حکمت نهج البلاغه
وَ قِيلَ لَهُ صِفْ لَنَا الْعَاقِلَ- فَقَالَ ع هُوَ الَّذِي يَضَعُ الشَّيْءَ مَوَاضِعَهُ- فَقِيلَ فَصِفْ لَنَا الْجَاهِلَ فَقَالَ قَدْ فَعَلْتُ قال الرضي- يعني أن الجاهل هو الذي لا يضع الشيء مواضعه- فكأن ترك صفته صفة له- إذ كان بخلاف وصف العاقل
و درود خدا بر او، فرمود: (به امام گفتند، عاقل را به ما بشناسان، پاسخ داد:) خردمند آن است که هر چيزی را در جای خود مینهد. (گفتند پس جاهل را تعريف کن فرمود) با معرّفی خردمند، جاهل را نيز شناساندم.
(يعنی جاهل کسی که هر چيزی را در جای خود نمیگذارد، بنا بر اين با ترک معرّفی مجدّد، جاهل را شناساند)
(اخلاقی)
وَ قَالَ ع وَ اللَّهِ لَدُنْيَاكُمْ هَذِهِ- أَهْوَنُ فِي عَيْنِي مِنْ عِرَاقِ خِنْزِيرٍ فِي يَدِ مَجْذُومٍ
و درود خدا بر او، فرمود: به خدا سوگند اين دنيای شما که به انواع حرام آلوده است، در ديده من از استخوان خوکی که در دست بيماری جذامی باشد، پستتر است.
(اخلاقی، اعتقادی)
+ نوشته شده در شنبه 10 اسفند 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اعتقادی,عاقل,جاهل,دنیا,استخوان خوک,جذام, ساعت 14:57 توسط آزاده یاسینی
|