••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

درباره قصاب مخوف روستوف؛ آندری چیکاتیلو

 آندری چیکاتیلو با القابی مانند قصاب روستوف یا درنده روستوف، امروز به عنوان یکی از مخوف‌ترین تبهکاران روسیه و همینطور جهان مدرن شناخته می‌شود. او میلی عجیب و رفع نشدنی برای قتل، تجاوز، آزار جنسی کودکان، شکنجه و البته خوردن گوشت قربانیانش داشت.

 
آندری چیکاتیلو
 
در این مقاله نگاهی هرچند گذرا به زندگی این تبهکار سنگدل می‌اندازیم و بررسی می‌کنیم که یک کودک معصوم و بی‌آزار چگونه و تحت چه شرایطی به هیولایی تبدیل می‌شود که خواندن پرونده‌اش دهه‌ها بعد هنوز خواب را از چشم انسان‌های بی‌شماری می‌رباید.
 
کودکی آندری چیکاتیلو
 
آندری در سال ۱۹۳۶ و در روستایی کوچک به نام یابلوشنه در اوکراین امروزی به دنیا آمد. تولد او تنها اندکی بعد از قحطی و مرگ و میر تعداد زیادی از مردم اوکراین بنابر دستورات جدید استالین در زمینه کشاورزی اتفاق افتاد. به نظر می‌رسد این دوره قحطی و گرسنگی و کمبود غذا که تا دوران کودکی و نوجوانی آندری هم کم و بیش ادامه پیدا کرد، نقشی حیاتی در ساخته شدن این هیولا داشت. خود آندری می‌گفت تا ۱۲ سالگی هرگز نان نخورده بود و او و خانواده‌اش برای نمردن از گرسنگی، گیاهان و برگ‌های درختان را می‌خوردند.
 
آندری چیکاتیلو
 
نکته تاثیرگذار دیگر، افزایش کنیبالیسم (آدم‌خواری) در اوکراین آن زمان بود. چیکاتیلو به یاد می‌آورد که در زمان کودکی مادرش مرتب به او می‌گفته است که برادرش را افرادی گرسنه دزدیده و خورده‌اند. هرچند موضوع دزدیده شده برادرش قابل اثبات نیست، اما اسناد زیادی مبنی بر روی آوردن آدم‌های گرسنه به کنیبالیسم در آن دوره سیاه از تاریخ اوکراین وجود دارد.
 
آندری کودکی ریزجثه و کوچک اندام بود و به سبب نزدیک‌بین بودن، از کودکی مجبور به استفاده از عینکی با شیشه‌های کلفت شد. هرچند بخاطر خصوصیات فیزیکی، آندری زیاد در مدرسه دست انداخته می‌شد، اما با رسیدن به نوجوانی او به دانش‌آموزی ممتاز و البته عضوی تحسین شده از حذب کمونیست تبدیل شد. در همین زمان‌ها بود که یک کشف تلخ، مسیر زندگی آندری را برای همیشه تغییر داد. با رسیدن به سن بلوغ، او دریافت از نظر جنسی ناتوان است و این کشف برای آندری همراه بود با خودبیزاری و نفرت غیرقابل کنترل از شرایط.
 
آندری چیکاتیلو در دهه سوم زندگی‌اش به روسیه مهاجرت کرد و در آنجا به شغلی با حقوق اندک مشغول شد و آپارتمانی حقیرانه اجاره کرد. فقر و نداری در تمام دوره‌های زندگی آندری برجسته‌تر از هر چیز دیگری بود. در همین زمان آندری با اصرار خانواده و طی یک ازدواج از پیش تعیین شده با دختری روسی ازدواج کرد. همسر آندری پس از آگاه شدن از شرایط پزشکی او، با آندری توافق کرد که از طریق روندی پزشکی و از طریق تزریق اسپرم بچه‌دار شوند. آن دو از همین راه صاحب دو فرزند شدند.
 
آغاز افسانه‌ی سیاه قصاب روستوف
 
در سال ۱۹۷۰ آندری موفق شد مدرکی دانشگاهی در رشته ادبیات روسی بگیرد و با همان مدرک، شغلی به عنوان معلم به دست آورد. زندگی آندری، اما شیرین‌تر نشد و ناتوانی او در کنترل کلاس و برقرار کردن نظم و دانش‌آموزانی که برای معلم ریز‌جثه خود قلدری می‌کردند، شاید همان آخرین قطره‌هایی بودند که دیواره‌ی سد سلامتی روانی او را شکستند و دریای خروشان خشم و نارضایتی آندری چیکاتیلو آدم‌های بی‌گناه زیادی را در خود غرق کرد. در همین دوران آندری مملو از نفرت نسبت به خود و دیگران، اولین آزار جنسی‌اش را انجام داد.
 
آندری چیکاتیلو
اولین قربانی
 
در سال ۱۹۷۸ آندری ۴۲ ساله دختربچه‌ای ۹ ساله را تا رسیدن به خانه‌ای قدیمی تعقیب کرد و زمانی‌که مشغول وارد کردن ضربات چاقو به بدن کودک بود اتفاقی افتاد که زندگی او و صد‌ها انسان بی‌گناه را برای همیشه تغییر داد. آندری در آن خانه قدیمی دریافت که در هنگام وارد کردن ضربات چاقو به بدن دختر دچار تحریک جنسی شده است و تنها در همان چند دقیقه خبری از ناتوانی جنسی‌اش نبود.
 
قربانی بعدی لاریسا تاکاشنکو، نوجوانی اهل همان محله‌ی به شدت فقیر بود. حالا دیگر هیولای درون آندری طعم خون را چشیده بود و قربانی‌های بیشتری طلب می‌کرد. جسد لاریسا درحالی پیدا شد که خفه شده بود و قاتل سعی کرده بود با دندان بخش‌هایی از بدنش را بکند. به عقیده دادستانی قتل لاریسا از آن نظر اهمیت داشت که آندری برای اولین بار گوشت بدن یک انسان را چشیده بود و این اتفاق آغازی بر یک دوره سیاه بود.  
 
آندری چیکاتیلو
 
در ۱۲ سال بعد از قتل لاریسا، اندری ۵۳ نفر را به قتل رساند، مثله کرد و خورد. او در این دوران چند باری دستگیر شد، اما هربار بدون محکومیت خاصی آزاد می‌شد و دست کم یک نفر در این دوران به اشتباه و به جای چیکاتیلو اعدام شد. درنهایت وقتی قصاب مخوف روستوف را دستگیر کردند افراد حاضر در صحنه دستگیری از بوی بسیار نامطبوعی می‌گفتند که بخاطر وجود بافت انسان در معده‌اش، از روزنه‌های پوست و دهانش ساطع می‌شد. در خلال تحقیقات مشخص شد او ۱۰۰۰ جرم مرتکب شده است که شامل ۹۵ قتل و ۲۴۵ تجاوز می‌شد. اعدادی وحشتناک که حتی برای یک مامور پلیس و قاضی جنایی هم باورنکردنی می‌نماید.
 
دادگاه آندری چیکاتیلو
 
روند دادگاه این قاتل سریالی، شباهتی به یک دادگاه معمولی نداشت. در تمام طول دادگاه اندری را درون قفسی آهنین نگه داشتند تا اعضای خانواده‌های قربانیانش به او حمله نکنند. در زمان صحبت کردن آندری، بسیاری از افراد حاضر از شدت گریه و ناراحتی بیهوش شدند. روانشناش دادگاه هرچند آندری را دارای اختلال شخصیت مرزی به همراه خصوصیات سادیسمی تشخیص داد، اما دادگاه درنهایت رای به سلامت عقل آندری داد و اعلام کرد او با اختیار خودش این اعمال شنیع را انجام داده است و باید مجازات شود.
 
آندری چیکاتیلو
 
آندری چیکاتیلو در روند دادرسی‌اش تلاش کرد مسئولیت کارهایش را گردن هرکس و هر چیزی بی‌اندازد. او گفت تقصیر خانواده، دوران کودکی، فقر، حتی گروه خونی و البته استالین بوده است که به چنین کار‌هایی دست زده است. نکته‌ای که نمی‌شد ندید، اما این بود که آندری چیکاتیلو، قصاب روستوف، حتی از تعریف جرم‌هایش هم لذت می‌برد.
 
دادگاه درنهایت چیکاتیلو را به اعدام با شلیک یک گلوله در سرش محکوم کرد و آخرین حرف یکی از بدنام‌ترین مجرمان تاریخ، ثانیه‌هایی پیش از شلیک این بود: "مغزم را منفجر نکنید، ژاپنی‌ها پول خوبی بابتش می‌دهند. "  
+ نوشته شده در شنبه 18 بهمن 1399برچسب:قصاب مخوف روستوف,آندری چیکاتیلو,اکراین,روس,روسیه,قاتل,جانی,آدمکش,آدمخوار, ساعت 14:26 توسط آزاده یاسینی


رومن و جین؛ از زندگی سرشار، به مرگ آغشته

 رومن کاسیو ـ که بعد‌ها نام «گاری» (واژه‌ای روسی به معنای آتش) را برای خود برمی‌گزیند و به «رومن گاری» مشهور می‌شود در هشتم ماه می ۱۹۱۴ در شهر مسکو از مادری اهل لیتوانی و پدری روسی به دنیا آمد.

 
رومن و جین؛ از زندگی سرشار، به مرگ آغشته
 
رومن به همراه مادرش «نینا بوریسوفسکایا» زنی از خانواده‌ای نیمه‌اشرافی که در «تئاتر فرانسوی مسکو» بازیگر بود در سال ۱۹۱۷ بلافاصله بعد از سقوط تزار به ویلنو مرکز لیتوانی و سپس در سال ۱۹۲۲ به ورشو رفت و سرانجام در سال ۱۹۲۷ به فرانسه مهاجرت کردند.
 
در پاریس درس حقوق خواند و در سال ۱۹۳۷ برای خدمت سربازی در نیروی هوایی فرانسه نام نوشت و پس از مدتی در مدرسۀ هواپیمایی، مربی تیراندازی شد.
 
در سال ۱۹۴۰ زمانی که فرانسه در اشغال آلمان نازی بود، به «فرانسۀ آزاد» پیوست و همره ژنرال دوگل و آندره مالرو، علیه فاشیسم جنگید. تا سال ۱۹۴۴، با درجۀ سروانی در گردان هوایی لورن، در نبرد‌های آفریقا و حبشه و لیبی شرکت کرد. نشان‌های «صلیب آزادی» و «صلیب جنگ» و لقب «شوالیه لژیون دونور» را در همین دوران به دست آورد. در همین سال‌ها بود 
که با اولین رمانش «تربیت اروپایی» توانست جایزه منتقدان فرانسه را به خود اختصاص دهد.
 
رومن و جین؛ از زندگی سرشار، به مرگ آغشته
 
در سال ۱۹۴۵، رومن گاری با درجۀ سرگردی، ارتش فرانسه را ترک می‌کند. جنگ جهانی دوم به پایان رسیده، فاشیسم هیتلری از میدان بیرون رانده شده و فرانسه بر سرنوشت خویش حاکم گشته است.
 
نویسنده و مبارز جوان رایزن سفارت فرانسه در صوفیه و برن می‌شود. سال‌های ۱۹۵۲ تا ۱۹۶۱، سخنگوی دولت فرانسه در سازمان ملل متحد و کاردار سفارت فرانسه در بولیوی و سرکنسول سفارت در لس‌آنجلس است.
 
۱۹۶۱ سالی است که از فعالیت‌های رسمی سیاسی کناره می‌جوید و شش سال از سوی نشریات آمریکا به دور دنیا سفر می‌کند و برایشان مقاله می‌نویسد. با «ریشه‌های آسمان» جایزه مهم گنکور را از آن خود کرد.
 
رومن و جین؛ از زندگی سرشار، به مرگ آغشته
 
در سال ۱۹۶۲ گاری در دوران سکونت در آمریکا از همسر انگلیسی‌اش- نویسنده‌ای به نام لسلی بلانش- جدا شد و  با ملکه موج نوی سینمای فرانسه، جین سیبرگ که ۲۴ سال از او جوان‌تر بود، ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، تنها فرزند رومن گاری یعنی الکساندر دیه‌گو بود.
 
گاری داستان این زندگی مشترک را در کتاب «سگ سفید» نوشته است. رومن گاری در «سگِ سفید»، خود راویِ داستان است. در کنار همسرش جین سیبرگ که همراه با سیاهان و به نفعِ ایشان مبارزه می‌کند و همزمان مشغولِ بازی در یک فیلم است. هرچند کلامش سرشار از همدردی با سیاهان است، امّا‌گاه بر آنان نیز می‌تازد و به طرح مسائل خصوصی خویش با همسرش می‌پردازد؛ مسائلی که به‌خوبی پیداست بعد‌ها به جدایی آن دو از همدیگر خواهد انجامید. رومن گاری، درباره جین گفته بود: «شوهر جین سیبرگ بودن یک کار تمام وقت است» آن‌ها پس از هفت سال از هم جدا شدند.
 
رومن و جین؛ از زندگی سرشار، به مرگ آغشته
 
رومن گاری دو فیلم به نام‌های «پرندگان می‌روند در پرو می‌میرند» (۱۹۶۸) و «بُکس» (۱۹۷۲) ساخته است.
 
او وقتی دید که منتقدان و خوانندگان آثارش، او را تمام شده می‌پندارند و خودش هم هوس تجربه‌های تازه به سرش زده، با نام مستعار «امیل آزار» شروع به نوشتن کرد و در حالی که قانون جایزه گنکور این است که هر نویسنده فقط یک بار به کسب آن نایل شود، برای دومین بار هم توانست برای رمان «زندگی در پیش رو» این جایزه را تصاحب کند.
 
در ۳۰ اوت ۱۹۷۹ جسد جین در ماشینش پیدا شد. درون ماشین یک یادداشت یک خطی بود با این عنوان که: «مرا ببخش دیگر نمی‌توانم با فشار‌های عصبی ام زندگی کنم.»
 
رومن گاری در دوم دسامبر ۱۹۸۰ یکسال پس خودکشی همسرش جین سیبرگ، خودش را به ضرب گلوله تپانچه و مثل نویسنده مورد علاقه اش «ارنست میلر همینگوی» از بین برد و از نفس افتاد. وی در کتاب «شب آرام خواهد بود»نوشت: «بخاطر همسرم نبود دیگر کاری نداشتم.»
+ نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1399برچسب:رومن کاسیو,رومن گاری,جین کاسیو,روس,فرانسه,موج نو, ساعت 13:35 توسط آزاده یاسینی


عادات و علایق وسواس‌گونه و عجیب مردم در کشور‌های مختلف

ممکن است مردم نسبت به وزن خود یا اینکه چقدر پول دربیاورند و اینکه چطور آن را بیشتر کنند نیز رفتاری وسواس‌گونه و غیرطبیعی داشته باشند. در بسیاری از کشور‌ها مردم به دنبال راه‌هایی برای حل این مشکلات هستند. با این وجود برخی کشور‌ها کشش وسواسی نسبت به برخی چیز‌ها را به مرحله‌ای تازه برده و وسواس‌ها و تمایلات همگانی متفاوتی را ایجاد کرده اند که به هیچ عنوان طبیعی و معمول نیستند. در ادامه این مطلب می‌خواهیم شما را با کشور‌هایی آشنا کنیم که به یک چیز خاص عادت وسواس‌گونه دارند.


۱۰- روس‌ها به لبخند نزدن علاقه شدیدی
دارند
 
عادات وسواس‌گونه و عجیب‌ مردم در کشورهای مختلف

روس‌ها در لبخند زدن زیاد خوب نیستند. یک روانشناس به نام کیوبا کیرس در آکادمی علوم لهستان آزمایشی در این مورد انجام داد. او در مطالعه خود از هزاران نفر از ۴۴ کشور مختلف خواست که به ۸ تصویر از چهره‌های در حال لبخند زدن و بدون لبخند نگاه کنند و سپس نظر خود در مورد هوش و صداقت آن‌ها بیان نمایند. وقتی که نتایج مورد بررسی قرار گرفت، مشخص شد که روس‌های شرکت کننده در تحقیق، ادعا کرده بودند که افرادی که در تصاویر لبخند می‌زدند از لحاظ هوش و صداقت در کمترین جایگاه قرار دارند.همچنین مطالعه او نشان داد که هرچه جامعه‌ای فاسدتر باشد احتمال این که لبخند کمتر ارزشمند انگاشته شود و شخص لبخند زننده غیرقابل اعتماد دانسته شود بیشتر است؛ و نکته جالب این است که روسیه یکی از کشور‌های دارای بیشترین مقدار فساد در جهان است. در رده‌بندی کشور‌های دارای بیشترین فساد در بخش عمومی در سال ۲۰۱۷، روسیه در رتبه ۱۳۵ در میان ۱۸۰ کشور جهان قرار گرفت.

۹- مردم پاراگوئه به رییس جمهور فراموش‌

شده ایالات متحده علاقه وسواس‌گونه

دارند

 
عادات وسواس‌گونه و عجیب‌ مردم در کشورهای مختلف

بسیاری از روسای جمهور ایالات متحده اگر چه سال‌ها از مرگشان می‌گذرد، اما همچنان مشهور هستند؛ اشخاصی مانند آبراهام لینکلن، فرانکلین روزولت و جان کندی. اما مردم پاراگوئه یکی از روسای جمهور ایالات متحده که سال‌ها پیش از دنیا رفته و در هیچ کجای جهان و حتی خود ایالات متحده نیز چندان شناخته شده نیست، را به خوبی می‌شناسند. نام او روثرفورد بی هیز است که از سال ۱۸۷۷ تا ۱۸۸۱ رییس جمهور ایالات متحده بود.این علاقه وسواس‌گونه گیج کننده است مگر اینکه بدانید که در دهه ۱۸۶۰، پاراگوئه در مقابل اتحادی از سه کشور آرژانتین، برزیل و اروگوئه جنگید. همانطور که انتظار می‌رفت این جنگ برای پاراگوئه خوب پیش نرفت و این کشور بخش‌های زیادی از خاک خود را به برزیل و آرژانتین واگذار کرد. بعد از جنگ دولت آرژانتین ادعای مالکیت بخش وسیعی از مناطق غیرمسکونی و وحشی شمال پاراگوئه که چاکو نام داشت را کرد. در روزگاری که نه سازمان مللی بود و نه دادگاه بین‌المللی، دو کشور از ایالات متحده خواستند که این معضل را حل نماید و رییس جمهور هیز به نفع پاراگوئه حکم داد. بدین ترتیب پاراگوئه یک شهر و یک تیم فوتبال را به نام این رییس جمهور نامگذاری کرد. آن‌ها تصویر صورت هیز را روی تمبر‌های خود چاپ کرده و مجسمه‌ای از او در حیاط یک مدرسه ابتدایی در شهر ویلا هیز نصب گردید. در حالی که در خود ایالات متحده فردی فراموش شده است، اما هیز به عنوان یک قهرمان در قلب و ذهن مردم پاراگوئه جای دارد.

۸- عابرین پیاده در چین به عبور از مناطق

ممنوعه علاقه دارند

 
عادات وسواس‌گونه و عجیب‌ مردم در کشورهای مختلف

عبور از عرض خیابان در چین کمی پیچیده است. برای مثال، اگر از مسیر ممنوعه‌ای از عرض خیابان عبور کنید و نه از مسیر خط‌کشی شده مخصوص عابرین پیاده، مقامات عکس شما را روی صفحات نمایش بزرگ سطح شهر به عنوان افراد متخلف منتشر خواهند کرد. اگر بخواهید این عکس برداشته شود دو انتخاب دارید: یا به مدت ۲۰ دقیقه به یک افسر پلیس کمک کنید یا مقداری جریمه بپردازید.در شهر دای، ایستگاه‌های زرد روشنی نصب شده که پای افراد متخلف را با اسپری رنگ می‌کنند. این سیستم با سنسور‌های لیزری کار می‌کند. اگر زودتر از موعد مقرر از روی خط عابر پیاده عبور کنید پای شما رنگ خواهد شد. علاوه بر این، ایستگاه‌های مذکور به تکنولوژی تشخیص چهره مجهز است و خیلی زود تصویر شما را روی صفحه نمایش بزرگی که در کنار تقاطع قرار دارد به نمایش عموم می‌گذارد. در سال ۲۰۱۳ این سیستم در بیش از ۲۶۰هزار مرکز کنترل ترافیک در سطح چین نسب شد.

۷- ایرانیان به جراحی زیبایی بینی علاقه‌ای

وسواس‌گونه دارند

 
عادات وسواس‌گونه و عجیب‌ مردم در کشورهای مختلف


همه ما از این موضوع آگاهیم، اما آمار نشان می‌دهد که بین سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ بیش از ۲۴۰هزار جراحی رینوپلاستی قانونی در ایران انجام شده است. نود درصد کل جراحی‌های زیبایی در ایران مربوط به زیبایی بینی است به طوری که ایران بالاترین میزان جراحی رینوپلاستی را در جهان به خود اختصاص داده است. یکی از دلایل رونق جراحی زیبایی بینی در میان زنان ایرانی ۲۰ تا ۳۰ سال این است که به دلیل پوشش سر زنانه، صورت در کانون توجه قرار می‌گیرد و به همین دلیل زنان بیش از هر قسمت دیگری از بدن خود سعی در بی‌نقص کردن صورتشان دارند.


۶- ایسلندی‌ها شیفته شیرین‌بیان هستند
 
عادات وسواس‌گونه و عجیب‌ مردم در کشورهای مختلف

ایسلند با جمعیتی حدود ۳۴۰هزار نفر با عنوان سرزمین شیرین‌بیان شناخته می‌شود. مردم این کشور علاقه‌ای دیوانه‌وار به شیرین بیان دارند به طوری که در تمام پمپ بنزین‌ها و سوپرمارکت‌ها انواع آب نبات با مزه شیرین‌بیان سیاه یافت می‌شود. بستنی فروشی‌ها نیز بستنی شیرین‌بیان نرم سرو می‌کنند که می‌تواند با یک لایه سخت از همین گیاه پوشانده شود. همچنین به طور عام، مردم ایسلند علاقه دارند شکلات را در ترکیب با شیرین‌بیان بخورند. آن‌ها مقدار بسیار زیادی پودر شیرین‌بیان، کشمش با لایه‎ای از شیرین‌بیان و آدامس‌ و شکلات‌ با پوشش این گیاه دارند.اما دلیل این همه علاقه وسواس‌گونه به شیرین‌بیان در ایسلند چیست؟ در دورانی که اولین مردمان در ایسلند اقامت کردند پرورش گیاه در زمین خشک و آب و هوای سرد این منطقه تقریباً غیرممکن بود. همچنین به دلیل آب‌های یخ زده‌ای که در اطراف وجود داشت وارد کردن مواد نیز بسیار دشوار و خطرناک بود. اما در این میان گیاه شیرین‌بیان به راحتی در این شرایط رشد می‌کرد و خیلی زود جای همه چیز را برای ایسلندی‌ها گرفت.

۵- همه آلمانی‌ها یک فیلم کوتاه بریتانیایی

کمتر شناخته‌شده را می‌شناسند

 
عادات وسواس‌گونه و عجیب‌ مردم در کشورهای مختلف


هر ساله در روز قبل از کریسمس، بیش از ۱۷میلیون آلمانی (۲۱درصد از جمعیت کشور) دور تلویزیون‌های خود جمع می‌شوند تا یک کمدی ۱۸دقیقه‌ای مربوط به دهه ۱۹۶۰ تلویزیون بریتانیا به نام «شام برای یک نفر» (Dinner For One) را تماشا کنند. داستان این کمدی در یک مهمانی شب رخ می‌دهد. یک پیرزن دوستانش را برای جشن تولد ۹۰ سالگی‌اش به شام دعوت می‌کند. مشکل این است که این دوستان سال‌هاست مرده‌اند. از این رو پیشخدمت او مجبور است نه تنها غذا آماده کند بلکه نقش هر یک از دوستان او را نیز بازی نماید که باعث وقوع اتفاقاتی خنده‌دار می‌شود. این سنت تلویزیونی عجیب که دهه‌هاست در آلمان رواج دارد باعث شده که عبارت آلمانی خاص و بازی‌هایی با ارتباط با این کمدی در آلمان شکل گیرند.


۴- مردم تایوان علاقه خاصی به ماشین‌های

برداشتن اسباب‌بازی دارند

 
عادات و علایق وسواس‌گونه و عجیب مردم در کشور‌های مختلف

در تایوان ماشین‌های برداشت اسباب‌بازی بر کشور حکومت می‌کنند به طوری که تنها در سال گذشته بازی‌های این چنینی در تایوان سه برابر شده‌اند. به ادعای وزیر تجارت تایوان، در هر دو سوپرمارکت این کشور یکی از این دستگاه‌ها وجود دارد به طوری که در سال‌های اخیر به بزرگترین منبع درآمد مالیاتی تایوان در صنعت سرگرمی تبدیل شده‌اند. افزایش تعداد این دستگاه‌های بازی به نحوی بوده که بانک مرکزی این کشور را نیز وادار به عکس‌العمل کرده تا با تولید سکه‌های بیشتر به تقاضای بالا برای سکه مورد استفاده در این دستگاه‌ها پاسخ دهد.جوایز موجود در این دستگاه‌ها تنها به عروسک‌های حیوانات خلاصه نمی‌شود، زیرا اخیراً از اقلامی مانند سشوار، لباس زیر زنانه و حتی سبزیجات نیز به عنوان جایزه شانسی استفاده می‌شود. بخش از این علاقه به دلایل اقتصادی باز می‌گردد، زیرا درآمد‌ها در تایوان نسبتاً ثابت بوده و قیمت این دستگاه‌های بازی نیز بسیار پایین است. بدین ترتیب مردم برای افزایش درآمد‌های خود به این دستگاه‌ها به چشم یک سرمایه‌گذاری خوب نگاه می‌کنند، در حالی که کسانی که از این دستگاه‌ها استفاده می‌کنند آن‌ها یک وسیله سرگرمی ارزان قیمت می‌بینند. بدین ترتیب این یک بازی برنده-برنده یا بدون برنده است.

۳- آرژانتینی‌ها به روانکاوی وسواس دارند
 
عادات و علایق وسواس‌گونه و عجیب مردم در کشور‌های مختلف

آرژانتینی‌ها کاناپه را دوست دارند، و به طور خاص دراز کشیدن روی آن را. در آرژانتین به ازای هر ۱۹۴ نفر یک روانکاو وجود دارد که آن‌ها را با اختلاف در این زمینه در صدر کشور‌های جهان قرار داده است. فنلاند با ۵۷ روانکاو برای هر ۱۰۰هزار نفر در رتبه دوم قرار گرفته است. روانکاوی برای هر شخص معمولی در آرژانتین چنان مهم است که رییس جمهور کنونی کشور نیز مردم را به رفتن نزد روانکاو تشویق می‌کند. دولت این کشور بر این باور است که روانکاوی و مراجعه به روانپزشک برای باز کردن در ثبات اقتصادی کشور و کاستن از تورم بالا در آرژانتین حیاتی است.کارشناسان بر این باورند که احساس نیاز آرژانتینی‌ها به رفتن نزد روانکاو و سردرآوردن از عمق روان خود از این موضوع نشأت می‌گیرد که اغلب آن‌ها از خانواده‌هایی هستند که از اسپانیا و ایتالیا به این کشور مهاجرت کرده‌اند. در واقع آن‌ها با مشکلات هویتی مواجهند. در دهه ۱۹۹۰، یک عبارت مشهور در مورد مردم این کشور بدین مضمون وجود داشت: «آرژانتینی‌ها ایتالیایی‌هایی هستند که اسپانیایی صحبت کرده، مانند فرانسوی‌ها رفتار کرده و فکر می‌کنند بریتانیایی هستند».

۲- مردم استرالیا شیفته القاب هستند
 
عادات و علایق وسواس‌گونه و عجیب مردم در کشور‌های مختلف


همه ما از دادن القاب به افراد و فعالیت‌ها لذت می‌بریم. برای مثال هر یک از مواد مخدر ده‌ها اسم در میان افراد متخصص دارد، اما در این میان بهترین القاب متعلق به استرالیایی‌هاست که علاقه خاصی به نسبت دادن القاب به چیز‌ها دارند. بر اساس دیکشنری‌های آکسفورد، مشهورترین واژه ابداع شده در قرن بیست و یکم توسط استرالیایی‌ها به ما عرضه شده است: «سلفی». استرالیایی‌ها آمبولانس را آمبو و گوشی‌های همراه را موبو می‌نامند. در واقع آن‌ها هر واژه جمعی را به شکل کوتاه شده ادا می‌کنند. برخی بر این باورند که علاقه استرالیایی‌ها به القاب به ارزش‌های ملی مردمان این کشور مانند دوستی، نزدیکی، غیررسمی بودن و همبستگی آن‌ها با دیگر مردم کشور بازمی‌گردد.


۱- دانمارکی‌ها همیشه می‌خواهند راحت

باشند

 
عادات و علایق وسواس‌گونه و عجیب مردم در کشور‌های مختلف

هنر دانمارکی «hygge» یک وسواس ملی در این کشور است که از واژه «hugga» متعلق به قرن شانزدهم این کشور نشأت می‌گیرد. مردم دانمارک علاقه زیادی به راحت بودن و لذت بردن دارند. در فصل زمستان این هنر دانمارکی در بالاترین حد خود قرار دارد. هوا سرد و ناخوشایند بوده و شرایط بیرون مانع از حس hygge می‌شود، اما در داخل خانه کنار شومینه، با جوراب‌های پشمی و هات چاکلت و لیوانی شیر در دست، شرایط بسیار آرام‌بخش و راحت است. این علاقه به آرامش و راحتی باعث شده که در رده‌بندی شادی در مقیاس جهانی، مردم دانمارک پس از فنلاندی‌ها در رتبه دوم شادترین مردم جهان قرار داشته باشند.
 
منبع: listverse