داستان
حضرت علي در يکي از جنگها مشغول مبارزه با مردي مشرک بود. آن مرد مشرک گفت: يا علي شمشيرت را به من ببخش! آن حضرت شمشير را به سويش انداخت. مرد مشرک گفت: از تو اي پسر ابيطالب در شگفتم که در چنين موقعيتي شمشيرت را به دشمن مي دهي.حضرت فرمودند: تو دست تقاضا دراز کردي، رد کردن درخواست سائل از شيوه کرم دور است. مرد مشرک از اسب پياده شد و گفت: اين روش اهل ديانت است و پاي مبارک آن حضرت را بوسيد و ايمان آورد.کرم حضرت علي در حال جنگ
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در جمعه 31 ارديبهشت 1400برچسب:داستان کوتاه,پند آموز,داستان زیبا,امام علی,امیرالمومنین,جنگ, ساعت 14:29 توسط آزاده یاسینی
|