرین پیاده، مقامات عکس شما را روی صفحات نمایش بزرگ سطح شهر به عنوان افراد متخلف منتشر خواهند کرد. اگر بخواهید این عکس برداشته شود دو انتخاب دارید: یا به مدت ۲۰ دقیقه به یک افسر پلیس کمک کنید یا مقداری جریمه بپردازید.در شهر دای، ایستگاه‌های زرد روشنی نصب شده که پای افراد متخلف را با اسپری رنگ می‌کنند. این سیستم با سنسور‌های لیزری کار می‌کند. اگر زودتر از موعد مقرر از روی خط عابر پیاده عبور کنید پای شما رنگ خواهد شد. علاوه بر این، ایستگاه‌های مذکور به تکنولوژی تشخیص چهره مجهز است و خیلی زود تصویر شما را روی صفحه نمایش بزرگی که در کنار تقاطع قرار دارد به نمایش عموم می‌گذارد. در سال ۲۰۱۳ این سیستم در بیش از ۲۶۰هزار مرکز کنترل ترافیک در سطح چین نسب شد.

۷- ایرانیان به جراحی زیبایی بینی علاقه‌ای

وسواس‌گونه دارند

 
عادات وسواس‌گونه و عجیب‌ مردم در کشورهای مختلف


همه ما از این موضوع آگاهیم، اما آمار نشان می‌دهد که بین سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ بیش از ۲۴۰هزار جراحی رینوپلاستی قانونی در ایران انجام شده است. نود درصد کل جراحی‌های زیبایی در ایران مربوط به زیبایی بینی است به طوری که ایران بالاترین میزان جراحی رینوپلاستی را در جهان به خود اختصاص داده است. یکی از دلایل رونق جراحی زیبایی بینی در میان زنان ایرانی ۲۰ تا ۳۰ سال این است که به دلیل پوشش سر زنانه، صورت در کانون توجه قرار می‌گیرد و به همین دلیل زنان بیش از هر قسمت دیگری از بدن خود سعی در بی‌نقص کردن صورتشان دارند.


۶- ایسلندی‌ها شیفته شیرین‌بیان هستند
 
عادات وسواس‌گونه و عجیب‌ مردم در کشورهای مختلف

ایسلند با جمعیتی حدود ۳۴۰هزار نفر با عنوان سرزمین شیرین‌بیان شناخته می‌شود. مردم این کشور علاقه‌ای دیوانه‌وار به شیرین بیان دارند به طوری که در تمام پمپ بنزین‌ها و سوپرمارکت‌ها انواع آب نبات با مزه شیرین‌بیان سیاه یافت می‌شود. بستنی فروشی‌ها نیز بستنی شیرین‌بیان نرم سرو می‌کنند که می‌تواند با یک لایه سخت از همین گیاه پوشانده شود. همچنین به طور عام، مردم ایسلند علاقه دارند شکلات را در ترکیب با شیرین‌بیان بخورند. آن‌ها مقدار بسیار زیادی پودر شیرین‌بیان، کشمش با لایه‎ای از شیرین‌بیان و آدامس‌ و شکلات‌ با پوشش این گیاه دارند.اما دلیل این همه علاقه وسواس‌گونه به شیرین‌بیان در ایسلند چیست؟ در دورانی که اولین مردمان در ایسلند اقامت کردند پرورش گیاه در زمین خشک و آب و هوای سرد این منطقه تقریباً غیرممکن بود. همچنین به دلیل آب‌های یخ زده‌ای که در اطراف وجود داشت وارد کردن مواد نیز بسیار دشوار و خطرناک بود. اما در این میان گیاه شیرین‌بیان به راحتی در این شرایط رشد می‌کرد و خیلی زود جای همه چیز را برای ایسلندی‌ها گرفت.

۵- همه آلمانی‌ها یک فیلم کوتاه بریتانیایی

کمتر شناخته‌شده را می‌شناسند

 
عادات وسواس‌گونه و عجیب‌ مردم در کشورهای مختلف


هر ساله در روز قبل از کریسمس، بیش از ۱۷میلیون آلمانی (۲۱درصد از جمعیت کشور) دور تلویزیون‌های خود جمع می‌شوند تا یک کمدی ۱۸دقیقه‌ای مربوط به دهه ۱۹۶۰ تلویزیون بریتانیا به نام «شام برای یک نفر» (Dinner For One) را تماشا کنند. داستان این کمدی در یک مهمانی شب رخ می‌دهد. یک پیرزن دوستانش را برای جشن تولد ۹۰ سالگی‌اش به شام دعوت می‌کند. مشکل این است که این دوستان سال‌هاست مرده‌اند. از این رو پیشخدمت او مجبور است نه تنها غذا آماده کند بلکه نقش هر یک از دوستان او را نیز بازی نماید که باعث وقوع اتفاقاتی خنده‌دار می‌شود. این سنت تلویزیونی عجیب که دهه‌هاست در آلمان رواج دارد باعث شده که عبارت آلمانی خاص و بازی‌هایی با ارتباط با این کمدی در آلمان شکل گیرند.


۴- مردم تایوان علاقه خاصی به ماشین‌های

برداشتن اسباب‌بازی دارند

 
عادات و علایق وسواس‌گونه و عجیب مردم در کشور‌های مختلف

در تایوان ماشین‌های برداشت اسباب‌بازی بر کشور حکومت می‌کنند به طوری که تنها در سال گذشته بازی‌های این چنینی در تایوان سه برابر شده‌اند. به ادعای وزیر تجارت تایوان، در هر دو سوپرمارکت این کشور یکی از این دستگاه‌ها وجود دارد به طوری که در سال‌های اخیر به بزرگترین منبع درآمد مالیاتی تایوان در صنعت سرگرمی تبدیل شده‌اند. افزایش تعداد این دستگاه‌های بازی به نحوی بوده که بانک مرکزی این کشور را نیز وادار به عکس‌العمل کرده تا با تولید سکه‌های بیشتر به تقاضای بالا برای سکه مورد استفاده در این دستگاه‌ها پاسخ دهد.جوایز موجود در این دستگاه‌ها تنها به عروسک‌های حیوانات خلاصه نمی‌شود، زیرا اخیراً از اقلامی مانند سشوار، لباس زیر زنانه و حتی سبزیجات نیز به عنوان جایزه شانسی استفاده می‌شود. بخش از این علاقه به دلایل اقتصادی باز می‌گردد، زیرا درآمد‌ها در تایوان نسبتاً ثابت بوده و قیمت این دستگاه‌های بازی نیز بسیار پایین است. بدین ترتیب مردم برای افزایش درآمد‌های خود به این دستگاه‌ها به چشم یک سرمایه‌گذاری خوب نگاه می‌کنند، در حالی که کسانی که از این دستگاه‌ها استفاده می‌کنند آن‌ها یک وسیله سرگرمی ارزان قیمت می‌بینند. بدین ترتیب این یک بازی برنده-برنده یا بدون برنده است.

۳- آرژانتینی‌ها به روانکاوی وسواس دارند
 
عادات و علایق وسواس‌گونه و عجیب مردم در کشور‌های مختلف

آرژانتینی‌ها کاناپه را دوست دارند، و به طور خاص دراز کشیدن روی آن را. در آرژانتین به ازای هر ۱۹۴ نفر یک روانکاو وجود دارد که آن‌ها را با اختلاف در این زمینه در صدر کشور‌های جهان قرار داده است. فنلاند با ۵۷ روانکاو برای هر ۱۰۰هزار نفر در رتبه دوم قرار گرفته است. روانکاوی برای هر شخص معمولی در آرژانتین چنان مهم است که رییس جمهور کنونی کشور نیز مردم را به رفتن نزد روانکاو تشویق می‌کند. دولت این کشور بر این باور است که روانکاوی و مراجعه به روانپزشک برای باز کردن در ثبات اقتصادی کشور و کاستن از تورم بالا در آرژانتین حیاتی است.کارشناسان بر این باورند که احساس نیاز آرژانتینی‌ها به رفتن نزد روانکاو و سردرآوردن از عمق روان خود از این موضوع نشأت می‌گیرد که اغلب آن‌ها از خانواده‌هایی هستند که از اسپانیا و ایتالیا به این کشور مهاجرت کرده‌اند. در واقع آن‌ها با مشکلات هویتی مواجهند. در دهه ۱۹۹۰، یک عبارت مشهور در مورد مردم این کشور بدین مضمون وجود داشت: «آرژانتینی‌ها ایتالیایی‌هایی هستند که اسپانیایی صحبت کرده، مانند فرانسوی‌ها رفتار کرده و فکر می‌کنند بریتانیایی هستند».

۲- مردم استرالیا شیفته القاب هستند
 
عادات و علایق وسواس‌گونه و عجیب مردم در کشور‌های مختلف


همه ما از دادن القاب به افراد و فعالیت‌ها لذت می‌بریم. برای مثال هر یک از مواد مخدر ده‌ها اسم در میان افراد متخصص دارد، اما در این میان بهترین القاب متعلق به استرالیایی‌هاست که علاقه خاصی به نسبت دادن القاب به چیز‌ها دارند. بر اساس دیکشنری‌های آکسفورد، مشهورترین واژه ابداع شده در قرن بیست و یکم توسط استرالیایی‌ها به ما عرضه شده است: «سلفی». استرالیایی‌ها آمبولانس را آمبو و گوشی‌های همراه را موبو می‌نامند. در واقع آن‌ها هر واژه جمعی را به شکل کوتاه شده ادا می‌کنند. برخی بر این باورند که علاقه استرالیایی‌ها به القاب به ارزش‌های ملی مردمان این کشور مانند دوستی، نزدیکی، غیررسمی بودن و همبستگی آن‌ها با دیگر مردم کشور بازمی‌گردد.


۱- دانمارکی‌ها همیشه می‌خواهند راحت

باشند

 
عادات و علایق وسواس‌گونه و عجیب مردم در کشور‌های مختلف

هنر دانمارکی «hygge» یک وسواس ملی در این کشور است که از واژه «hugga» متعلق به قرن شانزدهم این کشور نشأت می‌گیرد. مردم دانمارک علاقه زیادی به راحت بودن و لذت بردن دارند. در فصل زمستان این هنر دانمارکی در بالاترین حد خود قرار دارد. هوا سرد و ناخوشایند بوده و شرایط بیرون مانع از حس hygge می‌شود، اما در داخل خانه کنار شومینه، با جوراب‌های پشمی و هات چاکلت و لیوانی شیر در دست، شرایط بسیار آرام‌بخش و راحت است. این علاقه به آرامش و راحتی باعث شده که در رده‌بندی شادی در مقیاس جهانی، مردم دانمارک پس از فنلاندی‌ها در رتبه دوم شادترین مردم جهان قرار داشته باشند.
 
منبع: listverse


عجیب و غریب‌ترین پول‌های دنیا!

 تا امروز سکه‌ها و اسکناس‌های زیادی در کشور‌های مختلف چاپ شده‌اند که هر کدام برای خودشان داستانی داشتند. در این بین، ماجرای بعضی‌هایشان، خیلی متفاوت با بقیه است به حدی که شاید باورکردن‌شان سخت باشد. سکه‌ها و اسکناس‌هایی که برای مبادله مالی مورد استفاده قرار می‌گیرند و شاید فقط یک کاغذ معمولی باشند، اما ریشه در یک ماجرای جالب و گاهی هم عجیب دارند. بیایید در ادامه با عجیب‌ترین آن‌ها بیشتر آشنا شویم. پول‌هایی که بعضی از مردم کشور‌هایی که از آن‌ها استفاده می‌کنند هم از پشت پرده‌شان خبر ندارند!


زامبیا چه ربطی دارد به استرالیا؟
 
عجیب و غریب‌ترین پول‌های دنیا!


المپیک سال ۲۰۰۰ میلادی در استرالیا برگزار شد، اما معلوم نیست چرا مردم زامبیای آفریقا این‌قدر ذوق‌زده شدند که به خاطر آن سکه ضرب کردند! آن هم سکه‌هایی که شکل معمولی همه پول‌های دنیا را نداشت. سکه نقره «۵هزار کواچایی» زامبیا ترکیبی از نقشه دو کشور بود که به هم چسبیده بودند. البته استرالیا در واقعیت ۱۰ برابر زامبیا وسعت دارد، اما روی سکه‌های دو کشور با هم فرقی ندارند. این سکه‌ها کمی هم از حد معمول بزرگ‌تر بودند؛ چیزی حدود ۵ سانتی‌متر! هیچ فردی نمی‌داند که چرا مسئولان مالی زامبیا چنین تصمیمی گرفتند و البته آن‌ها هم هیچ‌گاه در این باره اظهار نظری نکرده‌اند!


عکس ستاره منچستریونایتد روی پول!
 
عجیب و غریب‌ترین پول‌های دنیا!


اسکناس پنج پوندی ایرلند تصویر عجیبی دارد. تصویر یک اسطوره که نه شاعر است نه سیاستمدار و نه مخترع و مکتشف. مردم ایرلند روی پول‌های پنج پوندی‌شان تصویر ستاره فوتبال منچستریونایتد و اهل ایرلند شمالی یعنی «جورج بست» را دارند. ستاره‌ای که زندگی پرحاشیه او و اعتیادش به الکل در نهایت کار دستش داد. با این حال مردم ایرلند او را دوست داشتند؛ آن‌قدر که تصویرش را روی اسکناس خودشان زده‌اند.


یک پول ۱۶ در ۱۶!
 
عجیب و غریب‌ترین پول‌های دنیا!


تا جایی که همه یادشان هست، اسکناس توی دنیا مستطیلی بوده. حالا شاید ابعادشان با هم فرق می‌کرد، اما اسکناس در همه دنیا با شکل و شمایل مستطیلی‌اش شناخته می‌شد، ولی تایلندی‌ها نشان دادند که می‌شود خیلی راحت همه قواعد را کنار زد. آن‌ها در سال ۱۹۸۷ میلادی به مناسبت تولد شصت‌سالگی «شاه راما» سری ویژه‌ای از اسکناس‌های ۶۰ باتی را روانه بازار کردند که شکل خاصی داشت. اسکناس‌های تایلندی‌ها مربع بود. یک مربع ۱۶ در ۱۶ سانتی‌متری که به نام یکی از بزرگ‌ترین اسکناس‌های دنیا هم در گینس ثبت شد!


پول برای معامله با فضایی‌ها!
 
عجیب و غریب‌ترین پول‌های دنیا!


فکرش را کرده‌اید که اگر روزی آدم‌فضایی‌ها روی زمین بیایند و با خودشان بار و بنه برای فروش داشته باشند؛ آن وقت باید چطور با آن‌ها وارد معامله بشویم؟ شما شاید به این جای کار فکر نکرده باشید، ولی هستند دانشمندانی که از مدت‌ها پیش به فکر این لحظه ناب بوده‌اند. آن‌ها در واقع سکه‌هایی طراحی کرده‌اند که وقتی آدم‌فضایی‌ها پایشان به زمین باز شد، بتوانند به آسانی با آن‌ها وارد معامله شوند. هر کدامشان هم آلیاژ خاصی دارند و ارزش متفاوتی!


این دیگر عکس کیست؟
 
عجیب و غریب‌ترین پول‌های دنیا!


در سال ۲۰۱۲، دولت استرالیا برای طراحی اسکناس‌های جدید این کشور کلی پول خرج کرد ولی اصلا فکر نمی‌کردند که مردم تصویر شاعری را که روی اسکناس‌ها نقش بسته، نشناسند. آن‌ها تصویر «ماری گیلمور» شاعر استرالیایی را روی اسکناس‌ها آورده بودند، غافل از این که مردم اصلاً نمی‌دانستند، او چه کسی است. چه سر و صدا‌ها که سر این ماجرا بلند نشد!


یک، جلوش بی‌نهایت صفر!
 
عجیب و غریب‌ترین پول‌های دنیا!


مجارستان پیش از جنگ‌جهانی دوم واحد پولی داشت به اسم «پنگو» که جنگ بلای ناجوری سرش آورد. «پنگو» گرفتار تورم عجیبی شد طوری که در سال ۱۹۴۶ میلادی، اسکناس‌های ۱۰۰ میلیون میلیاردی پنگو چاپ شد. می‌دانید چه رقمی می‌شد؟ ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰.


پولی که بوی ماده مخدر‌ می‌دهد!
 
عجیب و غریب‌ترین پول‌های دنیا!


آفریقایی‌ها هم برای خودشان داستانی دارند در ضرب سکه. در سال ۲۰۱۰ کشور بنین در غرب قاره آفریقا شروع به ضرب سکه‌هایی کرد که آوازه آن خیلی زود در دنیا پیچید و باعث اعتراض همگانی شد. این سکه‌ها که از نقره و نیکل درست شده بودند، دارای مقداری گیاه ماری‌جوانا هم بودند که با ظرافت رویشان چسبانده شده بود. با دست کشیدن روی این سکه‌ها بوی ماری‌جوانا بلند می‌شد. البته آن‌ها سکه کاج و افرا و ... هم زده بودند.


عکس یک نویسنده روی پول!
 
عجیب و غریب‌ترین پول‌های دنیا!


«بهانه‌ای برای تجلیل و ادای احترام به شخصیتی که نام کشور زادگاهش کلمبیا را در جهان سربلند و از نیمه قرن بیستم در سراسر جهان طنین‌انداز کرد.» فکر می‌کنید رئیس بانک مرکزی کلمبیا درباره چه کسی این‌طور با احترام یاد می‌کند؟ اصلاً چه کسی می‌تواند کلمبیا را به همه دنیا معرفی کند؟ به طور حتم کسی غیر از آقای نویسنده از عهده این کار برنمی‌آمد. گابریل گارسیا مارکز‍! او برای مردم کشورش یک اسطوره است؛ آن قدر که حالا تصویرش را روی اسکناس‌های ۵۰ هزار پزویی آورده و به طور رسمی وارد چرخه مالی کلمبیا کرده‌اند. این اسکناس که به رنگ بنفش روشن طراحی و چاپ شده، ارزشی برابر ۱۷ دلار و ۴۰ سنت آمریکا دارد. حالا گابریل در کلمبیا همه جا هست. روی سکه و اسکناس و در دست همه مردم کلمبیا.


معامله با یک تکه شهاب‌سنگ!
 
عجیب و غریب‌ترین پول‌های دنیا!


در سال ۲۰۱۲، جمهوری فیجی سکه‌های عجیب و غریبی را ضرب کرد که البته برای استفاده در زندگی روزمره نبود، اما برای خودشان اعتباری داشتند. این سکه‌ها که ۹۹۹ عدد بیشتر نبودند، قطعه‌هایی از شهاب‌سنگ‌های معروف دنیا را با خودشان داشتند. مثلاً تعدادی از شهاب‌سنگی که در سال ۲۰۰۲ میلادی بین مرز آلمان و اتریش به زمین خورده بود یا آن شهاب‌سنگی که در دهه ۱۸۳۰ به فرانسه رسیده بود.


عددی عجیب به جای تصویری عجیب!
 
عجیب و غریب‌ترین پول‌های دنیا!


این پول تصویر عجیبی ندارد بلکه عددی که رویش چاپ شده، شوکه کننده است. در ژانویه سال ۲۰۰۹ زیمبابوه شروع به چاپ اسکناس‌های ۱۰۰ تریلیونی کرد؛ ۱۰۰ میلیارد با سه تا صفر جلوی آن. در آن زمان میزان تورم در این کشور بسیار بالا و دولت ناگزیر بود برای سر و سامان دادن به اوضاع اقتصادی این اسکناس‌ها را وارد بازار کند. چون نرخ تورم زیمبابوه به ۲۳۱ میلیون درصد رسیده بود.


توزیع پولی پانچ شده در بین مردم!
 
عجیب و غریب‌ترین پول‌های دنیا!


در سال ۱۹۹۷ مردم کشور آفریقایی «زئیر» یا همان جمهوری «کنگو»‌ی امروزی بسیار خوشحال شدند رژیم «موبوتو»، دیکتاتور بزرگ برکنار شد و مردم می‌خواستند که جمهوری را در کشور تجربه کنند. همه چیز خوب پیش رفت غیر از مسئله اسکناس‌های جدید. دولت برای چاپ اسکناس‌های جدید آهی در بساط نداشت برای همین تصمیم گرفت که از اسکناس‌های ۲۰ هزاری قدیمی زئیر استفاده کند. آن‌ها برای این که مردم تصویر دیکتاتور را دیگر نبینند، صورت او را پانچ کردند.


اژد‌ها وارد می‌شد!
 
عجیب و غریب‌ترین پول‌های دنیا!


در سال ۱۹۳۵ میلادی، هنگ‌کنگی‌ها با کلی شوق و ذوق دلار‌های خودشان را وارد بازار کشور کردند، اما هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که جنگ جهانی دوم شروع شد و ژاپنی‌ها به سمت هنگ‌کنگ یورش بردند. تکلیف معلوم بود. چشم‌بادامی‌ها دلار‌های هنگ‌کنگی را کنار گذاشتند و ین‌های خودشان را به چرخه آوردند، آن هم با تصویری عجیب. اژد‌هایی دو سر که نشان آن‌ها بود. جنگ تمام شد و ژاپنی‌ها زود از کشور کوچک آسیایی بیرون رفتند، اما هنوز اسکناس‌های ۱۰ ینی ژاپنی‌ها با همان ارزش سابق در هنگ‌کنگ خریدار دارند. هر چند خیلی‌ها از این تصویر اژد‌های دو سر که می‌خواهد مردم را قورت بدهد، ناراضی اند، اما بعضی‌ها هم طرفدارش هستند!


پول‌های عصر حجری!
 
عجیب و غریب‌ترین پول‌های دنیا!

باورتان می‌شود هنوز مردمی هستند که از پول سنگی برای داد و ستد استفاده می‌کنند؟ «جزایر سلیمان» جای عجیبی است. هنوز کلی جای ناشناخته دارد و کلی مردم به دور از تمدن. در این جزایر مردم هنوز از پول‌های سنگی استفاده می‌کنند؛ البته نه به اندازه سنگریزه. پول مردم جزایر سلیمان گاهی قطعه‌سنگی با قطر یک متر است که مردم آن را از دل دریا استخراج می‌کنند. این سنگ‌های خاص که در میان آن‌ها سوراخی تعبیه شده، ارزش زیادی دارد. این پول‌های سنگی که به زبان محلی‌ها به «رای» معروف است، در زمان جنگ جهانی دوم برای ژاپنی‌ها کلی سود داشت. آن‌ها این سنگ‌ها را از مردم بومی می‌گرفتند و به عنوان لنگر استفاده می‌کردند یا در کار‌های ساختمانی به کار می‌بردند. غافل از این که مردم بومی جزایر، جانشان به این سنگ‌ها بسته است.
 
 


ویرانگرترین و بدترین آتش‌سوزی‌های تاریخ

وقتی که محققان دانشگاه کلرادو نگاهی دقیق‌تر به آتش سوزی‌های بزرگ ایالات متحده بین سال‌های ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۲ انداختند، اطلاعات بسیار شوکه کننده‌ای حاصل شد. حدود ۸۴ درصد از این آتش سوزی‌ها عامل انسانی داشت و تعداد این آتش سوزی‌ها غیر قابل تصور بود. البته که رسانه‌ها تنها آتش سوزی‌های بزرگ و مهم را گزارش می‌دهند، اما این بررسی‌ها نشان داد که بیش از ۱.۵ میلیون مورد آتش سوزی در عرض ۲۱ سال رخ داده است. در این ۲۱ سال، انسان‌ها باعث شروع بیش از ۸۴۰.۰۰۰ هزار مورد آتش سوزی بودند و طول فصل آتش سوزی از ۴۳ روز در سال به رقم باور نکردنی ۹۳ روز در سال رسید.محققان به این نتیجه رسیدند که تغییرات اقلیمی نقش مهمی در این آتش سوزی‌ها داشته و با گرم شدن هوا، جنگل‌ها خشک‌تر شده و بدین ترتیب احتمال آتش سوزی و ادامه آن بیشتر خواهد شد؛ و این به معنای بیشتر شدن آتش سوزی‌های بزرگ منجر می‌شود که البته موضوع جدیدی نیست. آتش سوزی‌های بزرگ همواره خانه ها، حیات وحش و جنگل‌ها را برای قرن‌ها تهدید کرده اند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ویرانگرترین و بزرگ‌ترین آتش سوزی‌های تاریخ آشنا کنیم.

۱. شبی که ویسکانسین در آتش سوخت

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

آتش سوزی در شهر پشتیگو یکی از بدترین آتش سوزی‌های تاریخ ایالات متحده بود و همزمان با یک آتش سوزی کمتر ویرانگر، اما بسیار مشهورتر همراه شد: آتش سوزی بزرگ شیکاگو. بر اساس گزارش واشنگتن پست، تاریخ آتش سوزی بزرگ پشتیگو را به یک دلیل باور نکردنی فراموش کرده است: این آتش سوزی تنها خط تلفن موجود در منطقه را از بین برد و بازماندگان فاجعه هیچ ابزاری برای مخابره کردن خبر جهنمی که در آن گرفته شده بودند به بیرون را نداشتند.

این آتش سوزی در ۸ اکتبر ۱۸۷۱ شمال شرقی ویسکانسین را درنوردید و گمانه زنی‌ها در مورد علت شروع آن نیز متفاوت است. اما گفته می‌شود که کارگران راه آهن برای صاف کردن مسیر ریل گذاری خود قصد سوزاندن بوته‌هایی در مسیر را داشتند که این آتش از کنترل خارج شده و در ادامه باعث سوختن ۱.۲ میلیون هکتار زمین، نابودی ۱۶ شهر و کشته شدن صد‌ها نفر شد.

تعداد کشته شدگان بین ۱.۲۰۰ تا ۲.۵۰۰ نفر عنوان شد. شدت این آتش سوزی را می‌توان با مطالعه خاطرات پدر روحانی پیتر پرنین، کشیش منطقه پشتیگو، متوجه شد. او گروهی از بازماندگان را رهبری می‌کرد که در رودخانه‌ای در همان حوالی روی یک قایق پناه گرفته بودند و شعله‌های آتش را تماشا می‌کردند که از یک سوی رودخانه به سوی دیگر می‌پریدند.

صبح روز بعد بازماندگان به خشکی رفتند و متوجه شدند که شن‌ها به شیشه تبدیل شده و پشته‌ای از جنازه‌های سوخته که یکدیگر را بغل کرده و رو به شعله‌ها بودند پیدا شد. همچنین آن‌ها جنازه مردی را پیدا کردند که در کنار جنازه سوخته همسرش گلوی خود و فرزندانش را بریده بود، او خود و بچه هایش را کشته بود تا درد ناشی از سوختن در شعله‌ها را تجربه نکنند.


۲. جرقه‌ای از قطار که تبدیل به جهنم شد

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

مینه سوتا از دیرباز به عنوان سرزمین ۱۰.۰۰۰ رودخانه به خاطر زمستان‌های طولانی، سرد و برفی اش شناخته می‌شد، اما تابستان و پاییز ۱۹۱۸ هوای منطقه به طور بی سابقه‌ای گرم و خشک بود. همان ماه‌های خشک و وزش باد‌های ناگهانی بود که جرقه‌ای از یک قطار را به آتشی بزرگ تبدیل کرد که منطقه کلوکت در مینه سوتا را در اکتبر همان سال به مدت چند روز به یک جهنم واقعی تبدیل ساخت. با وزش باد، آتش سوزی اولیه به جهنمی متحرک با سرعت ۶۵ مایل در ساعت تبدیل شد.

آتش با سرعتی باورنکردنی بزرگ‌تر می‌شد و پیش می‌رفت و وقتی که به پایان رسید بیش از ۲۵۰.۰۰۰ هکتار از زمین‌های منطقه سوخته و بیش از ۱.۰۰۰ نفر جانشان را از دست داده بودند. شهر‌های زیادی به طور کامل در دل جهنم سوزان فرو رفتند. شهر کلوکت به طور کامل ویران شد، اما بدترین اتفاق در موس لیک افتاد. به گفته یک تاریخ نگار به نام دان رید، ۴۵۳ نفر از ساکنان موس لیک در آتش سوختند که تعدادی از آن‌ها در زیرزمین هایشان انتظار تمام شدن آتش را می‌کشیدند و بسیاری نیز در حین تلاش برای فرار از آتش جانشان را از دست دادند.

ده‌ها نفر در مسیر جاده‌ای که اکنون پیچ مرد مرده نامیده می‌شود جانشان را از دست دادند و خانواده‌های زیادی به طور کامل نابود شدند، از جمله خانواده‌ای ۵ نفره که به گفته رید «چنان بد سوخته بودند که خاکستر همه آن‌ها را می‌شد در یک جعبه کفش جای داد».


۳. شعله‌هایی که کیلومتر‌ها به آسمان رفت

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

بر اساس گفته‌های تاریخ نگاران، شهر هینکلی در مینه سوتا و ۵ شهرک و روستای مجاور در نتیجه یک آتش سوزی بزرگ که بین ساعت ۲ تا ۴ بعدازظهر روز شنبه، اول سپتامبر ۱۸۹۴ به اوج خود رسید ویران شدند. به گفته آن‌ها الواربری عامل اصلی افزایش قدرت آتش بود: سال‌ها و سال‌ها بریدن الوار باعث شده بود که منطقه کاملاً خالی از درخت شده و تنها بوته‌های خشک باقی بمانند. تابستان آن سال بسیار گرم و بارندگی وجود نداشت، اما وقوع آتش سوزی امری طبیعی بود و ماه‌ها بود که هوای منطقه از دود آتش سوزی‌ها تاریک بود. آتش سوزی‌ها از سپتامبر آغاز شده بود و وقتی نسیم جای خود را به باد‌های شدید داد آتش شروع به منتشر شدن کرد.

با پایان آتش سوزی تنها در هینکلی بیش از ۴۱۸ نفر و ۱۰۰ نفر نیز در شهر‌ها و رسوتا‌های مجاور کشته شده بودند. همچنین تعداد نامشخصی از بومیان نیز در این آتش سوزی جان خود را از دست دادند. برخی با قطار فرار کردند و برخی دیگر در دورن یک گودال سنگی پر از آب شده در نزدیکی مرکز شهر پناه گرفتند. مادربزرگ دان لارسون از این آتش سوزی جان سالم به در برد و بعد‌ها داستان شعله‌هایی را بازگو کرد که بیش از ۴.۵ مایل به آسمان بلند شده و از فاصله ۲۰۰ مایلی قابل مشاهده بودند.


۴. آتش سوزی که جان آتشنشانان

چترباز را گرفت

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

منطقه مان گلاچ منطقه‌ای وحشی در جنگل‌های ملی هلنا در مونتانا است، به همین دلیل وقتی که در ۵ آگوست ۱۹۶۹ در این منطقه آتش سوزی دیده شد این خانه‌ها و زندگی انسان‌ها نبودند که تهدید می‌شدند. ماموریت اطفای حریق به تیمی از سرویس جنگل که هنوز تازه کار بودند محول گردید؛ و اینگونه بود که تراژدی رخ داد. ۱۵ آتشنشان چترباز به سمت مان گلاچ براه افتادند، اما تنها دو نفر زنده بازگشتند. مدت کوتاهی پس از رسیدن به زمین و در فاصله نیم مایلی از آتش، باد شدت گرفت و بر اساس محاسبات تنها در عرض ۱۰ دقیقه، آتش ۳.۰۰۰ هکتار را در خود بلعید و بدین ترتیب گروه آتشنشانان خیلی زود به جای تلاش برای خاموش کردن آتش مجبور به تلاش برای فرار و زنده ماندن کردند.

سرویس جنگل، اما این نبرد را «مسابقه‌ای که امکان برد آن وجود نداشت» نامید. این آتش سوزی بعد‌ها الهام بخش کتاب نورمن مک لین با عنوان «مردان جوان و آتش» شد و باعث شد که سرویس جنگل تکنیک‌های آتشنشانی جدیدی را ترتیب داده و استاندارد‌های ایمنی بیشتری را به برنامه‌های خود اضافه کند. اکنون بنایی یادبود برای این آتشنشانان در ورودی مریودر کنیون نصب شده است.


۵. مرگبارترین آتش سوزی در تاریخ کانادا

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

تقریباً هیچ کسی نمی‌داند دلیل شروع آتش سوزی که بعد‌ها مرگبارترین آتش سوزی تاریخ کانادا لقب گرفت چه بوده است، اما باور‌ها بر این است که آتش سوزی که در نهایت جان ۲۲۴ نفر را گرفت و از ۲۹ جولای ۱۹۱۶ شروع شده و تا روز‌ها ادامه داشت در نتیجه استفاده کارگران از دینامیت برای پاک کردن زمین برای ساخت راه آهن به وقوع پیوست. اما دلیل هر چه که بود این آتش سوزی روش مبارزه آتشنشانان در کانادا با آتش سوزی‌های بزرگ را برای همیشه تغییر داد و باعث شکل گیری نیرو‌های منطقه‌ای آتشنشان در این کشور شد.

در اثر این آتش سوزی روستا‌ها و شهرک‌های زیادی به کلی از بین رفتند، از جمله متیسون، اروکویز فالز و نوشکا که بعد‌ها بازسازی شده و به نام کشیشی که در تلاش برای نجات مردمش از آتش جان باخت، وال گاین نامگذاری شد. مردم بسیاری با بدن‌های نیم سوخته در کنار جاده افتاده و منتظر مداوا شدن بودند و بعد از آتش سوزی نیز غذایی برای خوردن باقی نمانده بود به جز سیب زمینی‌هایی که در آتش سوزی کاملاً پخته شده بودند. بعضی کفش هایشان آتش گرفته بود و اکنون که آن‌ها را خاموش کرده بودند دیگر از پا در نمی‌آمدند.


۶. سوختن ۶۰ زمین فوتبال در دقیقه

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

گفته می‌شود که سرعت آتش سوزی ۸ نوامبر ۲۰۱۸ در دامنه کوهستان‌های سیرا نوادا چنان بالا بوده که در هر دقیقه زمینی به مساحت ۵۰ زمین فوتبال در آتش سوخته بود و در ۱۳ نوامبر اعلام شد که این آتش سوزی مرگبارترین آتش سوزی در تاریخ کالیفرنیا بوده است. این آتش سوزی دو و نیم هفته ادامه داشت و تا سال بعد تعداد کشته شدگان به طور دقیق مشخص نبوده و برخی قربانیان شناسایی نشده بودند، اما در نهایت تعداد کشته شدگان ۸۵ نفر اعلام شد. اما آمار ویرانی‌ها هولناک بود: بیش از ۱۳.۹۷۲ خانه ویران شد، ۵۲۸ محل کسب و کار سوخته و ۴.۲۹۳ ساختمان دیگر نابود شد.

وسعت زمین‌های سوخته توسط شعله‌ها ۱۵۳.۰۰۰ هکتار برآورد گردید. بیشتر آسیب‌ها به شهر پارادایز وارد شد. خاطرات شاهدان عینی از این آتش سوزی بسیار هولناک بود. یکی از ساکنان این شهر به نام نیکول جولی در حالی که خودروش در محاصره آتش قرار داشت با شوهرش تماس گرفته و فریاد می‌زد: «اگر قرار است بمیری، بجنگ و بمیر».


۷. ما آتش را شروع نکرده بودیم

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

در جولای سال ۲۰۱۵، آتش سوزی در مکانی بسیار غیرمعمول و باورنکردنی آغاز شد: جنگل‌های بارانی اندونزی. این آتش ماه‌ها ادامه داشت و بخش زیادی از جنگل‌های بارانی اندونزی و زیستگاه جانوران کمیاب و در معرض انقراض مانند اورانگوتان‌ها را به خاکستر تبدیل کرد. به گفته گاردین، در حالی که تعداد کشته شدگان مستقیم ناشی از آتش سوزی تنها ۱۹ نفر اعلام شد، اما بیش از نیم میلیون نفر به دلیل دود ناشی از این آتش سوزی دچار مشکلات تنفسی شدند. بررسی‌های دانشگاه هاروارد در منطقه و پس از پایان آتش سوزی نشان داد که این آتش باعث وقوع بیش از ۱۰۰.۰۰۰ مرگ پیش از موعد شده است.

اگر چه بیشتر منطقه آتش سوزی خالی از سکنه بود، اما باد‌های شکل گرفته در اثر ال نینو دود ناشی از این آتش را به مناطقی مانند سنگاپور، کوالالامپور و سوماترا منتقل کرد. آتش سوزی در اثر تلاش برای سوزاندن جنگل‌ها به منظور تولید روغن پالم و خمیر کاغذ صورت گرفته و جنایت علیه بشریت لقب داده شد. صد‌ها نفر از مقامات بلندمرتبه منطقه‌ای دستگیر و محاکمه شدند.


۸. جمعه سیاهی که نباید فراموش شود

ویرانگرترین و بدترین آتش سوزی‌های تاریخ

۱۳ ژانویه ۱۹۳۹ بود: یک تابستان داغ، طولانی و خشک استرالیایی و «خشک» کمترین تعبیری بود که برای آن تابستان می‌توانست به کار گرفته شود. سال‌های قبل از این روز که از آن با نام جمعه سیاه یاد می‌شود با خشکسالی همراه بود. بستر رودخانه‌ها و نهر‌ها بسیار خشک شده، آب جیره بندی شده و باد نیز آخرین ذره‌های رطوبت را از کف جنگل بلند کرده و زمین‌های وسیع منطقه را به آتش زنه و چخماق تبدیل ساخته بود. با شدت گرفتن باد، آتش‌هایی که توسط مزرعه داران، معدنکاران، کارگران جنگل و کسانی که در جنگل کمپ زده بودند به سرعت از کنترل خارج شد.

میلیون‌ها هکتار جنگل در آتش سوخت، دستکم ۷۱ نفر و هزاران اسب، گاو و گوسفند نیز کشته شدند. بیش از ۱.۰۰۰ خانه ویران شد و ۵ شهر کوچک به طور کامل توسط شعله‌های آتش بلعیده شدند. هزاران نفر بی خانمان شدند، هکتار‌ها جنگل محافظت شده ویران شده و خاکستر آتش به نیوزیلند رسید.

۷ سال بعد این اتفاق بار دیگر رخ داد و این بار به آن لقب شنبه سیاه داده شد. این بار وقتی که آتش سوزی کنترل شد ۱۷۳ نفر انسان و بیش از ۱ میلیون حیوان جان خود را از دست داده بودند. این آت سوزی در یکی از گرمترین روز‌های تاریخ استرالیا و در حالی که باد‌هایی با سرعت ۶۵ مایل در ساعت وزیدن گرفته بود رخ داد.

منبع: grunge