داستان

••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

داستان

 ثروتمندي از پنجره اتاقش به بيرون نگاه کرد و مردي را ديد که در سطل زباله‌اش دنبال چيزي مي‌گردد. گفت: خدا رو شکر فقير نيستم.مرد فقير اطرافش را نگاه کرد و ديوانه‌اي با رفتار جنون‌آميز در خيابان ديد و گفت: خدا رو شکر ديوانه نيستم.آن ديوانه در خيابان آمبولانسي ديد که بيماري را حمل مي‌کرد گفت: خدا رو شکر بيمار نيستم.مريضي در بيمارستان ديد که جنازه‌اي را به سردخانه مي‌برند. گفت: خدا رو شکر زنده‌ام.فقط يک مرده نمي‌تواند از خدا تشکر کند. چرا امروز از خدا تشکر نمي‌کنيم که يک روز ديگر به ما فرصت زندگي داده است؟براي اينکه زندگي را بهتر بفهميم بايد به سه مکان برويم:1. بيمارستان2. زندان3. قبرستان.سه جاي که بايد برويم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

+ نوشته شده در چهار شنبه 27 اسفند 1399برچسب:داستان کوتاه,پند آموز,داستان زیبا,سه جایی که باید رفت,بیمارستان,زندان,قبرستان, ساعت 14:34 توسط آزاده یاسینی