این کجا و آن کجا! (۴)
در این مطلب مجموعهای از عکسهای جالب و قابل تامل، که مفهوم واقعی تفاوت هستند را تماشا کنید. به امید روزی که جهان در آرامش باشد.
منبع: ugurgallen
♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥
در این مطلب مجموعهای از عکسهای جالب و قابل تامل، که مفهوم واقعی تفاوت هستند را تماشا کنید. به امید روزی که جهان در آرامش باشد.
منبع: ugurgallen
وَ قَالَ ع: النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا
وَ قَالَ ع السُّلْطَانُ وَزَعَةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ
گاهی با حقیقتهایی از زندگی روبرو میشویم که درک و قبول آنها به اندازهی فرو بردن یک قرص بزرگ و سفت بدون آب، سخت است. اما اگر میخواهید واقعا از زندگیتان لذت ببرید، باید حقیقتهای غیرقابل اجتناب را بپذیرید تا لحظههای عمرتان را صرف چیزهایی کنید که برایتان مهم هستند.
در این مطلب به حقیقتهای بیرحمانهای از زندگی اشاره میکنیم که بیشتر ما از پذیرفتن آنها میترسیم. اما این حقیقتها هر چند که دردناک و ناخوشایند هستند، میتوانند به ما کمک کنند زندگیمان را سروسامان دهیم و بیشترین بهره را از روزهای عمرمان که نمیدانیم چقدر قرار است باشد، ببریم.
روزی دیگر زنده نخواهیم بود
همهی ما دوست داریم فکر کنیم فنا ناپذیریم، اما اینگونه نیستیم. پس دست از «ای کاشها» و «چه میشد اگرها» بردارید و شروع کنید به لذت بردن از هر آنچه هم اکنون وجود دارد. فقط آرزو کردن و رویاپردازی شما را به جایی نمیرساند؛ اگر فکر میکنید آرزویی که دارید دست یافتنی است پس دست به عمل بزنید. شاید کلیشهای به نظر برسد، اما ارزش یادآوری را دارد: شما فقط یک بار فرصت زندگی کردن دارید، پس بهترین استفاده را از این فرصت بکنید.
همهی دوروبریهایتان روزی میمیرند
پدر و مادرتان را در آغوش بکشید و به آنها بگویید چقدر دوستشان دارید. آنها روزی نخواهند بود و فقط عکسشان را میتوانید ببینید. تصور نکنید خودشان میدانند چقدر دوستشان دارید؛ دوست داشتن را باید به زبان بیاورید و نشان دهید. هیچکس همیشه زنده نیست، درست است؟ پس به عزیزانتان بگویید چقدر برایتان مهماند و عاشقشان هستید. برای رابطههای صمیمی و نزدیکتان تلاش کنید و مراقبشان باشید. مهربانی و همدلی از راههای مراقبت از رابطهاند. با هم خوش بودن را فراموش نکنید! وقتی زندگیتان به پایان برسد، تنها چیزی که از شما میماند، محبت و دوستی است.
پول شما را خوشحال نمیکند
فرقی نمیکند چقدر سخت کار و تلاش کنید، به هر حال پول برایتان شادی نمیخرد. بله شما به پول برای زندگی کردن نیاز دارید، اما فراتر از آن، ضامن خوشحالیتان نیست. با پول زیاد، چیزهای فراوانی میتوانید بخرید، اما این «چیزها» فقط در کوتاه مدت میتوانند شما را راضی کنند.
چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی لذت کوتاه مدتتان تمام شود؟ دوباره و دوباره به دنبالشان میروید و در سیکلی که هرگز پایانی ندارد گرفتار خواهید شد. شادی واقعی از صلح درون ناشی میشود. تحقیقی که در دانشگاه سن فرانسیسکو انجام شده نشان میدهد افرادی که برای کسب تجربیات پول خرج میکنند، شادتر از افرادی هستند که برای خرید وسایل پول خرج میکنند و احساس بهتری نسبت به زندگی دارند.
به دنبال شادی گشتن باعث میشود نتوانید پیدایش کنید
گذشته را نمیتوانید تغییر دهید. آینده هم هنوز روی نداده است. تنها چیزی که وجود دارد، زمان حال است. به دنبال شادی رفتن به این معنی است که در لحظه زندگی نمیکنید، چون باور دارید که شادی جایی در بیرون از وجود خودتان است و باید به دنبالش بگردید. اما حقیقت این است که:
شادی فقط از درونتان ناشی میشود؛ و تنها راه خلق آیندهای بهتر برای خودتان و دیگران این است که لحظه را پاس بدارید و زودتر دست به عمل بزنید. شما لذت بردن از زمان حالتان را شروع کنید تا فردا خودش از راه برسد.
وقت صرف کردن برای دیگران بیشتر از پول صرف کردن بر
زندگیتان اثر میگذارد
اگر برای ارتباط با دیگران وقت بگذارید، این ارتباط به گونهای بر زندگیتان اثر میگذارد که حتی نمیتوانید تصورش را بکنید. وقت صرف کردن برای ارتباطهای موثر و صمیمی با انسانهایی که به شما انرژی میدهند و برایتان ارزش قائل هستند، شما را شارژ و بانشاط میکند. کمک کردن به دیگران همیشه قابل ستایش است و هر چند وظیفه دارید خانوادهتان را تامین کنید، اما در قبال پاسخ دادن به نیازهای عاطفیشان نیز مسئولیت دارید. عزیزان شما نیاز دارند با آنها و درکنارشان باشید. عشق و ارتباط همیشه بیشتر از پول ارزش دارد.
شما نمیتوانید همه را شاد و راضی نگه دارید
نگران این نباشید که چرا نمیتوانید همه را از خود راضی نگه دارید. شما مسئول شادی دیگران نیستید. اگر تمام وقتتان را صرف راضی نگه داشتن دیگران کنید، بالاخره روزی خسته و فرسوده میشوید و میبینید هیچ انرژی برای خودتان باقی نمانده و ضمنا هنوز هم هستند کسانی که از شما ناراضیاند. اگر چیزی برخلاف باورهای فردی شماست، در مقابلش بایستید و فکر نکنید باید با همه چیز موافق باشید تا کسی دلخور نشود. اگر میخواهید از عمرتان بهره ببرید، مدام خشنود کردن دیگران را فراموش کنید و هر جا که لازم بود قاطعانه «نه» بگویید.
کمال گرایی و تلاش برای تائید گرفتن از دیگران نابودتان
خواهد کرد
اگر هر روز مقابل آینه بایستید با این هدف که عیب و ایرادهایتان را به رخ خودتان بکشید، زودتر از آنچه فکر کنید پیر خواهید شد. سعی نکنید از کاستیهایتان فرار کنید، اما به دنبال کامل و بیعیب بودن هم نباشید، چون پیدایش نمیکنید. اگر همیشه در حال تلاش برای تغییر دادن خودتان باشید، هرگز شاد نخواهید بود. شادی و قدرت واقعی از همان چیزی که واقعا هستید نشات میگیرد.
زیبا بودن یعنی خود واقعیتان بودن. شما نیازی ندارید که دیگران تائیدتان کنند؛ خود شما باید خودتان را قبول داشته باشید. اگر گُل نیلوفر آبی متولد شدهاید، یک نیلوفر آبی زیبا باشید، سعی نکنید تبدیل به گُل مگنولیا شوید! اگر مدام در جستجوی تائید دیگران باشید و سعی کنید خودتان را تغییر دهید تا با معیارهای دیگران جور شوید، تمام زندگیتان را زجر خواهید کشید. شادی و رضایت واقعی شما در باور خودتان نهفته است، در اعتماد بنفسی که به خود دارید و در ایمانی که به خود آوردهاید.
احساسات مهماند، اما همه چیز نیستند
اگر تصور میکنید افکار و احساسات شما، قدرت مطلق زندگیتان هستند، دوباره فکر کنید. احساسات باعث میشوند کارهای جالبی بکنیم، اما برخی از احساسات ما منتهی به کارهای خوشایندی نمیشوند. به جای اینکه خودتان را گول بزنید و احساسات واقعیتان را پنهان کنید، به حس واقعیتان توجه کنید. خشم، فرسودگی، اضطراب و اندوه احساسهایی کاملا طبیعی هستند و هیچکس نمیتواند بگوید تجربهشان نکرده است، پس انکارشان نکنید.
وقتی آنها را میپذیرید و به آنها فرصت بروز میدهید، خودشان رهایتان میکنند. قویترین هیجانات ما تعیین کنندهی نحوهی رفتار و تفکر ما هستند و میتوانند شخصیت ما را به بدترین شکل ممکن تحت تاثیر قرار دهند. اما چیزی که باید به خاطر داشته باشید این است:
احساسات ما فقط احساس هستند، نه چیزی بیشتر! این رفتار و معنایی که شما به احساسات خود ربط میدهید است که رابطهی شما با هیجاناتتان را تعریف میکند.
شما مسئول خودتان هستید
هیچکس قرار نیست به خاطر شما زندگی کند. همهی ما افرادی را میشناسیم که در سنین میانسالی، هنوز وابسته و بیهدفاند و به تنهایی از پس زندگی خود برنمیآیند. این افراد هنوز مسئولیت خود را نپذیرفتهاند، برای همین دست به هیچ کاری نمیزنند. این واقعیت را نمیتوان منکر شد که زندگی گاهی غیرمنصفانه است و برخی از افراد شانس کمتری نسبت به بقیه دارند. اما همان اندازه که شانس و سرنوشت واقعیت دارد، به همان اندازه هم مسئول زندگی خود هستید و باید از تمام تواناییها و امکانات خود بهترین استفاده را بکنید؛ راه دیگری ندارید!
مقصر دانستن دیگران تنها نتیجهای که دارد، تلخی و خشم و ضعف است. روزی که متوجه شوید مسئول روشی هستید که در برابر چالشها و سختیهای زندگیتان در پیش میگیرید، میبینید که قدرتتان چند برابر میشود، چون دیگر خود را متکی به دیگران نمیدانید و منتظر هیچکس دیگر نیستید.
روزی میرسد که خواهید دید چیزهایی که نگرانتان
میکردند دیگر برایتان اهمیتی ندارند
یک روز به این نتیجه میرسید که تمام چیزهایی که برایشان نگران بودید، دیگر مهم نیستند. خوشبختانه زمانی به این مسئله پی میبرید که هنوز فرصت دارید تا کارهایی را انجام دهید که دوست دارید، بدون اینکه نگرانیهای گذشته را با خود حمل کنید.
به گفتهی وینستون چرچیل: «وقتی به تمام نگرانیهای گذشتهام نگاه میکنم، به یاد داستان پیرمردی میافتم که هنگام مرگ گفته بود در زندگیاش مشکلات بسیار بسیار زیادی داشته که بیشتر آنها هرگز اتفاق نیفتادند!».
استعداد بدون تلاش، نابود شدنی است
اگر خداوند به شما استعدادی داده است یا میخواهید استعدادی را کسب کنید، منتظر نمانید؛ پرورشش دهید و به آن ببالید. خودتان را باور کنید، شما جسارتهایی دارید که هنوز کشفشان نکردهاید و بیشتر از آنچه فکر میکنید بااستعدادید، فقط نیاز به تمرین و تلاش و پشتکار دارید تا استعدادتان را بروز دهید. تنها استعداد داشتن کافی نیست. استعدادی که تمرین داده نشود، محو و نابود خواهد شد.
کاری را که امروز میتوانید انجام دهید انجام دهید، شاید
فردایی نباشد
زمان حال، تنها چیزی است که وجود دارد، نه گذشته مهم است و نه کسی از آینده خبر دارد. شاید فردایی وجود نداشته باشد، پس تعلل نکنید و کاری را که امروز شدنی است برای فردا نگذارید. شاید هرگز فرصت انجام آن را پیدا نکنید.
زندگی قرار نیست راحت باشد، گلایه نکنید
به نظر میرسد برای عدهای از افراد، شکایت کردن و غُر زدن، شیوهای از زندگیست. بودن در کنار آدمهایی که مدام آه و ناله میکنند واقعا خسته کننده و طاقت فرساست. زندگی برای هیچکس ساده نیست و قرار هم نبوده که ساده باشد. اگر زندگی دیگری میخواهید، بسیار خب! به دنبالش بروید و کاری بکنید. از دیگران گله کردن و پیوسته بهانه گرفتن، شما را تنها و ناامید خواهد کرد. هیچکس قرار نیست زندگیتان را تغییر دهد.
دانستههایتان را در اختیار دیگران بگذارید
اگر چیزی را میدانید و مطمئنید که به درد دیگران هم خواهد خورد، پس آن را با دیگران به اشتراک بگذارید. اجازه ندهید خودخواهی جلوی کمک و مهربانیتان را بگیرد. دنیا بدون مهربانی و همدلی جای بسیار سختتری برای همه از جمله خودتان خواهد شد. برای آنچه باور دارید درست است بایستید و از حرف زدن نترسید. هیچ چیز بدی تا زمانی که شهامت گفتن حقیقت را پیدا نکنید، اصلاح نخواهد شد. اگر به حقیقتی آگاه هستید آن را افشا کنید؛ دنیا به طرز عجیبی تشنهی حقیقت است.
روی خودتان سرمایه گذاری کنید تا زندگیتان را نبازید
منفعل نباشید. اگر کاری هست که دوست دارید برای دل خودتان انجامش دهید، تصمیم به انجامش بگیرید. وقت گذاشتن برای خودتان هرگز کار بدی نیست. شما وظیفه دارید از جسم و روحتان به بهترین شکل ممکن مراقبت کنید. آرامش و توجهی که امروز به خودتان هدیه میدهید، سرمایه گذاری بلند مدتی است که نتیجهاش را سالها بعد هم میبینید. آرامش ذهنی، ضروریترین ابزاری است که برای غلبه بر چالشهای حتمی زندگی به آن نیاز دارید.
وقتی با سختیها روبرو میشوید، فقط واکنش شماست
که اهمیت دارد
فرقی نمیکند اتفاقی که برایتان روی داده چقدر بد است؛ این واکنش شماست که اهمیت دارد. تسلیم شدن هرگز ایدهی خوبی نیست، واکنش مناسب یعنی دست به کار شدن. تنها چیزی که در شرایط سخت و ظاهرا غیرقابل کنترل، در کنترل شماست، نگرشتان است.
ما نمیتوانیم اجتناب ناپذیرهای زندگی را تغییر دهیم. تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که با تمام توانمندیها و امکاناتی که داریم، نقش خود را بازی کنیم و چیزی که به بازی ما قدرت میدهد، نگرش و طرز فکر ماست. زندگی ده درصد چیزی است که برایمان روی میدهد و نود درصد واکنشی است که به آن نشان میدهیم.
به دنبال معانی و هدفهای عمیقتری باشید
زندگی، کنکاش و کشف است. سطحی نگاه نکنید، سوال بپرسید و کنجکاو باشید. کنجکاوی شما را جوان و فعال نگه میدارد. یادتان باشد: مفهوم زندگی، کشف رازهای کهن و واقعیتهای پنهانی نیست که برای اکثر افراد دست یافتنی نیستند، بلکه زندگی آگاهی و هوشیاری نسبت به خود است و درک این که معنایی که به دنبالش هستید، در درون خود شماست و فقط باید آن را بشناسید. نیازهای واقعیتان را نادیده نگیرید و مرز بین آرزو و رویای محال را تشخیص دهید. جاه طلبی فایدهای ندارد، مگر اینکه در جهتشان حرکت کنید و از مرحلهی خیال پردازی عبور کنید. تلاش هوشمندانه تنها چیزی است که جواب میدهد.
زمان، ارزشمندترین چیزی است که در زندگی دارید
منتظر نمانید تا «وقت کافی» برای کاری که دلتان میخواهد پیدا کنید؛ شما هرگز وقت کافی نخواهید داشت. همین الان کاری را که دوست دارید، با هر چه که هم اکنون دارید انجام دهید. زمان منتظر شما نمیماند.
منبع: hackspirit
وقتی هنوز بچه هستیم نمیفهمیم که دانش، قدرت است. درس خواندنهای شب امتحان و تکالیف خانه، اشتیاق ما را به مدرسه کم میکرد. اما خوشبختانه به نظر میرسد که معلمان بالاخره در حال فهمیدن این موضوع هستند. در مدارس سراسر جهان، دروسی وجود دارد که به بچهها کمک میکند از درس خواندن لذت ببرند.
شادی (آلمان)
چطور خوشحال باشیم؟ بسیاری از ما دوست دارند این راز را بدانند. در آلمان، بچهها یاد میگیرند در مدرسه یاد میگیرند که در هماهنگی با خودشان و دنیا زندگی کنند. درس شادی در بیش از ۱۰۰ مدرسه تدریس میشود. در یکی از آن ها، در هایدلبرگ، مدیر مدرسه این کلاس را تدریس میکند. هیچ امتحان یا آزمونی وجود ندارد، اما در طول سال، هر دانش آموز سعی میکند پروژه مهربانی خود را عملی کند. به عنوان مثال، آنها ویدئویی آماده میکنند که میتواند دیگران را کمی خوشحال کند. آنها میتواند داوطلب شوند یا یک رویداد خیریه ترتیب دهند.
این دروس در سایر مدارس جهان هم تدریس میشوند: مثل بوتان، کرت و استرالیا. در استرالیا این برنامه «آموزش مثبت» نامیده میشود و بر اساس تحقیقات مارتین سلیگمن است که هنوز هم فعالانه درباره روشهای شادبودن تحقیق میکند.
اکتشاف (آمریکا)
این یک کلاس عملی است که دانش آموزان در آن به بخشهای مختلف شهرشان میروند؛ مثلا، به یک مزرعه محلی، بازار، رستوران یا تصفیه خانه فاضلاب. این درس یک بار در هفته است و ۵ ساعت طول میکشد. بعد از هر سفر، معلم درمورد بخشهای نظری درس صحبت میکند. اگر کلاس درباره غذا باشد، بچهها میفهمند که غذاها از کجا میآیند و قیمت واقعی آنها چقدر است، سبزیجات چطور پرورش داده میشوند و...
دانش آموزان پس از یادگیری اطلاعات جدید «یک رستوران باز میکنند»: آنها موادغذایی میخرند و غذا درست میکنند، میزها را آماده میکنند و بعد از خودشان تمیز میکنند. همچنین این برنامه اغلب شامل توسعه برند و مفهوم رستوران، مطالعه سیستم تولید آگاهانه موادغذایی، محاسبه ارزش غذایی خوراکی ها، جمع آوری محصولات و یادگیری نحوه استخدام افراد هم میشود.
ارتباطات (اسپانیا)
کلاس ارتباطات در اسپانیا اجباری است. همه دانش آموزان اسپانیایی ۳ تا ۱۱ سال در این کلاس شرکت میکنند. درسها بسیار راحت هستند: دانش آموزان فیلم میبینند و درباره موقعیتهای مختلف با هم حرف میزنند. موضوعاتی مثل ارتباط با دیگران و حل مسائل مختلف مورد بحث قرار میگیرند. بچهها یاد میگیرند احساسات خود را کنترل کنند و به دیگران گوش دهند. هر هفته آنها درباره مسائل اجتماعی بسیار جدی بحث میکنند.
خانه داری و مشتری مداری(سوئد)
هیچ چیز غیرعادی در کلاس خانه داری وجود ندارد. به جز یک چیز: این کلاس فقط مختص دختران نیست، پسران هم در آن شرکت میکنند. همه در کنار هم مینشینند، خیاطی میکنند، از چکش استفاده میکنند و لانه پرنده میسازند؛ و البته، یاد میگیرند چطور آشپزی کنند.
اما آنها یک کلاس تئوری هم دارند: قوانین تغذیه سالم، محاسبه موادمغذی مهم و حتی بودجه بندی مالی. با سوئدیهای کوچک مثل یک بزرگسال رفتار میشود: آنها یاد میگیرند مقتصد و خودکفا باشند؛ بنابراین در کنار خانه داری، معلمان درمورد مهارت مشتری مداری هم صحبت میکنند. در واقع، این بدان معناست که دانش آموزان حقوق خود را یاد میگیرند و اینکه چطور برای حقوق خود در فروشگاه یا دفاتر دولتی بجنگند.
کلاس جنگل (بریتانیا)
بریتانیاییها از کودکی به جنگل حس خانه دارند. آنها از سنین بسیار کم میآموزند چطور در جنگل جهتیابی کنند، شاخهها را ببُرند، آتش روشن کنند، کلبه بسازند و گیاهان و قارچهای خوراکی را از غیرخوراکی تشخیص دهند. در برخی مدارس، هر روز کلاس مدرسه جنگلی دارند. آنها چطور میتوانند هر روز به طبیعت بروند؟ به راحتی، یک جنگل کوچک (یک منطقه درختکاری) در نزدیکی مدرسه وجود دارد که پیاده بتوان به آن جا رفت.
کلاس بحث و مناظره (هلند)
در هلند، این درس در کلاس زبان تدریس میشود. بچهها به دو گروه تقسیم میشوند و برای دیدگاه خود مبارزه میکنند. بچهها اجازه ندارند دیدگاهی که دوست دارند را انتخاب کنند، همه چیز بر اساس شانس است. معلم ارزیابی میکند که اطلاعات چقدر درست ارائه شده است. از همه مهم تر، وقتی بحث داغ میشود، معلم بر هر گونه پرخاشگری بچهها نظارت دارد.
در نتیجه، تحمل کودکان نسبت به دیگران بالا میرود و میفهمند که همه مشکلات حداقل دو جنبه دارند. در این کلاس، بچهها روشهای سخنرانی، محتوا، زبان بدن، تقلیدها و احساسات درونی حین بحث را یاد میگیرند.
هوش مصنوعی (چین)
کلاس هوش مصنوعی در مقاطع دبستان و راهنمایی چین تدریس میشود. البته درس جدیدی است و از سال ۲۰۱۹ در برنامه مدارس ظاهر شده است. از طریق یک مجموعه ۱۰ کتابی، بچهها نه تنها درباره تاریخچه هوش مصنوعی، بلکه درباره روشهای استفاده از آن یاد میگیرند. مثلا، تشخیص چهره، رانندگی خودکار و امنیت اجتماعی. علاوه بر کلاسهای نظری خسته کننده، بچهها ربات میسازند تا آموختههای خود را تمرین کنند.
یوگا (بریتانیا، آمریکا، استرالیا)
آیا بعد از کار برای کاهش استرس به کلاس یوگا میروید؟ دانش آموزان برخی کشورها خوش شانس هستند و در مدرسه یوگا کار میکنند. کلاسهای یوگا در مقاطع راهنمایی و دبیرستان مدارس بریتانیا، استرالیا و آمریکا تدریس میشود.
این درس دو بار در هفته و حداقل ۴۰ دقیقه است. معلمان برای اینکه حق تدریس آن را داشته باشند، باید یک دوره ۶ هفتهای را بگذرانند. آنها توجه زیادی به نحوه عملکرد سیستم عصبی کودکان دارند و به بچههایی که مدیتیشن برایشان سخت است، کمک میکنند. بچههای کوچکتر فقط چند دقیقه مدیتیشن میکنند تا آرام شوند و صبر را تمرین کنند. نوجوانان یاد میگیرند با درگیریهایی که در هر گروه از مردم اجتنابناپذیر است، مقابله کنند. آنها یا میگیرند احساسات خود را به زبان بیاورند و همه مشکلات را با آرامش حل کنند.
دانش آموزان تمرینات تنفسی انجام میدهند با استفاده از ارتباطات غیرخشونتآمیز آرام میشوند. هدف اصلی فکر کردن درباره چیزهای خوبی است که میتوانید به طرف مقابل بگویید تا به درستی ارتباط برقررار کنید.
موج سواری (استرالیا، نیوزیلند، هاوایی)
استرالیا با اقیانوسها و مردمی احاطه شده که تمام طول سال در آن موج سواری میکنند. استرالیاییها از کودکی و در کلاسهای موج سواری اجباری، این ورزش را یاد میگیرند. مربی موج سواری به آنها نشان میدهد که چطور با تخته موج سواری کار کنند و تعادلشان را حفظ کنند.
این ورزش برای بدن عالی است، همان طور که از هیکل موج سواران هم میتوان فهمید. همچنین در این کلاس به بچهها یاد میدهند چطور در هماهنگی با طبیعت زندگی کنند و آن را کنترل کنند. البته فقط کودکانی که در نزدیکی اقیانوس زندگی میکنند، شانس شرکت در این کلاسها را دارند. کودکانی که از آب دور هستند، کلاس اجباری شنا دارند.
تحسین طبیعت (ژاپن)
ژاپنیها فکر میکنند که مطالعه طبیعت کافی نیست، ما باید آن را تحسین کنیم. این نگرش درست است. در این کشور، قبل از بودائیسم، آئین شینتو بوده که یکی از اصول اصلی آن تحسین طبیعت است. بسیاری از مدارس ژاپنی کلاس اجباری تحسین طبیعت را ارائه میدهند.
این کلاسها خسته کننده نیستند بلکه یک گردش جالب هستند. مکانهای زیبا، گیاهان، پرندگان و حیوانات؛ بچهها میتوانند اینها را در واقعیت ببینند. معلمان فقط نشان نمیدهند و حرف نمیزنند، آنها به بچهها یاد میدهند دنیای اطرافشان را دوست بدارند. آنها یاد میدهند هارمونی را در وقایع طبیعی ببینند و مراقبت رفتارشان در طبیعت باشند. در پایان دوره، بچهها باید بتوانند توصیح دهند که چرا یک تجربه خاص را بیشتر دوست داشتند. سپس بچهها به خاطر دانش و مهارت خود نمره میگیرند و در پایان سال امتحان میدهند.
علم زندگی (ترکیه)
در سه سال اول مدارس ترکیه، ۴ درس اصلی وجود دارد. زبان ترکی، ریاضیات، زبان خارجی و علم زندگی. در این درس بچهها درباره دنیای اطرافشان یاد میگیرند. چطور از سلامت خود و طبیعت مراقبت کنند، چرا باید به همه بدون استثنا احترام بگذارند، چه اتفاقاتی در کشور و جهان میافتد، همه این سوالات در این دوره پاسخ داده میشوند.
همچنین معلمان درباره آداب معاشرت و قوانین رفتاری هنگام رفتن به خانه دیگران حرف میزنند. بجهها رفتار خوب را یاد میگیرند و اینکه چطور با غریبهها مودب، اما مراقب باشند.
اخلاق (ویتنام)
در ویتنام، تحصیلات هنوز لاکچری به حساب میآید و همه نمیتوانند از پس هزینههای آن برآیند. اما کودکان ویتنامی در ۶سالگی خوب و بد را یاد میگیرند. در برنامه مدرسه، یک کلاس اجباری به نام «اخلاق» وجود دارد. معلمان فقط نمیگویند «این کار درست است و باید انجام دهید» آنها توضیح میدهند که چرا این درست است و چه اقدامات خاصی منجر به آن میشود.
منبع: brightside