••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ وَ طَابَ كَسْبُهُ- وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ- وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ- وَ عَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ وَ لَمْ يُنْسَبْ إلَى الْبِدْعَةِ قال الرضي أقول و من الناس من ينسب هذا الكلام إلى رسول الله ص و كذلك الذي قبله

 و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال آن کس که خود را کوچک می‌شمارد، و کسب و کار او پاکيزه است، و جانش پاک، و اخلاقش نيکوست، که مازاد بر مصرف زندگی را در راه خدا بخشش می‌کند، و زبان را از زياده گويی باز می‌دارد و آزار او به مردم نمی‌رسد، و سنّت پيامبر صلّی اللّه عليه و آله و سلّم او را کفايت کرده، بدعتی در دين خدا نمی‌گذارد. 
(برخی حکمت 123 و 122 را از پيامبر صلّی اللّه عليه و آله و سلّم نقل کرده‌اند)
(اخلاقی)
 
 
 

وَ قَالَ ع غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ
 
و درود خدا بر او، فرمود: غيرت زن، کفر آور، و غيرت مرد نشانه ايمان اوست.
(علمی، اخلاقی) 

 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْمَنِيَّةُ وَ لَا الدَّنِيَّةُ وَ التَّقَلُّلُ وَ لَا التَّوَسُّلُ وَ مَنْ لَمْ يُعْطَ قَاعِداً لَمْ يُعْطَ قَائِماً

وَ الدَّهْرُ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ - فَإِذَا كَانَ لَكَ فَلَا تَبْطَرْ - وَ إِذَا كَانَ عَلَيْكَ فَاصْبِرْ


 و درود خدا بر او، فرمود: مرگ بهتر از تن به ذلّت دادن و به اندک ساختن بهتر
از دست نياز به سوی مردم داشتن است.
اگر به انسان نشسته در جای خويش چيزی ندهند، با حرکت و تلاش نيز نخواهند داد،
روزگار دو روز است، روزی به سود تو، و روزی به زيان تو است،
پس آنگاه که به سود تو است به خوشگذرانی و سرکشی روی نياور،
و آنگاه که به زيان تو است شکيبا باش
(اخلاقی، اجتماعی)


 
 

وَ قَالَ ع ضَعْ فَخْرَكَ وَ احْطُطْ كِبْرَكَ وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ

 و درود خدا بر او، فرمود: فخر فروشی را کنار بگذار، تکبّر و خود بزرگ بينی را رها کن، به ياد مرگ باش.
(اخلاقی، اعتقادی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: مَعَاشِرَ النَّاسِ اتَّقُوا اللَّهَ - فَكَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ مَا لَا يَبْلُغُهُ وَ بَانٍ مَا لَا يَسْكُنُهُ -

وَ جَامِعٍ مَا سَوْفَ يَتْرُكُهُ - وَ لَعَلَّهُ مِنْ بَاطِلٍ جَمَعَهُ وَ مِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ - أَصَابَهُ حَرَاماً وَ احْتَمَلَ بِهِ آثَاماً

- فَبَاءَ بِوِزْرِهِ وَ قَدِمَ عَلَى رَبِّهِ آسِفاً لَاهِفاً - قَدْ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ


 و درود خدا بر او، فرمود: ای مردم از خدا بترسيد، چه بسا آرزومندی که به آرزوی خود نرسيد،
و سازنده ساختمانی که در آن مسکن نکرد، و گرد آورنده‌ای که زود آنچه را گرد آورده رها خواهد کرد،
شايد که از راه باطل گرد آورده، و يا حق ديگران را باز داشته،
و با حرام به هم آميخته، که گناهش بر گردن اوست، و با سنگينی بار گناه در می‌گذرد،
و با پشيمانی و حسرت به نزد خدا می‌رود که: «در دنيا و آخرت زيان کرده و اين است زيانکاری آشکار»
(اخلاقی، اقتصادی)
 



وَ قَالَ ع مَاءُ وَجْهِكَ جَامِدٌ يُقْطِرُهُ السُّؤَالُ - فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ

 و درود خدا بر او، فرمود: آبروی تو چون يخی جامد است که درخواست آن را قطره قطره آب می‌کند،
پس بنگر که آن را نزد چه کسی فرو می‌ريزی.
(اخلاقی، اجتماعی)
+ نوشته شده در پنج شنبه 4 مهر 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,اقتصادی,مردم,خدا,ترس,مال,زیان,حرام,آبرو,یخ, ساعت 11:38 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَسَافَةِ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ - فَقَالَ ع مَسِيرَةُ يَوْمٍ لِلشَّمْسِ

 و درود خدا بر او، فرمود: (از فاصله ميان مشرق و مغرب پرسيدند،
فرمود:) به اندازه يک روز رفتن خورشيد.
(علمی)
 



وَ قَالَ ع لِرَجُلٍ رَآهُ يَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ - بِمَا فِيهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ -
إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ

و درود خدا بر او، فرمود:
(شخصی را ديد که چنان بر ضد دشمنش می‌کوشيد که به خود زيان می‌رسانيد، فرمود:)
تو مانند کسی هستی که نيزه در بدن خود فرو برد تا ديگری را که در کنار اوست بکشد
(اخلاقی) 
+ نوشته شده در جمعه 22 شهريور 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند علمی,فاصله میان مشرق و مغرب,خورشید,دشمن,زیان,نیزه,کشتن, ساعت 11:11 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَا يَتْرُكُ النَّاسُ شَيْئاً مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْيَاهُمْ - إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ

 و درود خدا بر او، فرمود: مردم برای اصلاح دنيا چيزی از دين را ترک نمی‌گويند، جز آن که خدا آنان را به چيزی زيانبارتر دچار خواهد ساخت.
(اخلاقی، اعتقادی)
 


وَ قَالَ ع لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ - هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ ذَلِكَ الْقَلْبُ - وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا - فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ - وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ - وَ إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ - وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ - وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِيَ التَّحَفُّظَ - وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ - وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ - وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى - وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ - - وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ - وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ - وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ - فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ كُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ

و درود خدا بر او، فرمود: به رگ‌های درونی انسان پاره گوشتی آويخته که شگرف‌ترين اعضای درونی اوست، و آن قلب است، که چيزهايی از حکمت، و چيزهايی متفاوت با آن، در او وجود دارد. پس اگر در دل اميدی پديد آيد، طمع آن را خوار گرداند، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد، و اگر نوميدی بر آن چيره شود، تأسّف خوردن آن را از پای در آورد، اگر خشمناک شود کينه‌توزی آن فزونی يابد و آرام نگيرد، اگر به خشنودی دست يابد، خويشتن داری را از ياد برد، و اگر ترس آن را فراگيرد پرهيز کردن آن را مشغول سازد. و اگر به گشايشی برسد، دچار غفلت زدگی شود، و اگر مالی به دست آورد، بی‌نيازی آن را به سرکشی کشاند، و اگر مصيبت ناگواری به آن رسد، بی‌صبری رسوايش کند، و اگر به تهيدستی مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد، و اگر گرسنگی بی‌تابش کند، ناتوانی آن را از پای درآورد، و اگر زيادی سير شود، سيری آن را زيان رساند، پس هر گونه کند روی برای آن زيانبار، و هر گونه تندروی برای آن فساد آفرين است.
(علمی)